گفتوگو با نویسنده «دختر شینا» به بهانه چاپ صدوبیستم
فکرش را نمیکردم کتابم به دست رهبری برسد
علیالله سلیمی- روزنامهنگار
کتابهای ادبیات پایداری در کشورمان بارها با استقبال گسترده مخاطبان کتاب مواجه شده و بارها رکوردهای متعددی در این بخش ثبت شده است. در تازهترین رویداد فرهنگی در این حوزه، کتاب تحسینشده «دختر شینا» به قلم بهناز ضرابیزاده از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ صدوبیستم رسیده است. این کتاب خاطرات قدمخیر محمدکنعان، همسر سردار شهید «حاج ستار ابراهیمی هژیر» از شهدای استان همدان است که در 19فصل روایت میشود. سردار ستار ابراهیمی در عملیات کربلای5 به شهادت میرسد و قدمخیر درحالیکه تنها 24سال دارد، 5فرزندش را بهتنهایی بزرگ میکند. کتاب دختر شینا مفتخر به تقریظ مقام معظم رهبری است و از زمان انتشار همواره مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. بهناز ضرابیزاده آثار متعددی در حوزه ادبیات پایداری دارد که برخی از کتابهایش به زبانهایی چون ترکی استانبولی، عربی، روسی، اردو، آذری و انگلیسی ترجمه شده است. با ضرابیزاده درباره کتاب دختر شینا و آثارش گفتوگو کردهایم.
یکی از کتابهای موفق شما در حوزه ادبیات پایداری، «دختر شینا» اخیرا به چاپ یکصدوبیستم رسیده است. چه احساسی از این استقبال بالای مخاطبان دارید؟
از اینکه در شرایط فعلی که بازار کتاب شرایط خوبی ندارد این کتاب همچنان تجدیدچاپ میشود و مردم از آن استقبال میکنند، برایم جالب است. این کتاب برای من مثل فرزندم میماند که با عشق شاهد شکلگیری و تولدش بودم. حالا هم خوشحالم که مردم از دختر شینا استقبال میکنند. فکر میکنم صداقتی که در بیان این خاطرات توسط راوی انجام شده، در این استقبال بیتأثیر نیست. در این کتاب راوی خیلی ساده، صمیمانه و به دور از تحلیل وقایع و سانسورکردن سعی کرده تمام خاطراتی را که برایش اتفاق افتاده است تعریف کند.
کتاب «دختر شینا» از آثار موفق شما در حوزه زندگینامهنویسی با موضوع دفاعمقدس و با محوریت خاطرات یک همسر شهید است، انتخاب سوژه و مراحل نوشتن آن چگونه پیش رفت و چه خاطراتی از آن روزها دارید؟
درباره سوژهیابی کتاب دختر شینا باید بگویم که این کار اصلا سفارشی نبود و بیشتر به یک الهام شبیه بود. من فقط اسم
حاج ستار ابراهیمی را در همدان شنیده بودم و وقتی به بنیاد حفظ آثار برای سوژهیابی رفتم، پرونده این شهید بهطور اتفاقی بهدست من رسید. برایم جالب بود دختری در 41سالگی ازدواج میکند و در42سالگی درحالیکه ۵فرزند دارد، همسرش شهید میشود. بنیاد حفظ آثار شماره فرزند شهید را در اختیارم گذاشت و از این طریق با خانواده شهید ارتباط برقرار کردم. به این شکل با همسر حاج ستار، خانم قدمخیر محمدکنعان آشنا شدم. بعد از اینکه خدمت خانم محمدکنعان رسیدم، به مصاحبه و شنیدن خاطرات ایشان پرداختم. یکی از خاطرات تلخ من درباره این کتاب، فوت همسر شهید در همان ایام نوشتن وآمادهسازی کتاب برای چاپ بود. فوت قدمخیر زمانی بود که من تقریبا تمام خاطرات حاجستار را از ایشان گرفته بودم و تنها بخش پایانی خاطرات شهید باقی مانده بود که ایشان قبل از فوت، همراه دخترشان به دفتر من آمدند و تمام خاطرات را بیان کردند. بعد از مدتی باخبر شدم که قدمخیر حال خوبی ندارند و در بیمارستان بستری هستند. وقتی به ملاقاتشان رفتم، در کما بودند. در دوران بیماری ایشان بارها به عیادتشان میرفتم و گاهی هم تلفنی جویای احوالشان میشدم. بعد از مدتی باخبر شدم که قدمخیر از دنیا رفته است. خود را به مزارش رساندم و از قدمخیر خواستم که کمکم کند تا آخرین رسالتش را که گفتن خاطرات همسر شهیدش بود، بهخوبی انجام دهم. پس از فوت همسر حاجستار، از شدت اندوه چند ماه بیمار شدم. وقتی از قدمخیر خانم و شهید حاجستار کمک خواستم، شروع به نوشتن این کتاب کردم. البته هر زمانی که این خاطرات را مینوشتم درست مثل زمانی که قدمخیر آخرین خاطرات همسرش را که مربوط به شهادت حاجستار میشد بیان میکرد، کاغذهایم از شدت گریه خیس میشد و یکی از دلایل موفقیتم در نوشتن کتاب دختر شینا این است که این کتاب را با اشک نوشتم.
کتاب دختر شینا مورد توجه مقام معظم رهبری هم قرار گرفته و مفتخر به تقریظ رهبری است، شما از این اتفاق خوشایند چه خاطره و احساسی دارید؟
حتی فکر اینکه این کتاب بهدست رهبر معظم انقلاب برسد را نمیکردم. در همان ایام که کتاب دختر شینا بهتازگی چاپ شده بود به همراه خانواده شهید حاجستار ابراهیمی، صمد ابراهیمی و چند نفر از خانوادههای شهدا به دیدار رهبر معظم انقلاب رفتیم. مقام معظم رهبری در این دیدار پس از صحبت با پسر شهید حاجستار ابراهیمی و جویاشدن از حال وی، فرمودند که کتابی هم از خاطرات مادر مرحومتان به چاپ رسیده، خدا رحمتشان کند، کتاب خوبی بود. و پرسیدند آیا نویسنده هم در این جلسه حاضر است؟ که در این زمان من از جا بلند شدم و خدمت ایشان عرض ادب کردم. مقام معظم رهبری درباره کتاب فرمودند: کتاب خوبی بود. هم داستان خوبی داشت و هم به جزئیات خوب توجه کردهاید. واقعا همسران شهدا اجر فراوانی دارند و نصف اجر شهدا متعلق به همسر و خانواده آنهاست.
کتاب جدیدی در دست نوشتن یا زیرچاپ دارید اگر ممکن است در اینباره بگویید.
بله، کتاب جدیدی با عنوان «پری خانه ما» را اخیرا نوشته و به ناشر، انتشارات سوره مهر که ناشر کتابهای قبلی من هم است، تحویل دادهام که در آینده نزدیک منتشر میشود. درخصوص موضوع این کتاب باید بگویم که از نوجوانی علامت سؤالی در ذهنم بود درباره مادرانی که 4فرزند آنها شهید شده یا اینکه چطور با وجود شهیدشدن نخستین فرزند، دومی را هم به جبهه میفرستادند و آنها را تشویق میکردند یا اگر تشویق نمیکردند مانع اعزام هم نمیشدند. همیشه فکر میکردم چطور این اتفاق میافتد و برای من درک این موضوع سنگین بود که یک مادر چطور با وجود اینکه دلش از شهادت فرزندش میلرزیده، اما مانع جبههرفتن او نشده است؟ در این خصوص، زندگی مادر شهیدان بهادربیگی برایم رازآلود بودند و علاقه داشتم تا زمانی که در قید حیات بودند میتوانستم با این بانو صحبت کنم، اما مادر شهیدان بهادربیگی طی حادثهای خیلی زود به همراه دخترشان از دنیا رفتند. در خیلی از محافل گفته بودم که دوست دارم به این موضوع بپردازم و 4سال پیش این اتفاق افتاد و تحقیقی درباره خانوادههای دارای 3و 4شهید در استان همدان انجام دادم که تعداد این خانوادهها در استان کم نیست. در این راستا با ۹خانواده دارای 3 یا 4 شهید ازجمله بهادربیگی، چنگیزی، بیات، تیموری، مؤمنی، سرابی و مرادیوحدت مصاحبه کردم و در کتاب به خاطرات جمعی پرداختم و یک کارگروهی بود و خوشبختانه به سرانجام رسید و این کتاب با عنوان «پری خانه ما» توسط انتشارات سوره مهر در دست چاپ است و تا چندماه آینده منتشر میشود. در خاطرات این ۹ خانواده دارای 3 یا 4شهید تنها با مادران خانوادههای سرابی، تیموری، بیات و چنگیزی که در قید حیات بودند، مصاحبه کردم و مابقی در قید حیات نبودند و با پدران و دیگر اعضای خانواده صحبت شد که حین نوشتن این کتاب مادر شهیدان بیات و پدر شهیدان چنگیزی از دنیا رفتند و با این کتاب پاسخ سؤالم را گرفتم. این کتاب برای خودم خیلی عزیز است و دوستش دارم، چون با عشق و علاقه سالها دربارهاش تحقیق و پژوهش کردم و حالا که حاصل این زحماتم تقریبا آماده است، حس بسیار خوبی دارم.
مکث
دریافت لوح تقدیر و نشان طلای جایزه ادبی اوراسیا از اتحادیه هنر اوراسیا
نشان طلای جایزه ادبی اوراسیا از اتحادیه هنر اوراسیا نخستین جایزه بینالمللی ادبیات دفاعمقدس است که به یکی از کتابهایم «گلستان یازدهم» (خاطرات زندگی مشترک یک سال و 8ماه خانم پناهیروا همسر شهید سردار علی چیتسازیان) اعطا شد. با توجه به اینکه نخستین جایزه بینالمللی کشور در عرصه ادبیات پایداری است، برایم بسیار مهم و ارزشمند است. جایزه ادبی اوراسیا در سال۲۰۱۳ از سوی اتحادیه خلاقیتهای هنری اوراسیا، با هدف تشویق مؤلفان و نویسندگان مستعد در رشتههای مختلف ادبی، هنری و مستند در زمینه تقویت و غنای متقابل فرهنگی کشورهای منطقه راهاندازی شد. در واقع گروه یا تشکل غیردولتی که هرساله آثاری را که ترجمه شده باشند، ارزیابی و داوری میکنند که خوشبختانه در یک دوره این جایزه به ایران رسید.