ادعای عجیب پسر جوانی که مادرش را به قتل رسانده است:
صدایی در سرم دستور قتل می داد
«انگار از کالبد خودم جدا شده بودم و روح دیگری در جسم من رخنه کرده بود، آن گاه صدایی در سرم مدام میگفت برو جان مادرت را بگیر.» این ادعای پسری جوان است که صبح دیروز در اقدامی هولناک، جان مادرش را گرفت.
به گزارش همشهری، ساعت 8صبح دیروز پسری با 110تماس گرفت و وقتی اپراتور پاسخ داد، گفت: «من مادرم را کشتهام.» او سپس نشانی خانه شان را به اپراتور پلیس گفت و گوشی را قطع کرد. دقایقی از این تماس میگذشت که قاضی محمدحسین زارعی، بازپرس جنایی تهران به همراه تیمی از مأموران تجسس قدم در محل حادثه که آپارتمانی در غرب پایتخت بود، گذاشتند. گفتههای فرد تماسگیرنده صحت داشت و در سالن پذیرایی جسد خونین زنی 56ساله دیده میشد. کمی آنطرفتر پسرجوانی روی کاناپه نشسته بود و اشک میریخت. او کسی جز پسر مقتول نبود که دقایقی قبلتر با پلیس تماس گرفته بود. او به همراه مادرش زندگی میکرد و آنطور که تحقیقات اولیه نشان می داد، پدر خانواده بهخاطر مسائل مالی در زندان بود. مقتول به جز این پسر، 2دختر دیگر داشته که در خارج از کشور زندگی میکرده اند. در این شرایط مأموران پسر جنایتکار را دستگیر کردند و او در بازجوییها به قتل هولناک مادرش اعتراف کرد و گفت بهشدت نادم و پشیمان است. پسر جوان ادامه داد: شب گذشته(جمعهشب) ساعت 10 شب بود که از خواب پریدم. راستش اصلا حالم خوب نبود و غروب رفتم به اتاقم تا استراحت کنم. وقتی بیدار شدم انگار خودم نبودم. فکر میکنم روحم از جسمم جدا شده بود یا روح دیگری در کالبد من بود. هرچه بود خودم نبودم و کس دیگری در کالبد من زندگی میکرد. ناگهان صدایی شنیدم؛ صدایی شبیه به زمزمه. مدام در سرم تکرار میشد و میگفت مادرت را بکش. هرچه بر سرم میکوبیدم، صدا قطع نمیشد و من به تبعیت از آن صدا از اتاقم خارج شدم و به سمت مادرم که سرگرم تماشای تلویزیون بود، رفتم. او گفت پسرم چه اتفاقی افتاده است؟ من ناگهان با چادرش، او را خفه کردم. بعد رفتم سیگاری کشیدم و یک ساعت بعد دوباره همان صدا به من گفت که با چاقو ضرباتی به مادرت بزن. دوباره چاقو را برداشتم و چند ضربه به دستان مادرم زدم. متهم ادامه داد: نمیدانم چند ساعت بالای جسد او نشسته بودم و گریه میکردم. بعد همان صدا به من گفت برو در اتاقت بخواب. من هم دستور صدای مرموز را اجرا کردم و صبح شنبه حدود 8صبح وحشتزده از خواب پریدم. دیگر خودم بودم و وقتی از اتاقم خارج شدم و چشمم به جسد مادرم افتاد، تازه فهمیدم که چه کار وحشتناکی انجام دادهام. تا چند دقیقه بهتزده بودم و بعد با پلیس تماس گرفتم.
این متهم به دستور بازپرس جنایی تهران بازداشت شده و مدعی است که اعتیاد به موادمخدر ندارد؛ با وجود این، به پزشکی قانونی معرفی شده تا هم سلامت روانیاش مورد بررسی قرار بگیرد و هم مشخص شود که آیا اعتیاد به مواد روانگردان دارد یا نه.