• دو شنبه 8 بهمن 1403
  • الإثْنَيْن 27 رجب 1446
  • 2025 Jan 27
یکشنبه 12 آذر 1402
کد مطلب : 211155
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/wjljM
+
-

آدمکش 2هزار دلاری پیش از قتل دوم دستگیر شد

استخدام مارگیر برای قتل‌

گزارش
استخدام مارگیر برای قتل‌

الهه فراهانی- روزنامه‌نگار

اسرار یکی از عجیب‌ترین‌های قتل‌های پایتخت که در آن پسری جوان با تزریق سم مار به قتل رسیده بود توسط تیم جنایی پایتخت فاش شد. قاتل مردی مارگیر بود که به‌گفته خودش شگرد منحصربه‌فردی برای ارتکاب جنایت داشت و استخدام شده بود تا قتلی مرتکب شود که هیچ ردی و سرنخی در آن پیدا نشود.

مرگ عجیب
به‌گزارش همشهری، حدود یک‌ماه قبل پسری جوان به نام علی که صاحب کافی‌شاپی در تهران بود، از محل کارش خارج شد تا به دیدن دوستش برود. در بین راه اما 2نفر که از کنار او رد می‌شدند به وی تنه زدند اما در آن لحظات علی متوجه چیزی نشد تا اینکه به خانه دوستش رسید. وقتی وارد شد درد و سوزش عجیبی در شکمش حس می‌کرد. دوستش وقتی متوجه شد بخشی از شکم علی قرمز شده، احتمال داد که حساسیت فصلی است. ساعتی بعد علی از دوستش خداحافظی کرد و راهی خانه‌اش شد اما در چند قدمی خانه از حال رفت و روی زمین افتاد. همسایه‌ها با دیدن علی، موضوع را به خانواده‌اش اطلاع دادند و او برای درمان به بیمارستان انتقال یافت اما دقایقی بعد و در اوج ناباوری به کام مرگ رفت.

فرضیه جنایت
مرگ پسر جوان عجیب بود. او ورزشکار بود و بدنی قوی داشت و خانواده‌اش حدس می‌زدند که حادثه‌ای برایش رخ داده است. از سوی دیگر گفته‌های او نزد دوستش درباره تنه زدن 2 نفر در خیابان، ماجرا را مشکوک‌تر می‌کرد. در این شرایط بود که به دستور قاضی محمد‌جواد شفیعی، بازپرس جنایی تهران جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت.
در گام بعدی، اکیپی از مأموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به بررسی دوربین‌های مداربسته‌ای پرداختند که در مسیر رفتن علی به خانه دوستش بودند. بررسی‌ها نشان می‌داد وقتی علی محل کارش را ترک کرد، سرنشینان یک دستگاه موتورسیکلت از کنار او رد شده و یکی از آنها به علی تنه زده اما بعد عذرخواهی کرده و از آنجا دور شده است.
با این حال هنوز هیچ‌چیز مشخص نبود تا اینکه پزشکی قانونی اعلام کرد سم عجیبی وارد بدن علی و باعث مرگش شده است. بنابراین مأموران احتمال دادند که موتورسواری که به مقتول تنه زده بود، با سرنگ، سمی مرگبار به بدن او تزریق کرده باشد.

اختلاف 40میلیارد تومانی
تیم جنایی در گام بعدی سراغ افرادی رفت که با مقتول خصومت شخصی داشتند. در یافته‌های پلیس، یکی از بستگان او به نام چنگیز نقش پررنگی داشت. او از مدت‌ها قبل با علی و پدرش دچار اختلاف شده بود. پدر علی یک تاجر ثروتمند و صاحب چندین ملک و مغازه در پایتخت بود. بررسی‌ها حاکی از آن بود که پدر علی با چنگیز اختلاف 40میلیاردی داشته است. اختلافات باعث شده بود که سال گذشته در یک مهمانی چنگیز و پدر علی با یکدیگر درگیر شوند که در آن درگیری علی(مقتول) در دفاع از پدرش یک سیلی به گوش چنگیز زده بود. به این ترتیب مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران، چنگیز را زیرنظر گرفتند و سرنخ‌هایی به‌دست آوردند که نشان می‌داد او طراح نقشه جنایت بوده است.
ماموران متوجه شدند که وی با فردی به نام محسن و افراد دیگری در ارتباط بوده که تحقیقات علمی و اطلاعاتی تیم جنایی نشان داد کسی که شب حادثه به مقتول تنه زده بود، محسن بوده است. همین کافی بود تا دستور بازداشت محسن و مظنونان دیگر که در این ماجرا نقش داشتند به همراه چنگیز که از بستگان نزدیک مقتول بود صادر شود.

حل معما
طولی نکشید که معلوم شد محسن و همدستش در شهر شیراز دستگیر شده‌اند. ماجرا از این قرار بود که آنها راهی شهر شیراز شده بودند تا فردی را به قتل برسانند اما پیش از جنایت پلیس به آنها مشکوک شده و چون همراهشان شوکر، گاز اشک‌آور و سرنگ بوده دستگیرشان کرده است.
با به‌دست آمدن این اطلاعات آنها برای انجام تحقیقات به اداره آگاهی تهران منتقل شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند. هرچند آنها اصرار بربی‌گناهی داشتند اما سرانجام محسن به جنایت اعتراف کرد و گفت با تزریق سم، ‌جان مقتول را گرفته است. محسن گفت که از سوی چنگیز، یکی از بستگان مقتول اجیر شده و برای اجرای این جنایت دستمزد گرفته است. به این ترتیب با اعتراف محسن و دستگیری همه متهمانی که در این پرونده نقش داشتند، معمای این جنایت عجیب رازگشایی شد و تحقیقات همچنان ادامه دارد.

گفت‌وگو
سم هولناک مارگیر

محسن، آدمکش اجیر شده می‌گوید که می‌خواسته خاص‌ترین جنایت‌ها را رقم بزند؛ طوری که هیچ ردی به جا نگذارد. گفت‌وگو با او را می‌خوانید.

چه شد که تبدیل به یک آدمکش شدی؟
به خاطر پول. شرایط خوبی نداشتم و حاضر بودم به‌خاطر پول هرکاری انجام بدهم حتی آدمکشی.
 نقشه قتل را خودت کشیدی؟
خود خودم کشیدم. این نقشه مختص خودم است. مو به مویش را خودم طراحی و اجرا کردم. می‌خواستم خاص و ویژه باشد.
چرا حالا سم مار؟
من سال‌ها قبل در یکی از شهرهای جنوب غربی کشور آتش‌نشان بودم. اغلب، ماموریت‌هایی می‌رفتم که مارگیری بود. چون علاقه شدیدی به مار داشتم. 6سال است که تحقیقاتم روی گونه‌های مارهاست؛ مثلا کدام سم‌شان کشنده‌تر است. هر اطلاعاتی بخواهید درباره مارها دارم چون سال‌هاست که تحقیق می‌کنم. از سوی دیگر می‌خواستم قتلی که مرتکب می‌شوم، خاص باشد و لو نروم.
گفتی آتش‌نشان بودی؟
بودم، اما به‌خاطر مشکلاتی که پیش آمد اخراج شدم. هرچند کارم را دوست داشتم، اما خب مسئولان سازمان وقتی دیدند مشکل دارم اخراجم کردند.
مقتول را از قبل می‌شناختی؟
نه. یکی از دوستانم فردی به نام چنگیز را به من معرفی کرد. او می‌گفت مقتول یکی از بستگانش است که با او دچار اختلاف 40میلیاردی شده است. چنگیز در ازای پرداخت 2هزار دلار از من خواست تا جان علی همان جوانی را که صاحب کافی شاپ بود بگیرم. من هم دستمزدم را گرفتم و نقشه را کلید زدم.
از جزئیات نقشه‌ات بگو؟
از 10روز قبل از قتل حوالی محل کار مقتول رفتم و ‌بساط نوازندگی پهن کردم تا آمارش را بگیرم. یعنی ببینم چه ساعتی می‌رود و چه ساعتی برمی‌گردد. یک گیتار گرفتم دستم و در خیابان نوازندگی می‌کردم تا اینکه آمار مقتول دستم آمد. شب حادثه هم با کمک یکی از دوستانم رفتیم محلی که قرار بود جان علی را بگیریم. از قبل یک مار افعی خریده و زهرش را با روش‌های خاصی که بلد بودم گرفتم. زهر را داخل سرنگ ریختم و با آب نمک حلش کردم. سپس در فرصتی مناسب به مقتول تنه زدم و سم را به بدنش تزریق کردم بدون آنکه مقتول متوجه شود. تصور می‌کردم نقشه‌ام خاص است و هرگز لو نمی‌روم اما خب‌ماه همیشه پشت ابر نمی‌ماند.
ظاهرا به شیراز رفته بودی تا دومین جنایت را هم رقم بزنی؟
دومین فردی که قرار بود به قتل برسد راننده یک جنسیس بود. خیلی پولدار بود و با فردی اختلاف داشت. آن فردی که مرا اجیر کرده بود هم پیشنهاد چند هزار دلار برای اجرای قتل داد. من هم پذیرفتم تا او را هم با سم مار به قتل برسانم. با همدستانم رفتیم تا جان وی را بگیریم اما چون با موتور کنار خیابان ایستاده بودیم تا سوژه‌مان برسد پلیس به ما مشکوک شد و دستگیرمان کرد. سپس ما را فرستادند اداره پلیس و گوشی‌هایمان را بررسی کردند. متأسفانه من پیام‌های واتساپم را پاک نکرده بودم و ماموران با دیدن پیامی که با طراح دومین نقشه جنایت رد و بدل کرده بودم، متوجه شدند که من دستمزد گرفتم تا فردی را در شیراز به قتل برسانم. من هم مجبور شدم اعتراف کنم اما راز قتل پایتخت همچنان فاش نشده بود. چند روز بعد کارآگاهان پلیس آگاهی تهران به شیراز آمدند و گفتند که دست من رو شده است. این شد که ناچار شدم به قتل اول نیز اعتراف کنم.
پس اگر دستگیر نمی‌شدی، تبدیل به یک قاتل سریالی می‌شدی؟
نمی‌دانم! مطالب مربوط به قاتلان سریالی را می‌خواندم. فیلم‌هایی در ژانر جنایی زیاد تماشا می‌کردم؛ به همین دلیل می‌خواستم قتل‌ها هم با شگردی خاص باشد اما اینطور نبود که دلم بخواهد تبدیل به قاتل سریالی شوم. حالا هم که لو رفتم و دستگیر شدم خیلی پشیمانم.‌



 

این خبر را به اشتراک بگذارید