مردی با ورود به خانه زن تنها، اموال قیمتی اش را سرقت کرد
سرقت 50میلیاردی و اسرار مرگ «گوهر»
الهه فراهانی-روزنامهنگار
پیدا شدن جسد زن سالخورده در خانهاش در شمال تهران اسرار سرقت 50 میلیاردی از خانه او را فاش کرد. هر چند پلیس موفق به دستگیری سارق شده اما او مدعی است زمانی که برای سرقت وارد خانه زن تنها شده، او مرده بود.
بهگزارش همشهری، یکی از روزهای شهریور امسال ساکنان ساختمانی در شمال تهران با پلیس تماس گرفتند و اعلام کردند که از خانه همسایهشان بوی تعفن به مشام میرسد. آنها احتمال میدادند که اتفاقی برای همسایهشان که زنی تنها بوده رخ داده است و در این شرایط تیمی از ماموران راهی محل شدند و پس از ورود به خانه با پیکر بیجان زن تنها که در یکی از اتاق خوابها افتاده بود مواجه شدند. زن سالخورده گوهر نام داشت و به تنهایی در آن آپارتمان مجلل و اعیانی زندگی میکرد. بررسیها حکایت از این داشت که حدود یک هفته از مرگ وی میگذرد اما علت مرگ مشخص نبود. از سوی دیگر خانه به هم ریخته و شواهد، از دستبرد سارقی آشنا به خانهاش حکایت داشت. همسایهها میگفتند که گوهر زن ثروتمندی بوده که در خانهاش پول، جواهر و طلا نگه میداشته است. همچنین باز بودن در گاوصندوق و خالی بودن آن، شک مأموران را به یقین تبدیل کرد که سرقت از خانه گوهر صورت گرفته است. اما باید پلیس بررسی میکرد که آیا جنایتی رخ داده و گوهر قربانی سرقت مرگبار شده بود یا نه.
ردپای یک آشنا
تحقیقات کارآگاهان پلیس آگاهی تهران زیرنظر قاضی اکبرنظری قهرودی بازپرس شعبه هشتم دادسرای ویژه سرقت آغاز شده بود. کارآگاهان در ادامه تحقیقات خود دریافتند که مردی به نام صادق به خانه زن تنها رفتوآمد داشته و کارهای او را انجام میداده است. او به عنوان مظنون اصلی تحت تعقیب قرار گرفت و چند روز قبل بازداشت شد. صادق اگرچه در بازجوییهای اولیه اصرار بربی گناهی داشت اما وقتی شواهد را علیه خود دید کلید معمای سرقت را در اختیار تیم تحقیق قرار داد و گفت به خانه زن تنها دستبرد زده است اما نقشی در مرگ وی نداشته است. با اعترافات متهم، وی به دستور بازپرس پرونده بازداشت شد و هر چند در بررسیهای اولیه علت مرگ متوفی سکته قلبی عنوان شده، اماجسد وی به پزشکی قانونی منتقل شده تا با انجام کالبد شکافی و آزمایشهای ویژه علت اصلی مرگ وی مشخص شود.
مکث
من قاتل نیستم
صادق میگوید قصد داشته با تصاحب اموال زن تنها، یک شبه راه صد ساله را برود اما حالا فهمیده که اشتباه کرده است.
با گوهر چطور آشنا شدی؟
حدود 7 یا 8 ماه قبل به بانک رفته بودم که در آنجا با اوآشنا شدم. وقتی متوجه شدم او پولدار است و به تنهایی زندگی میکند شماره موبایلش را گرفتم وگفتم میتوانم تمام کارهایش را انجام بدهم.
چه کارهایی؟
از انجام کارهای بانکی گرفته تا نظافت و تعمیرات وسایل خانهاش. حتی نقش راننده را هم داشتم و گوهر هر جا میرفت او را میرساندم. در این مدت متوجه شدم که اموال زیادی دارد.
تو در مرگ او نقشی نداشتی؟
نه. باور کنید اصلا در مرگ او نقشی ندارم. وقتی وارد خانهاش شدم دیدم که مرده است. راستش از روزی که متوجه شدم او پولدار است و در ایران کسی را ندارد وسوسه سرقت اموالش به جانم افتاد. رویای من داشتن یک زندگی لوکس بود و تصمیم گرفتم دلم را به دریا بزنم و شبانه وارد خانه گوهر شوم و اموالش را سرقت کنم. شب با کلیدی که داشتم به خانهاش رفتم. وقتی وارد خانه گوهر شدم هرچه صدایش زدم جواب نداد. وقتی رفتم در اتاق خواب ناگهان دیدم روی زمین افتاده است. او نفس نمیکشید و نبضش نمیزد. بهنظر میرسید یک یا 2 روز قبل فوت شده باشد.
و با خیال راحت سرقت را انجام دادی؟
دقیقا. دیگر خیالم راحت شد که فوت شده و تمام اموالش را سرقت کردم.
ارزش اموال مسروقه چقدر بود؟
بالای 50 میلیارد تومان طلا، جواهر و دلار بود. حتی ظروف عتیقه را هم برداشتم. بعد اسناد و مدارکش را که مربوط به چند خانه و ویلا در شهرهای مختلف بود را هم به سرقت بردم.
اسناد را چرا برداشتی؟
با همکاری یک دفترخانه و با جعل سند، املاک را به نام خودم منتقل کردم تا در فرصتی مناسب آن را بفروشم. فکر میکنم بالای 200میلیارد تومان ارزش کل اموال مسروقه بود.
همدستی هم داشتی؟
همسر صیغهایام و برادرش راز سرقت را فهمیدند و من ناچار شدم بهعنوان حقالسکوت بخشی از طلاهای مسروقه را به آنها بدهم.