داماد خانواده که مادرزن و پدرزنش را در ویلای طالقان به قتل رسانده بود به قتل برادر زنش هم اعتراف کرد
3جنایت برای رسیدن به ارثیه
الهه فراهانی-روزنامهنگار
تحقیقات در پرونده داماد جوانی که با انگیزه تصاحب ارثیه، پدرزن و مادرزنش را به قتل رسانده بود، نشان داد که او 7سال قبل هم برادرزنش را به قتل رسانده است؛ به این امید که اموال خانوادگی آنها را به چنگ آورد. نخستین جنایت این مرد چنان حرفهای انجام شده بود که فرد دیگری به اتهام قتل دستگیر شده و تا یک قدمی قصاص هم رفته بود.
به گزارش همشهری، اسرار قتلهای داماد جنایتکار حدود یکماه قبل فاش شد. 26شهریورماه گزارش 2 جنایت خونین در ویلایی واقع در طالقان به پلیس اعلام و تیم جنایی راهی محل حادثه شد. قربانیان زن و شوهر میانسالی بودند که بر اثر ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بودند. با کشف اجساد، تحقیقات کارآگاهان برای کشف راز جنایت آغاز و پس از 6روز، عامل جنایت شناسایی شد. او داماد مقتولان بود؛ مردی که در جریان قتل مادرزن و پدرزنش، خودش هم زخمی شده بود و آثار خراشیدگی و جراحت روی صورتش، راز او را فاش کرد. این مرد در بازجوییها اسرار جنایت را فاش کرد و گفت: حدود 11سال قبل با دختر مقتولان ازدواج کردم و از آنجا که همسرم تنها وارث خانوادهاش بود تصمیم گرفتم پدرزن و مادرزنم را به قتل برسانم تا هرچه زودتر به ارثیه برسم. آنها ساکن تهران بودند و تابستانها برای استراحت به ویلایشان در طالقان میرفتند. من هم به آنجا رفتم و ابتدا پدرزنم را در پارکینگ کشتم و بعد سراغ مادرزنم که در اتاق خواب بود، رفتم. اما هنگام قتل، با وی درگیر شدم و او صورتم را با ناخنهایش زخمی کرد. انگیزهام از جنایت این بود که همه اموال آنها به همسر و دختر ۹ سالهام برسد.
ماموران در ادامه تحقیقات متوجه یک نکته مهم شدند. بررسیها نشان میداد که مقتولان(زوج میانسال) یک پسر جوان به نام حمید داشته اند که در سال ۹۵ در پایتخت به قتل رسیده و رانندهای به اتهام قتل او دستگیر شده اما هرگز به قتل اعتراف نکرده بود. حالا و با دستگیری داماد جنایتکار، این فرضیه مطرح شد که جنایت 7سال پیش نیز کار او بوده است.
جنایت سوم
کارآگاهان برای کشف حقیقت، پرونده قتل حمید را از بایگانی بیرون کشیدند. مطابق پرونده، جسد این پسر جوان دوازدهم بهمن سال 95حوالی دهکده المپیک پیدا شده بود. او 32ساله بود و در یک شرکت داروســــازی کار میکرد. حمید ساعت ٦صبح روز حادثه برای رفتن به محل کارش از خانهشان در غرب تهران خارج شده اما در میانه مسیر به قتل رسیده بود. بررسیها نشان میداد که موبایل مقتول سرقت شده و این، تنها سرنخ برای کشف راز جنایت بود. 8ماه بعد معلوم شد که موبایل مقتول فعال شده و در اختیار زنی جوان است. او دستگیر شد اما گفت که موبایل را از همسرش بهعنوان هدیه تولد دریافت کرده است. شوهر این زن مهرماه سال 96دستگیر و معلوم شد که راننده مسافرکش است و روز حادثه درست در خیابانی که حمید به قتل رسیده بود، حضور داشته است. مرد مسافرکش بهرغم شواهدی که علیه او بود، گفت که بیگناه است. وی توضیح داد: خانوادهام در شهرستان زندگی میکنند و من در غرب تهران مسافرکشی میکردم و شبها در ماشین میخوابیدم. بهمن پارسال بود که هنگام تمیز کردن ماشینم، یک گوشی موبایل زیر صندلی پیدا کردم. سیم کارت داخلش نبود و من حدس زدم متعلق به یکی از مسافران باشد. موبایل را خاموش کردم و بعد از چندماه وقتی دیدم صاحبش پیدا نشد آن را به همسرم هدیه دادم، غافل از اینکه به دردسر بزرگی میافتم. با گذشت 11ماه از دستگیری این مرد، وی همچنان اصرار بر بیگناهی داشت اما از آنجا که همه شواهد علیه او بود، مجرم شناخته شد.
اثبات بی گناهی
پرونده متهم با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری فرستاده و او به قصاص محکوم شد. اما قضات دیوان عالی کشور، رأی را نپذیرفتند؛ چرا که معتقد بودند شواهد علیه مرد مسافرکش کافی نیست و او هرگز به قتل اعتراف نکرده است. پرونده این مرد همچنان در دادگاه در حال رسیدگی بود تا اینکه داماد جنایتکار اسرار قتل برادرزنش را هم فاش کرد و به این ترتیب بیگناهی مرد مسافرکش ثابت شد.
گفت و گو
اعترافات داماد جانی
داماد جنایتکار در توضیح قتل برادرزنش در سال 95گفت: پدرزنم مرد پولداری بود. او املاک زیادی در منطقه پونک، طالقان، اندیشه و عظیمیه کرج داشت. وی فقط یک دختر و پسر داشت که من با دخترش ازدواج کرده بودم و چون میدانستم با مرگ برادرزنم، همسرم تنها وارث خانواده میشود، تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم؛ به این امید که پدرزنم همه اموالش را به نام همسرم بزند. وی ادامه داد: نقشه قتل حمید را طراحی کردم و روز حادثه به کمین برادرزنم نشستم. میدانستم که او همیشه با سرویس به محل کارش میرود. چند روز در خیابان کمین کردم تا اینکه یک روز سرویس نیامد و با ماشین مقابلش توقف و او را سوار کردم. داخل ماشین او را به قتل رساندم و جسدش را در اتوبان خرازی انداختم. بعد موبایلش را برداشتم و بهعنوان مسافر سوار ماشین مردی شدم که در نزدیکی خانه برادرزنم مسافرکشی میکرد. موبایل او را زیر صندلی انداختم تا فرد دیگری را قاتل نشان بدهم. حتی وقتی مرد مسافرکش دستگیر شد، به دروغ حرفهایی را به پلیس گفتم که نشان میداد این مرد قاتل است. با دستگیری او، همه این سالها امید داشتم که پدرزنم اموالش را به نام همسرم بزند اما نزد. 7سال از قتل برادرزنم گذشت و وقتی دیدم هنوز به هدفم نرسیدهام، تصمیم به قتل پدر و مادر همسرم گرفتم تا اموالشان را تصاحب کنم اما درنهایت لو رفتم. با اعتراف داماد طمعکار به سومین جنایت، تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.