توفیق اجباری
آیا واقعا باشگاه استقلال از محرومیت ریکاردو ساپینتو ناراحت است؟
بدون شک یکی از ماندگارترین صحنههای فینال جامحذفی، حرکات عجیب و غریب ریکاردو ساپینتو بعد از اخراج از روی نیمکت استقلال بود. مربی پرتغالی که البته در تمام طول فصل از این کارها کرده بود، در آخرین مسابقه هم نتوانست آرام بماند و مهمترین ضربه را به منافع تیمش زد. در نهایت فدراسیون فوتبال هم به این پرونده ورود کرد و بالاخره یک حکم قاطع علیه ساپینتو داد. به این ترتیب مربی پرتغالی 4ماه محروم شده و این یعنی اگر او قراردادش را با استقلال تمدید کند، چیزی حدود نیمفصل قادر به نشستن روی نیمکت نیست. البته در ساعات اولیه پس از انتشار این خبر، باشگاه استقلال واکنش تندی به موضوع نشان داد و بیانیه پرطعنه و کنایهای صادر کرد اما بهطور کلی این فرضیه وجود دارد که شاید باشگاه زیاد هم از این رأی ناراحت نشده است. به هر حال استقلالیها برای تمدید قرارداد ساپینتو خیلی دستدست کردند و نهایتا از عملکرد این مربی در فینال جامحذفی هم راضی نبودند. مربی پرتغالی سعی کرد با انتشار یک نامه، توپ را توی زمین باشگاه بیندازد و فشار را روی شانههای مدیران استقلال افزایش بدهد اما حالا چه بسا حکم محرومیت او نوعی توفیق اجباری برای باشگاه باشد و آنها بتوانند به هواداران بگویند: «دیگر نمیشد کاری کرد. تمدید قرارداد ساپینتو به نفع ما نبود.»
حلقه شکست
استقلال جایی دربی را باخت که به هیجان و خشم اصالت داد
یکی از پربینندهترین فیلمهای منتشرشده پس از دربی تهران، مربوط به حلقه همدلی بازیکنان استقلال در رختکن، پیش از شروع مسابقه است. در این فیلم فردی مشغول ارائه نطقی انگیزشی است که کمتر کسی انتظار قرار گرفتن او در این موقعیت را دارد؛ خسرو حیدری! دستیار ایرانی ریکاردو ساپینتو بهدلیل تن صدا و نیز کاراکتر و شخصیتی که همیشه از او سراغ داشتهایم، دورترین گزینه برای چنین نطق پرشوری بهشمار میآید اما این کار را انجام داده و خطاب به بازیکنان فریاد میزند: «ما این فصل رباط دادیم. لازم باشد خون هم میدهیم تا اینها جلوی چشممان خوشحالی نکنند.» شاید اگر استقلال بازی را برده بود، حیدری بهخاطر همین حرفها در قامت یک قهرمان مورد تجلیل قرار میگرفت. از بد حادثه اما آبیها باختند تا او مورد ملامت قرار بگیرد و فیلم حماسیاش کارکرد فان و سرگرمکننده پیدا کند.
نکته کلیدی اما فراتر از این حرفهاست. این حلقه، در امتداد سیاست غلطی تشکیل شد که استقلالیها پیش از فینال جامحذفی در پیش گرفته بودند. آنها که اتفاقا از نظر فنی تیم خوبی بودند، به جای تمرکز روی جنبههای فوتبالی و حرفهای، فقط به هیجان و حس انتقام اصالت دادند و نهایتا خودشان هم در این فضای احساسی گم شدند. مجموعه استقلال به بهانه برخورد توپ با دست گولسیانی در دربی قبلی آنقدر از مظلومیت خودش سخن گفت که راستیراستی باور کرد با یک «دشمن» طرف است، نه یک رقیب. آخرش هم کار به جایی رسید که استقلال در اغلب دقایق مسابقه و مخصوصا وقتهای اضافی موفق نشد فوتبال خودش را بازی کند. این تیم طوری در دربی بازنده شد که دیگر جای حرف و حدیث و بهانهگیری نماند. تمرکز آبیها به جای مسائل فنی و تاکتیکی، روی دست ندادن با بازیکنان حریف بود و آخرش هم شد همان چیزی که نباید میشد.