بازیکنان لیگ داخلی، چهرههای درخشان تیمملی در بازی نخست جامجهانی برابر مراکش بودند. علیرضا بیرانوند، روزبه چشمی، امید ابراهیمی و وحید امیری در این بازی خوش درخشیدند و انتظار میرود اگر اتفاق خاصی رخ ندهد، باز هم در روسیه به این ستارهها بازی برسد. حتی امیدواریم تیمملی ایران از گروهش صعود کند و این نفرات بیش از 3بازی انجام بدهند. در این میان اما نکته بسیار مهم و قابل توجه به کنداکتور فشرده، سنگین و بیسابقه این نفرات در فصل پیش روی فوتبالی مربوط میشود. بازیکنان لیگ برتری حاضر در اردوی تیمملی عمدتا عضو دو باشگاه پرسپولیس و استقلال هستند. این بازیکنان بلافاصله پس از بازگشت از جامجهانی باید به تمرینات تیمهای باشگاهیشان ملحق شوند و خودشان را آماده فصل سنگینی کنند که از حدود یک ماه دیگر آغاز میشود. تاریخ شروع فصل باشگاهی جدید فوتبال ایران 29تیر است که از قضا در همین تاریخ پرسپولیس و استقلال باید نبرد بسیار سنگین سوپرجام را در مقابل هم برگزار کنند و طبعا برانکو و شفر روی حضور ستارههای کلیدی و ملیپوش خودشان حساب کردهاند. از اینجا فصل شروع میشود و دیگر شوخی هم در کار نیست. توجه داشته باشید که هر دو تیم سرخابی به مرحله یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا رسیدهاند و در ادامه این فصل باید بین دو تا6بازی انجام بدهند. همچنین هر دو تیم در فصل آتی لیگ قهرمانان هم حاضر هستند و تا تابستان آینده باید بین 6تا8 بازی هم در آن چارچوب پشتسر بگذارند. بهطور طبیعی 30بازی لیگی هم برای این بازیکنان در کار خواهد بود و البته بین یک تا 6بازی هم در جامحذفی انتظار آنها را میکشد. این البته پایان راه نیست و تیمملی اوایل زمستان امسال جام ملتهای آسیا را هم در پیش دارد. بر این اساس احتمالا امثال امیری، ابراهیمی و چشمی باید بین 3تا7 بازی هم در امارات برای تیمملی انجام بدهند. چنانکه میبینید کار این گروه از بازیکنان بسیار دشوار است. آنها بعد از پشتسر گذاشتن یک فصل سنگین، راهی تورنمنت حیاتی جامجهانی شدهاند و حالا هم از روسیه برنگشته باید یکی از سنگینترین فصول عمرشان را استارت بزنند. بر اساس محاسباتی که در بند بالا خواندید، ستارههای ملیپوش پرسپولیس و استقلال با شروع فصل جدید باید بین 43 تا 58 بازی باشگاهی و ملی رسمی انجام بدهند و این تازه غیر از رقابتهای دوستانه و تدارکاتی است. حالا باید دید این نفرات از پس چنین تقویم فشرده و سنگینی بر میآیند یا نه. چنین برنامهای شاید در اروپا عادی باشد، اما در ایران واقعا پرفشار و کمسابقه است.
فرسودگی یوزهای سرخابی
در همینه زمینه :