ترسو، بلهقربانگو اما قهرمان
چرا کارلو آنچلوتی هیچوقت پدیده رو نمیکند؟
نبرد صدرنشینان لالیگا را رئالمادرید در کاتالونیا برد. حریف کاتالونی، بارسلونا یا اسپانیول نبود؛ خیرونای تازهکار بود که 3بر صفر در خانه تن به شکست داد. غول مادریدی معمولا مقابل این حریف به مشکل میخورد و 3شکست، یکتساوی و تنها 2برد مقابل این تیم بهدست آورده بود. حالا خیرونا بیستوهفتمین تیم مختلف لالیگایی است که کارلو آنچلوتی موفق به شکستش میشود. رئال فرداشب در ورزشگاه مارادونا با ناپولی بازی دارد.
اگر برای این بازی بخواهیم تحلیل فنی داشته باشیم، باید به ترس آنچلوتی اشاره کنیم. درحالیکه بارسلونا هر سال در حال بازیدادن به نوجوانان محصول خود یا خریدهای کمسنوسال از تیمهای پایه دیگر باشگاههاست، آنچلوتی در بازیدادن به جوانان هراس دارد. میگل گوتیرس که در این بازی مقابل رئال بازی کرد، در زمان زیدان بهعنوان پدیده در پست دفاع چپ رو شد اما در زمان کارلتو و تنها پس از یک اشتباه، برای همیشه به نیمکت و سپس سکو تبعید شد و در نهایت به فروش رفت. فصل پیش آلوارو رودریگس اروگوئهای دو سهبار در نوک حمله فرصت بازی پیدا کرد و درخشید اما دیگر از او خبری نشد. تکلیف سایر پدیدههای زیدان و آکادمی رئال هم ازجمله آریباس و دیگران همین بود. کارلتو که به یک مربی بلهقربانگو در برابر فلورنتینو پرس تبدیل شده و جرأت ندارد بگوید در خط دفاعی یا حمله به بازیکن و خرید جدید نیاز دارد، آنقدر هم شجاع نیست تا به بازیکنان جوان بازی دهد. در توانایی او البته تردیدی وجود ندارد. کارلتو ایتالیایی همان کسی است که باعث شد وینیسیوس از یک بازیکن بیاعتمادبهنفس و پراشتباه، به ستارهای گرانقیمت تبدیل شود. یا رودریگو ابتدا به یک ذخیره طلایی و سپس بازیکنی بدون جانشین در ترکیب تبدیل شود. والورده زیرنظر او بود که ناگهان هافبکی گلزن شد. میلیتائو در دوره او پیشرفت کرد و دیگر بازیکنانی که زیرنظر کارلتو احیا شدند، کم نبودند. او نمیتواند پدیده رو کند اما میتواند کیفیت ستارهها را بالا ببرد.
کارلتو تعویضهای ثابتی دارد. معمولا تیمش عقب یا جلو باشد، مدافعان کناری را تعویض میکند. از زمانی که از سوی باشگاه به او دیکته شد تا بهطور همزمان به کروس و مودریچ بازی ندهد، او فقط اطاعت کرد. چند مسابقه است که مودریچ را به رسمیت نمیشناسد. در دربی مادرید از او در پست مهاجم کاذب استفاده کرد و تنها یک نیمه فرصت داد تا به اشتباه خودش پی ببرد. کارلو آنچلوتی که پسرش را بهعنوان دستیار اولش برگزیده، حتی قادر به دیدن ناتوانی داوید آلابا در بازی هوایی و کارهای دفاعی نیست. او نمیبیند که شوامنی با وجود گلزنی به خیرونا در نیمه دوم کاملا افت کرده و 2بار از دریافت کارت قسر در رفته است، بنابراین به جای او اقدام به بیرونکشیدن خوسلو، والورده و دیگران میکند.
آنچلوتی میداند که فصل آخر دومین دوره حضورش در رئالمادرید را سپری میکند. او در تابستان به تیم ملی برزیل میرود. از همین حالا رسانههای نزدیک به باشگاه مادریدی در حال معرفیکردن جانشینان او هستند و این موضوع به کارلتو برنمیخورد. همین هفته دیزربی ایتالیایی که بهتازگی وارد فهرست جانشینان احتمالی آنچلوتی شده، با برایتون مقابل استونویلا شکست خورد و شانس خود را برای این پست کاهش داد. او در 4بازی اخیر، 3باخت به رقبا داده، اما ژابی آلونسو همچنان در بایر لورکوزن میدرخشد و این تیم در آستانه سقوط در فصل قبل را به بالای جدول بوندسلیگا رسانده است. آلونسو امسال و در 8بازی همه رقابتها، لورکوزن را به 7برد و یک تساوی رسانده که تنها مسابقهای که نتوانسته تیمش را پیروز کند، مقابل بایرنمونیخ در زمین حریف بوده: 32گل زده و 6گل خورده. او در این تابستان موسی دیابی و سردار آزمون را از دست داده بود که اولی بازیکن مهم تیمش بهحساب میآمد. آلوارو آربلوا هم در کنار رائول، سرمربی کاستیا، دیگر گزینه نیمکت رئالمادرید است. او بهتازگی در چهارمین فصل مربیگری خود در تیم جوانان رئالمادرید، به رکورد 100حضور روی نیمکت این تیم رسید: 82برد، 14تساوی و 4باخت. تمامی این اسامی مطرح شده جدا از زیدان است که یک گزینه همیشگی محسوب میشود. شاید اگر آنچلوتی اینقدر احساس ناامنی نمیکرد و این همه گزینه برای جانشینیاش مطرح نمیشد و مطمئن نبود که فصل آخرش را در رئال پشتسر میگذارد، اینقدر منفعلانه عمل نمیکرد.
در بازی با خیرونا زمانی که 3بر صفر از میزبان جلو بودند، کاری که سرمربی ایتالیایی کرد این بود که لوکاس واسکس را به زمین فرستاد. واسکس سالهاست بازیکن رئال است و در پستهای وینگر و دفاع راست بازیهای زیادی انجام داده و اتفاقا 2گل در الکلاسیکو به بارسلونا زده و در فینال لیگ قهرمانان هم پنالتی گل کرده. اما همه میدانند او یک بازیکن زیر حد متوسط است. قرار نیست واسکس از بازیکنی که در حال حاضر هست، بزرگتر و بهتر شود، آن هم در این سن و سال (32سالگی). اینکه چرا تنها در سه چهار دقیقه آخر به زمین فرستاده میشود تا کدام گره را باز یا کدام گره را ایجاد کند، پاسخ آن را کسی نمیداند.