در طول 8سال جنگ تحمیلی حدود ۴۲ هزار نفر از نیروهای رزمنده ایرانی به اسارت نیروهای عراق درآمدند و از ارتش عراق هم نیروهای فراوانی در کشورمان اسیر بودند. از آن دوران تاکنون رزمندگان و آزادگان دوران جنگ تحمیلی روایتهایی از جنگ داشتهاند اما برخی از وقایع همچنان ناگفته باقیمانده است. یکی از این زوایای پنهان و کمتر بازگو شده ماجرای پیوستن برخی از اسرای جنگی به سازمان تروریستی منافقین است. در ادامه نگاهی کوتاه و آماری به فعالیت این سازمان و موضوع جذب یا اسارت اسرای جنگی بهدست منافقین داریم.
تأمین نیرو از اسرای ایرانی
همچنین هادی شمسحائری از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق که از دنیا رفته است در توضیح افشاگرانه با اشاره به روابط بسیار نزدیک دیکتاتور عراق با مسعود رجوی توضیح داده است: «رجوی برای جبران کمبود نیرو به اسرای ایرانی که در جنگ ایران و عراق اسیر شده بودند روی آورد. وی در نشستی اعلام کرد که ما با دستیابی به اسرای جنگی مشکل نیروی خود را حل کردهایم. این اسرا 2دسته بودند؛ دستهای اسیر دولت عراق بودند که در وضعیتی بسیار مشقتبار زندگی میکردند و اغلب گرسنه و در گرمای بالای ۴۰ درجه بدون امکانات خنککننده و آب سرد و غذای کافی، میبایست در طول روز انواع کارهای شاق بدنی را انجام میدادند.
هر روز عده بسیار زیادی از آنها با کابل برق تنبیه میشدند و انواع توهینها و فحشها نثار آنها میشد. رفتار دولت و ارتشیان عراق با این اسرا بسیار غیرانسانی و غیرقابلتحمل بود. دولت عراق عده زیادی از اسرا را در اردوگاه اعدام یا در جبهه جنگ پس از اسارت تیرباران میکرد. دسته دوم اسرایی که خود مجاهدین خلق در جبهه اسیر میگرفتند. به اسرایی که از اردوگاه عراق آمده بودند RD یعنی اسرای داوطلب میگفتند و به اسرایی که مجاهدین خلق در جبهه اسیر کرده بود RP یعنی اسرای پیوسته میگفتند. مجاهدین از دولت عراق اجازه گرفته بودند، افرادی را که در عملیاتهای نواحی مرزی ایران و عراق توسط آنها به اسارت درآمده بودند، رأساً نگهداری کنند. برای این کار نیز دولت عراق زندانهای بزرگی را در اطراف شهر کرکوک در اختیار مجاهدین خلق قرار داد.»
لازم به ذکر است که وجود این اسرا به صلیبسرخ اطلاع داده نشده بود و آنها شماره ثبت صلیب سرخ نداشتند.
خانواده در فرقه رجوی؛اجرای کامل انقلاب ایدئولوژیک با حذف کودکان
همه کسانی که در دام فرقه رجوی افتادهاند، خانوادهشان نخستین چیزی بوده است که مورد تهاجم قرار گرفته است. رجوی به خوبی فهمیده بود که نهاد خانواده اصلیترین دشمن تشکیلات دست سازش است و با وجود این منشأ نور و امید و زندگی، نمیتواند آنطور که میخواهد نیروها را از درون خالی کند و به استثمار خود دربیاورد. او در چند مرحله، طی انقلاب ایدئولوژیک اول و دوم و جدایی کودکان و والدین، نقشه و طرح خود را به اجرا درآورد. در حال حاضر خانوادهای در کمپ مجاهدین وجود ندارد. هیچ زاد و ولدی وجود ندارد. کمپ مجاهدین تنها نقطهای در کره زمین است که انسانها از بین میروند اما تولد و حیات نویی در آن بهوجود نمیآید زیرا رجوی خانواده را «کانون فساد» خوانده و ازدواج را «حرام» اعلام کرده است!
مسعود رجوی آنقدر همه را در یک فضای بسته و سیاه نگهداشته که کم کم دیگر همه به افرادی در حال مرگ شبیه هستند!
اوج خشونت علیه کودکان در زمان انقلاب ایدئولوژیک پایهگذاری شد. زمانی که رجوی مستقیما کانون خانواده را هدف گرفت و بنا را به متلاشی کردن کامل خانوادهها قرار داد. این بار نیز کودکان که سد و مانع رسیدن به این مهم بودند از سر راه برداشته شدند و بهانهاش هم شد جنگ خلیجفارس. سازمان به بهانه اینکه کودکان را از عواقب جنگ مصون نگهدارد، والدین را با انواع ترفندها راضی کرد تا کودکانشان را به سازمان بسپارند تا سازمان بنا به صلاحدید خود آنها را به دیگر کشورها همچون آمریکا، کانادا، استرالیا و کشورهای اروپایی منتقل کند. به این ترتیب سازمان زمینه پیادهسازی کامل طلاق ایدئولوژیک و جداسازی زوجها را فراهم کرد و کنترل جسم و روح نیروها را به زعم خود بهطور کامل در اختیار گرفت.
حیله صدام
بستن اردوگاهها به روی صلیبسرخ جهانی!
آزاده جانباز سیدناصر حسینیپور در کتاب «پایی که جا ماند» که حاوی یادداشتهای روز آنها و از دوران اسارت در اردوگاههای عراق است، شرح مستندی از حضور عناصر سازمان تروریستی در اردوگاههای نگهداری اسرا با هدف جذب آنان بیان کرده است. او در بخشی از یادداشتهای خود بیان کرده است: «تعدادی از عمال سازمان مجاهدین خلق بهاتفاق افسر بخش توجیه سیاسی وارد کمپ شدند. از چند روز قبل عراقیها گفته بودند قرار است تعدادی از هموطنانتان به دیدارتان بیایند! مدتی بود سازمان مجاهدین خلق دامنه فعالیتش را به اردوگاه اسرای مفقودالاثر کشانده بود. آنها تلاش میکردند بین اسرای ایرانی یارگیری کنند. صدام به مسعود رجوی اجازه داده بود، برای جذب اسرای ایرانی، عواملش وارد اردوگاههای مخفی تکریت شوند. درحالیکه صدام در این اردوگاهها را به روی صلیبسرخ جهانی بسته بود! یکی از اعضای مجاهدین گفت: «در حال حاضر، ایران وضعیت خوبی نداره. ایران هنوز نتونسته قطعنامه ۵۹۸ رو عملی کنه. احتمال اینکه دوباره جنگ از سر گرفته بشه و آمریکا به ایران حمله کنه، زیاده. ایران در حال فروپاشی است! مسئولان ایرانی تاکنون یک قدم برای آزادی شما برنداشتند. شما فراموش شدید. برای مسئولان ایران مرده یا زنده شما هیچ ارزشی نداره! اگه برای ایران مهم بودید، چرا شما بعد از جنگ این همه سال باید توی زندان باشید. از شما میخوام به ما بپیوندید تا آیندهای خوب و درخشان در عراق داشته باشید!»
عملیات فریب
در همینه زمینه :