• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
شنبه 9 اردیبهشت 1402
کد مطلب : 190274
+
-

در امتداد یک مسیر

فاطمه خاکسار؛ کارشناس ارشد طراحی شهری

هنگام ورود به خانه ناگهان قابی سه نفره توجهم را جلب کرد، برایم آشنا آمد، با دیدنش دوباره به یاد آن ایام ملتهب افتادم، واژه‌هایی در ذهنم مرور می‌شد؛ فلاح، سلمان، امنیت...، در آن قاب به‌دنبال کشف روابط بین عکس‌ها بودم، اسامی، سن و سال، محوریت چینش عکس‌ها همه و همه حکایت از امتداد یک مسیر می‌داد؛ قطاری که درست ریل‌گذاری شده و نمی‌توان آن را نشأت گرفته از حادثه و اتفاق دانست، مسافرانش هرکدام در ایستگاهی مشخص پیاده شده‌اند. سکاندار این مسیر حالا با آرامشی درونی از ماجراهای صاحبان هرکدام از عکس‌ها می‌گوید، روح‌الله، حسینعلی، سلمان که هرکدام به فاصله چندسال مسیر ابدی را شروع کرده‌اند، آخرین مسافر این خانه سلمان است که هنوز چند ماهی از رفتنش نمی‌گذرد، اما ایمانِ قلبی مادر بر درست بودن مسیر، او را استوار نگه‌داشته است. از گذر این سال‌ها می‌گوید گویی تمام وقت گذاشتن‌هایش در کودکی بچه‌ها نتیجه داده است و از جایی به بعد این فرزندان بودند که مشوق او در کارهای نیک می‌شدند. اگرچه کارهایی که برای بچه‌هایش انجام داده به چشم‌اش عادی است اما او و همسرش اصلی‌ترین چیزها را به آنها هدیه داده‌اند؛ درست زندگی کردن آن هم نه با حرف بلکه با عمل.

دو راهی‌ها و تردیدها
همه ما در لحظه لحظه زندگی‌مان بر سر دوراهی‌هایی مانده‌ایم؛ دوراهی‌هایی که مدام در دل‌مان با آنها کلنجار می‌رویم و در توفانی از احساسات گرفتار می‌شویم، خوشحالی، حسرت، امید، پشیمانی.... اما بعضی موقعیت‌ها خاص هستند، اصلا وقتی برای هدر دادن نداری، باید سریع تصمیم بگیری و هرآنچه تا به ‌حال توشه کرده‌ای بیاوری وسط میدان و ببینی با خودت و عقایدت چند چندی؟ علی آن شب می‌توانست بی‌تفاوت رد شود، انگار نه چیزی می‌بیند و نه می‌شنود، اما اینطور بزرگ نشده بود، احتمالا نقطه اوج شخصیتی او بزرگ شدن در خانواده‌ای بود که در عین عادی زندگی کردن پایبند به یکسری خط قرمزهایی بودند که راه را برایشان روشن‌تر می‌کرد، یقینا آن بی‌تفاوت رد نشدن علی نیز ریشه در همان اصول داشت. ناجی‌ای که ما را از بلاتکلیفی در هر شرایطی می‌رهاند و سرنوشت‌مان را به‌هم گره می‌زند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید