در هفتههای اخیر چندین پرونده قتل بهخاطر موضوعاتی پیش پا افتاده تشکیل شده است
قتل بهخاطر هیچ و پوچ
محمد جعفری-روزنامهنگار
«قتل بهخاطر بوق زدن، جای پارک، سد راه و...» اینها انگیزههایی عجیب اما واقعی برای ارتکاب جنایت است. همه قتلهایی که اتفاق میافتد با نقشه قبلی نیست و همه افرادی که به اتهام قتل دستگیر میشوند، قاتلان بالفطره نیستند؛ بلکه وضعیت روحی بد و موقعیتی نامناسب و کمی بدشانسی دست بهدست یکدیگر میدهند تا یک موضوع ساده به یک فاجعه تبدیل شود. این ماجرای جنایتهای پیشپاافتاده ای است که در هفتههای اخیر رخ داده، اما علت این جنایتها چیست و آنها چطور رقم خوردهاند؟
جنایت در صف مرغ
این روزها مقابل بعضی از مرغفروشیها صف تشکیل شده است و مردم مرغ را با قیمت دولتی خریداری میکنند. هرچند اغلب شهروندان با کمی صبر و حوصله در صف میایستند و با رعایت حقوق دیگران مرغ مورد نیازشان را خریداری میکنند؛ اما همیشه شرایط همینطور آرام نیست. درست مثل حادثهای که چند روز قبل در صف یکی از همین مرغفروشیها در جیرفت کرمان اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار بود که مردی که از آشنایان صاحب مرغفروشی بود 2مرتبه بدون رعایت نوبت جلو رفت و مرغ خرید و همین موضوع باعث اعتراض سایر افرادی شد که در صف منتظر بودند. یکی از آنها اما اعتراض سفت و سختتری کرد و همین موضوع باعث درگیری شد. با وجود اعتراض شهروندان این مرد باز هم مرغ را بدون نوبت خرید و رفت اما دقایقی بعد درحالیکه یک چاقو در دست داشت به مرغ فروشی برگشت. او آمده بود تا به افرادی که اعتراض داشتند حمله کند اما آن موقع فقط آن فردی که بیشتر به او معترض بود حضور داشت. او با چاقو ضربهای بهدست فرد معترض زد و او را مجروح کرد اما این جوان ساعتی بعد از انتقال به بیمارستان بهدلیل خونریزی شدید جانش را از دست داد. این جنایت هولناک در شرایطی اتفاق افتاد که بهگفته شاهدان هنگام درگیری فقط 6 نفر در صف ایستاده بودند و اگر متهم به قتل کمی صبر میکرد چنین حادثهای اتفاق نمیافتاد.
قتل بهخاطر جای پارک خودرو
جنایتهای پیشپا افتاده یکی دو مورد نیست. با جستوجو در اخبار حوادث میتوان موارد بیشتری را پیدا کرد. نمونهاش قتل مردی جوان بهخاطر جای پارک خودرو است که مدتی قبل در اصفهان اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار بود که به پلیس خبر رسید 2 جوان با یکدیگر درگیر شدهاند، اما یکی از آنها که 35سال داشت بهدست دیگری به قتل رسیده است. اطلاعات اولیه نشان میداد که قاتل و مقتول با یکدیگر همسایه بودند و سالها در کنار یکدیگر زندگی میکردند و معلوم نبود چه انگیزهای باعث رخ دادن این جنایت شده است.
وقتی متهم به قتل پس از 4روز فرار در قزوین دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت ضمن اعتراف به قتل در اظهاراتی عجیب مدعی شد که بهدلیل درگیری بر سر جای پارک دست به جنایت زده است. او در اعترافاتش گفت: مدتی بود بهدلیل کمبود جای پارک با همسایهمان دچار اختلاف شده بودم. روز حادثه بر سر همین موضوع با یکدیگر درگیر شدیم و چون او فحاشی کرد، من هم خونم به جوش آمد و چاقوی ضامنداری که همیشه در جیبم بود را درآوردم و چند ضربه به او زدم و فرار کردم.
درگیری مرگبار بر سر بوق زدن
یکی دیگر از پروندههای قتلی که بهخاطر هیچ و پوچ تشکیل شد به پرونده قتل بهخاطر بوق زدن مربوط میشود. ماجرا از این قرار بود که چندی قبل به پلیس اصفهان خبر رسید مردی جوان در یکی از خیابانهای شهر بر اثر شلیک گلوله به قتل رسیده است. آنطور که چند شهروند میگفتند راننده یک خودرو با مقتول درگیر شده و با شلیک گلوله او را به قتل رسانده بود. یکی از آنها گفت: مقتول و راننده دیگری بر سر موضوع نامعلومی با هم درگیر شدند. هر دو نفرشان درحالیکه خیلی عصبانی بودند از خودرو پیاده و با هم درگیر شدند که ناگهان قاتل با اسلحه یک گلوله شلیک و فرار کرد. کارآگاهان با شناسایی هویت متهم به قتل پی بردند که او فردی سابقهدار است که پیش از این در سال88 در درگیری با چند نفر از دوستانش، یکی از آنها را با چاقو به قتل رسانده اما با وجود محکومیت به قصاص توسط اولیای دم مقتول بخشیده و درنهایت آزاد شده است. افسران پلیس با ردزنی متهم توانستند وي را در آمل دستگیر کنند. او که شغلش مسافرکشی بود وقتی تحت بازجویی قرار گرفت به قتل اعتراف کرد و گفت: روز حادثه در حال مسافرکشی بودم که بوقهای پشت سرهم یک ماشین اعصابم را بههم ریخت و ناگهان شروع به فحاشی کردم. راننده طرف مقابل هم بهخاطر فحاشی با من درگیر شد. هر دونفر از ماشینهایمان پیاده شدیم. او چوب دستی خود را ازماشین بیرون آورد و من هم با کلت کمری که همراهم بود به طرفش نشانه رفتم و شلیک کردم.
قتل 1750ریالی
باورش سخت است اما چندی قبل راننده یک خودرو، کارگر پمپبنزینی در ورامین را بهخاطر 1750ریال به قتل رساند. اما این حادثه تلخ چگونه رقم خورد؟ ماجرا از این قرار بود که راننده یک خودرو مدتی قبل برای پرکردن باک خودرواش به پمپ بنزین رفته بود که در آنجا بر سر مبلغ 1750ریال با کارگر پمپ بنزین دچار اختلاف شد. او بهدلیل نداشتن پول خرد نمیخواست این مبلغ را پرداخت کند اما کارگر پمپ بنزین مصر بود که این مبلغ را دریافت کند. آنها بر سر همین مبلغ اندک با یکدیگر درگیر شدند اما با پادرمیانی چند نفر درگیری به پایان رسید. این اما پایان کار نبود؛ چرا که راننده خودرو که از کارگر جوان کینه به دل گرفته بود ساعت 5 صبح دوباره به آنجا برگشت و در شرایطی که بهجز کارگر جوان هیچکس در پمپبنزین نبود با چاقو ضربهای به کارگر زد و او را به قتل رساند. هرچند متهم گریخته بود اما چند روز بعد دستگیر شد و به قتل کارگر جوان اعتراف کرد.
یک انگشتر جنایت آفرید
یکی دیگر از قتلهای پیشپا افتاده مربوط به قتل پسری جوان بهدست دوست صمیمیاش است؛ آن هم بهخاطر یک انگشتر. پسر جوانی که بر اثر اصابت یک ضربه چاقو دچار خونریزی شده بود ساعتی بعد از انتقال به بیمارستان جانش را از دست داد. جوانی که بر اثر اصابت ضربه چاقو به قتل رسیده بود با یکی از دوستان نزدیکش زندگی میکرد. مأموران برای انجام تحقیقات سراغ همخانهاش رفتند اما او در آنجا حضور نداشت. مأموران در بازرسی خانه مشترک 2پسر جوان متوجه به همریختگی آنجا شدند. شواهد موجود در خانه نشان میداد که در آنجا درگیری اتفاق افتاده است و رد خون از همانجا تا کوچه امتداد داشت. شواهد بهدستآمده نشان میداد همخانه مقتول در این جنایت نقش دارد و مدتی بعد وی دستگیر شد. درحالیکه چند روز از این جنایت میگذشت متهم، دستگیر شد و ضمن اعتراف به قتل گفت: دوستم یک انگشتر داشت که هیچ وقت آن را از خودش دور نمیکرد. نمیدانم این انگشتر چقدر میارزید اما برای او خیلی مهم بود. روز حادثه انگشترش را دیدم که روی میز گذاشته بود. من هم از سر کنجکاوی آن را برداشتم و دستم کردم. همان موقع او آمد و انگشتر را در دستم دید و خیلی ناراحت شد. هیچ وقت او را تا این اندازه ناراحت و عصبانی ندیده بودم. من هم دیدم اینطور شده، انگشتر را از انگشتم درآوردم و به او دادم اما او به من پرخاش کرد و با هم درگیر شدیم و من با چاقو ضربهای به پایش زدم. فکر میکردم چون ضربه را به پایش زدهام خطری تهدیدش نمیکند و فقط مجروح شده است اما بعد فهمیدم فوت شده و از ترسم فرار کردم.
ذره بین
زمینه قتلهای آنی چیست؟
وقوع قتلهای آنی زمینههایی دارد که برطرف کردن این زمینهها میتواند از تکرار چنین حادثههای تلخی پیشگیری و به سلامت روانی جامعه کمک کند. مریم رامشت، روانشناس و مدرس دانشگاه در اینباره به همشهری میگوید: در حوادثی مثل قتل بهخاطر صف، جنایت بهخاطر جای پارک و... میبینیم بین دلیل وقوع جرم و جرمی که اتفاق افتاده تناسبی وجود ندارد، به این شکل که موضوع خیلی کوچک و پیش پا افتاده بوده اما اتفاق خیلی بزرگ است. چنین حوادثی نشاندهنده پایین آمدن آستانه مقاومت و بالارفتن تحریکپذیری در افراد جامعه است. به این شکل که افراد آنچنان حساس شدهاند که کوچکترین اتفاقی میتواند آنها را از حالت عادی خارج کند. مثل ظرف آبی که گنجایش معینی دارد اما سرریز میشود. اگر خشم را درونی کنیم منجر به افسردگي میشود و اگر بروز پیدا کند و بیرونی شود به پرخاشگری میانجامد.
این مدرس دانشگاه در ادامه درباره زمینههای پرخاشگری میگوید: معمولا افرادی که دچار اختلالات شخصیتی و روحی، شخصیتهای دوقطبی، اختلالات مرزی و... هستند از خود رفتارهای هیجانی نشان میدهند و ممکن است در بروز چنین رفتاری به دیگران و حتی خودشان آسیب برسانند. گاهی هم علت خشمگین شدن افراد را باید در شرایطی که در آن رشد کردهاند جستوجو کرد. اینکه او در چه خانوادهای بزرگ شده و در چه شرایطی زندگی کرده است. در کودکی با خشم والدین یا کودک آزاری مواجه شده و... همه اینها در بروز خشم افراد مؤثر است.
رامشت در ادامه به عوامل دیگری اشاره میکند و میگوید: گاهی هم آسیبهای محیط زندگی است که فرد را به این سمت سوق میدهد. مثل حاشیهنشینی که افراد را در معرض انواع خطرات قرار میدهد.گاهی نیز ممکن است فرد رفتار خشونت آمیز را در گروه همسالان یا گروه اجتماعی که در آن قرار دارد آموخته باشد و البته از فقر و فشارهای مالی نیز نباید غافل شد. در چنین حوادث تلخی گاهی افراد احساس میکنند حقوقشان رعایت نشده و حقشان ضایع شده و نباید زور را بپذیرند و باید از حقشان دفاع کنند و در چنین شرایطی گاهی اتفاقی جبران ناپذیر رخ میدهد.
این روانشناس درباره اینکه افراد چطور میتوانند خشم خود را کنترل کنند، میگوید: باید روی این مسئله کار شود که توجه مسئولان را می طلبد.سوال این است که مثلا در شهر تهران چند مرکز برای کنترل خشم وجود دارد؟ برای کنترل خشم عمومی چه میکنیم؟ البته شاید برخی مسائل غیرقابل کنترل باشد اما میتوانیم این آموزش را بدهیم که اگر خشم دارید و از درون منقلب هستید و... باید چه کار کنیم؟
او در ادامه میگوید: کنترل خشم، خودآگاهی، تفکر خلاق، تفکر نقاد، کنترل اضطراب، حل مسئله و... ازجمله مهارتهایی هستند که باید در مدارس و حتی دانشگاهها آموزش داده شود تا جامعه به لحاظ روانی ارتقا پیدا کند. البته از این نکته نیز نباید غافل شد که اگر کسی خشمش را درونی کند شاید بزهی اتفاق نیفتد اما او دچار افسردگی میشود و به تبع آن ممکن است آمار آسیب زدن بهخود بیشتر شود. این شرایط زنگ خطر را درخصوص سلامت جامعه به صدا درآورده است و باید اقدامات عاجلی در اینباره انجام داد.