ما مسئولیم؛ حتی اگر مدیر هیچ اداره و سازمانی نباشیم، حتی اگر هدایت چند انسان بر عهدهمان نباشد، حتی اگر در ظاهر هیچ شغل و سمتی نداشته باشیم. ما مسئولیم، چون انسانیم. ما مسئولیم و پای تعهداتمان میایستیم. تعهدات ما، شاید کوچک باشند، شاید هم بزرگ، اما هیچکدام بیاهمیت نیستند. چه بسیار کارهای کوچک و جزئی که پیامدهای بزرگ و کلان در پی دارد. ما بیتفاوت نیستیم. ما وقتی باید کاری بکنیم، با یک «ولشکن!» ساده، از زیر بار مسئولیت شانه خالی نمیکنیم. حالا چرا اینها را میگوییم؟ عرض میکنیم خدمتتان. همین چند روز پیش یک عکس جالب در فضای مجازی پر بازدید شد از یک جوان بافرهنگ که پیک موتوری است. طلق موتورش شکسته بود و به جای اینکه به هم بریزد، به باعث و بانیاش فحش بدهد و بعد گازش را بگیرد و برود، خودش را موظف دانست که همه قطعههای شکسته را تا آخر جمع کند تا خودروها یا موتورهایی که از آنجا عبور میکنند، پنچر نشوند. این پیک موتوری جوان، معلم «مسئولیت اجتماعی» ما شد. دمش گرم!
دمش گرم
در همینه زمینه :