همدردی با آقای انتقام
«جان ویک4» ششمین فیلم پرفروش سال و خونبارترین قسمت این مجموعه پولساز است
ستایش منفرد
اگر سال 2014، پیش از انتشار هر پوستر و تریلر و عکسی، کسی شما را به اکران خصوصی فیلمی به نام «جان ویک» دعوت میکرد، پیش خودتان فکر میکردید با چه فیلمی سروکار دارید؟ این اسم چه حسی در شما ایجاد میکرد؟ مارک ای. آلتمن، نویسنده کتاب «اونا نباید سگش رو میکشتن؛ تاریخ شفاهی بیپروا و بیکموکاست جان ویک، گانفو و عصر نوین اکشن»، وقتی به اکران خصوصی «جان ویک» دعوت شده، خیال کرده این اسم میتواند نام بازسازی درام زندگینامهای کمدی «پَچ آدامز» با بازی رابین ویلیامز فقید باشد. اما همین که تریلر فیلم را میبیند، بلافاصله وارد قلمرو «بابا یاگا»، «بوگیمن» و جان ویک میشود. «جان ویک» از زمان اکران نخستین قسمتش تا امروز که فروش جهانی قسمت چهارمش به بیش از 432میلیون دلار رسیده و تا اینجا در رتبه ششمین فیلم پرفروش سال قرار گرفته، تأثیر مشابهی روی تماشاگرانش داشته است. اغلب تماشاگران این فرانچایز سینمایی از همان تماشای اول مبهوت شخصیت جان ویک با بازی کیانو ریوز، اکشن بیمحابا و بیتوقف فیلم، کرئوگرافی پیچیده صحنههای مبارزه تن به تن و تیراندازی، فیلمبرداری نئونوآر و حالوهوای متفاوت آن شدند و به دستاندرکاران فیلم نشان دادند که چه اشتهای سیریناپذیری برای بلعیدن قسمتهای بیشتری از داستان این آدمکش یکه و تنها با کاریزما و مهارتهای منحصربهفرد دارند. «جان ویک» سینمای اکشن را به سطح جدیدی ارتقا داد و نفس تازهای در ژانری دمید که شاید به اندازه خود سینما قدیمی باشد («سرقت بزرگ قطار» (ادوین اس. پورتر، 1903) همانقدر که نخستین فیلم روایی تاریخ و نخستین فیلم ژانر وسترن و نخستین فیلم ژانر سرقت محسوب میشود، نخستین فیلم ژانر اکشن هم هست). آنچه در اینجا میخوانید و میبینید، اطلاعاتی از فرانچایز محبوب «جان ویک» است.
*این فیلم در پلتفرمهای نمایش آنلاین داخلی در دسترس است.
جان ویک؛ فصل اول (2014)
جان ویک که به تازگی همسرش را از دست داده، به سگی که یادگار همسرش است علاقه زیادی دارد. روزی موستانگ مدل 1969جان ویک ، چشم پسر رئیس یک گروه خلافکار روسی را میگیرد و از ویک میخواهد که ماشین را به او بفروشد. ویک پاسخ رد میدهد و پسر رئیس و دوستانش شبانه به خانه او میروند و سگش را میکشند و ماشین را میدزدند و تنها اشتباهی که میکنند، زنده گذاشتن جان ویک است. ویک که آدمکشی حرفهای و تعلیمدیده است، بهدنبال مهاجمان خانهاش میرود و تا آخرین نفرشان را میکشد.
جان ویک؛ فصل دوم (2017)
جان که به زندگی آرام خود برگشته، باید دینش را به سانتینو د آنتونیو، برادر رئیس مافیای ایتالیا که یک زن است، ادا کند و به خواست او خواهرش را بکشد. جان بهرغم میل باطنیاش به عهدش وفا میکند، اما سانتینو که نمیخواهد ردی از خودش باقی بگذارد، جایزهای بزرگ برای کشتن جان تعیین میکند. پس از کلی کشتار و خونریزی، جان در آخر با کشتن آنتونیو در هتل کنتیننتال که قتل در آنجا ممنوع است، تحت تعقیب هزاران قاتل از سراسر دنیا قرار میگیرد و میگریزد.
جان ویک؛ فصل سوم (2019)
جان ویک بعد از خلاصی از دست قاتلانی از سراسر دنیا از نیویورک به مراکش میرود تا پس از دیدار با رئیس اعظم انجمن عالی آدمکشان بتواند زندگی خود را بخرد. شرط زنده ماندن ویک، کشتن رئیس هتل کنتیننتال است. ویک در بازگشت به نیویورک از کشتن وینستون سر باز میزند و با همدیگر در برابر یورش نیروهای انجمن عالی میایستند اما در آخر وینستون برای اینکه بتواند جانش را حفظ کند، به جان تیراندازی میکند، اما جان زنده میماند و علیه انجمن عالی با دوستش بووری متحد میشود.
جان ویک؛ فصل چهارم (2023)
مبارزه ویک علیه انجمن عالی از شرق تا غرب وسعت مییابد. این بار مبارزان شرقی و شمشیر به دست، فیلم را هرچه بیشتر شبیه فیلمهای شمشیربازی شرقی میکنند. متحدان جدید و کمتعداد ویک در برابر ارتشی از نیروهای تا بن دندان مسلح میایستند و با انواع شیوهها با آنها مبارزه میکنند و افراط در کشتار به جایی میرسد که به خشونت انباشته فیلم کیفیتی گروتسک میبخشد و مقداری از زهر آن را میگیرد.
احیای کیانو ریوز
بعد از «کنستانتین» در سال 2005، کیانو ریوز که پیشتر سابقه بازی در سهگانه علمی تخیلی «ماتریکس»، اکشن «سرعت»، «دراکولای برام استوکر»، «آیداهوی خصوصی من» و «بودای کوچک» را داشت، تقریبا نقش مهمی بازی نکرد تا سال 2014که «جان ویک» از راه رسید و حرفه او را زیر و رو کرد. ریوز احیا شد و در قسمت چهارم «ماتریکس» جلوی دوربین رفت و در انیمیشن «داستان اسباببازی 4» صحبت کرد و زمزمههایی هم درباره ساخت قسمت دوم «کنستانتین» گاه به گوش میرسد. سال بعد هم که در نخستین اسپینآف «جان ویک» با عنوان «بالرین» حضور دارد.
آیا خشونت «جان ویک» مضر است؟
«پدرخوانده» در زمان اکرانش بابت دوستداشتنی نشان دادن یک خانواده مافیایی مورد نکوهش قرار گرفت، اما حالا جزو شاهکارهای سینماست و در سرتاسر دنیا بارها در مجلات و کتابهای مختلف دربارهاش نوشتهاند و ستایشاش کردهاند و دیگر کمتر کسی بهوجود صحنههای خشن رئالیستی در آن اشاره میکند. درباره «هفتسامورایی» هم میتوان همین را گفت که پر از صحنههای کشت و کشتار است، ولی امروز از آن بهعنوان شاهکاری مسلم یاد میشود. «راننده تاکسی»، «این گروه خشن»، «گاو خشمگین»، «روزی روزگاری در آمریکا»، «تلالو» و کلی شاهکار دیگر هم هستند که در برخورد اول خشونتشان جلب نظر کرده، اما به مرور زمان جنبههای دیگرشان مورد توجه قرار گرفته است. هر 4 قسمت «جان ویک» درجه R گرفتهاند که یعنی افراد زیر ۱۷ سال برای دیدن این فیلمها به همراهی والدین یا سرپرست نیاز دارند. این درجه، از والدین میخواهد پیش از اینکه فرزندان خردسال خود را برای تماشای فیلم ببرند، در مورد فیلم اطلاعات بیشتری کسب کنند. زیبا نشان دادن خشونت در «جان ویک» را که مورد انتقاد برخیها واقع شده، میتوان امتیاز آن درنظر گرفت. آنچه در این فیلم نظرگیر است، مهارت، دقت، سرعت و زمانبندی است؛ همان خصوصیاتی که معمولا در اغلب ورزشها مهم است. بیشتر از اینکه خشونت فیلم مضر باشد، مهم است مخاطبی به تماشای آن بنشیند که قوه تمیز داشته باشد. درجهبندی هم به همین کار میآید.
نقلقولهایی درباره خلق جهان «جان ویک»
گان فو و مرد غاشق
بازیل ایوانیک
تهیهکننده هر 4 فصل
تئوری من این بود که اکشنهای زیادی با این ایدههای اولیه ساخته شدهاند که «تو همسر من رو کشتی»، «تو برادر من رو کشتی»، «تو پدر من رو کشتی» یا «من سرباز جنگ بودم و به من خیانت شد» یا «من پلیس بودم و تو همکار من رو کشتی». ما این چیزها را میلیونها بار دیدهایم. اینجا بود که با خودم فکر کردم: «اوه، خدای من! اگه کسی سگ من رو بکشه و ماشینم رو بدزده چطور؟» خود سگ مهم نبود، خاطره جان ویک از همسرش مهم بود که به او گفته بود: «در زندگی باید دوست داشته باشی، با این سگ شروع کن.» هر کسی عشق ویک به همسرش را میفهمید و تماشاگران خودشان را جای او میگذاشتند.
دِرِک کلستاد
فیلمنامهنویس 3 فصل اول
اولین فیلمهای گان فو [ Gun Fu بر وزن کانگ فو (Kung Fu) ترکیب مبارزه با تفنگ و هنرهای رزمی است، درست مثل کاری که جان ویک در آن مهارت دارد] احتمـالا همه وسترنها هستند؛ همان نخستین باری که دیدی کسی سریع تفنگش را میکشد و شلیک میکند. وسترنهایی مثل «هفتتیرکش» و «سیلوِرادو» نوعی رئالیسم جادویی داشتند که تماشایشان خیلی سرگرمکننده بود. اما نخستین فیلم گان فو واقعی که دیدم «تعادل» کریستین بیل بود.
چاد استاهلسکی
کارگردان هر 4 فصل
در فیلم تیراندازی، چاقوکشی، تعقیبوگریز با ماشین و مقدار زیادی مبارزه تن به تن داشتیم. میخواستیم فیلمی اکشن با حالوهوای یک رمان گرافیکی بسازیم که در دنیایی اساطیری میگذشت. ما قصد ساخت تریلری آدمکشی با حسی واقعی و فضایی ماورایی داشتیم. همین هم شد که به جای اینکه بگوییم جان ویک خیلی سرسخت است، تصمیم گرفتیم این را نشان دهیم با برداشتهای بلند، حرکات بیشتر، راندن ماشین، افتادن از پلهها و امثالهم. جان مسلما نماد دوگانگی است. نمیخواهم بگویم فیلم داستان خیر علیه شر است. فقط میگویم اینجا انتخاب بین چیزهایی است که آدمها باید تحمل کنند و چیزهایی که میخواهند تحمل کنند. جان چیزهای زیادی را تحمل میکند و چند چیز را هم نمیخواهد تحمل کند.