• چهار شنبه 7 آذر 1403
  • الأرْبِعَاء 25 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 27
سه شنبه 16 اسفند 1401
کد مطلب : 187325
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/O7ZrG
+
-

یکی از غمبارترین وقایع مشروطه در این عمارت رقم خورد

ستارخان و یارانش در باغ‌اتابک

ستارخان و یارانش در باغ‌اتابک

پریسا نوری- روزنامه‌نگار

    در دوره قاجار در یکی از مناطق اعیان‌نشین آن روزگار، یعنی خیابان قوام‌السلطنه، عمارتی به دستور اتابک، صدراعظم ناصرالدین‌شاه، ساخته شد. این ساختمان محل زندگی اتابک و رفت‌وآمدهای سیاسیون آن دوران بود. پس از مرگ اتابک، وارثان عمارت و باغ را به ارباب‌جمشید، از تجار معروف زرتشتی، فروختند. این عمارت که در خیابان 30تیر قرار دارد توسط میرزا مهدی‌خان شقاقی، نخستین مهندس معمار ایران ساخته شد. مالک جدید عمارت اتابک که مشروطه‌خواه بود، 2سردار بزرگ مشروطه یعنی ستارخان و باقرخان را هنگام ورودشان به تهران در عمارت خود جای داد. به‌دنبال سکونت این دو مشروطه‌خواه مشهور در عمارت، واقعه‌ای که آن را به‌عنوان واقعه باغ اتابک می‌شناسیم، حدود 13‌ماه پس از فتح تهران در این عمارت به وقوع پیوست. ماجرا به این شرح بود که چند روز پس از اسکان این دو سردار، مجلس طرحی را تصویب کرد که به موجب آن تمامی مجاهدان و مبارزان غیرنظامی، ازجمله ستارخان و افرادش، موظفند سلاح‌های خود را تحویل دولت دهند. اما یاران ستارخان زیربار این موضوع نرفتند و حاضر نشدند خود را خلع سلاح کنند. به‌تدریج مجاهدان دیگری که با این طرح مخالف بودند به ستارخان و یارانش پیوستند و در عمارت اتابک تجمع کردند. این موضوع موجب هراس دولت مرکزی شد و زمینه شکل‌گیری یکی از غمبارترین رویدادهای تاریخ مشروطه را رقم زد. ماجرا از این قرار بود که در نخستین روز شعبان ۱۳۲۸ قمری قوای دولتی که درمجموع ۳۰۰نفر می‌شدند، باغ اتابک را محاصره کردند و پس از چندبار فرستادن پیغام، به باغ حمله کردند. در این نبرد نابرابر که ۴ساعت طول کشید، ۳۰۰نفر از یاران ستارخان به‌دست قوای دولتی کشته شدند. سردار راه پشت‌بام را در پیش گرفت، اما در مسیر پله‌ها در یکی از راهروهای عمارت، تیری به پایش خورد و مجروح شد. نظامی‌ها او را دستگیر و یارانش را خلع سلاح کردند. اکنون این ساختمان در اختیار سفارت روسیه است.

میدانی به‌نام چند واقعه تاریخی
نصیبه سجادی- روزنامه‌نگار


  25شهریور۱۳۲۰ یادآور چند اتفاق تاریخی است؛ روس‌ها به ایران آمدند، رضاشاه برای همیشه از ایران رفت، پسرش را به جای او نشاندند تا روی دیگری از یک حاکم مستبد را برای ۳۷سال در ایران به نمایش بگذارد و در کنار همه این وقایع، همین تاریخ برای مدتی به‌عنوان نام یکی از میدان‌های پایتخت انتخاب شد.
تاریخ برای ما روایت می‌کند که حدود نیمه‌دوم دهه۴۰ شمسی، بعد از اینکه شاه دست‌نشانده تاج‌گذاری می‌کند و بر تخت سلطنت می‌نشیند، یکی از ورودی‌های مهم تهران آن زمان را به میدان تبدیل می‌کنند و نام ‌۲۵شهریور را بر آن می‌گذارند. میدان هفت‌ تیر امروزی که یکی از میدان‌های مهم و مرکزی شهر تهران است، همان میدانی است که روزگاری ۲۵شهریور نام داشت. در اوایل دهه۵۰ شمسی و در خلال ساخت بزرگراه مدرس امروزی که آن زمان جاده سوم پایتخت خوانده می‌شد، این نقطه از پایتخت به یکی از مسیرهای ارتباطی تهران تبدیل می‌شود. در آن روزگار بسیاری از مردم از شمیرانات برای کار در تهران به اینجا می‌آمدند و خودروهایشان را همین جا پارک می‌کردند. بر این اساس، دولت وقت برنامه‌هایی برای ایجاد یک پارکینگ را در میدان 25شهریور آغاز می‌کند و بیش از ۵۰مغازه و محل کسب را در این حوالی می‌خرد و می‌کوبد تا پارکینگی با ظرفیت هزار خودرو بسازد. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران اما نام میدان ۲۵شهریور تهران ابتدا به رضایی‌ها تغییر می‌کند که یادآور ۴عضو یک خانواده بود که در رژیم شاه کشته شده بودند. بعد از حادثه هفتم‌ تیر۱۳۶۰ و شهادت ۷۲نفر از دولتمردان، نام میدان به هفتم‌‌تیر تغییر کرد.

شاهکار گورکیان در کاخ دادگستری
رضا نیکنام- روزنامه‌نگار


 ساختمان باشکوه و بسیار زیبای‌ کاخ دادگستری، واقع در خیابان‌ خیام توسط معماری چیره‌دست و طراحی زبردست به نام «گابریل گورکیان» ساخته شد. این معمار سرشناس ارمنی توانست به بهترین شکل ممکن کاخ دادگستری را بسازد. این اثر تاریخی با شماره ثبت۱۴۶۱۴ در ۱۶اسفند سال۱۳۸۴ در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت. گابریل‌گورکیان که نامش بین شخصیت‌های جهانی معماری مدرن مطرح است، در ساخت ساختمان دادگستری و در کلیت بنا از جناح‌های ساختمانی مدرن و متقارن و نئوکلاسیک که چند حیاط دارد، استفاده کرده و در تقسیم‌بندی بنا به 3بخش و جناح مرکزی تأکید زیادی شده است. روی نمای ساختمان نقوشی برجسته به سبک نو هخامنشی دیده می‌شود که به‌دلیل کشفیات تازه باستان‌شناسی در تخت‌جمشید و شوش و همچنین علاقه‌مندی او به تاریخ این سرزمین بوده است.
در نمای اصلی 4ستون بزرگ اصلی و در 2جناح 4ستون باریک وجود دارد. در سردر اصلی بنا، آرم شیر و خورشید بوده که در سال١٣۵٧، این آرم برداشته شده و آرم جمهوری اسلامی ایران نصب شده که این عمل نیز به خوبی انجام شده است. در دو طرف ساختمان ورودی، 2صفحه حجاری شده وجود دارد که تصویری است از قضات در حالت‌های نشسته و ایستاده که بعضی قلم و بعضی دیگر کتابی بزرگ در دست دارند و همگی نگاهی خاص به نقطه‌ای دارند که نشان‌دهنده افق‌های دور است. برای تماشای این‌ بنای تاریخی باید به محدوده مرکزی‌ تهران، خیابان پامنار، خیابان شوش و خیابان خیام بروید.‌

موقوفه باجناق پهلوی اول
زهرا بلندی- روزنامه‌نگار


   در میدان توپخانه تهران، در ضلع مقابل بانک شاهی عمارت موقوفه احمدخان لیستر قرار داشت. اما او با این نام عجیب‌ و غریب که بود و آن عمارت مشهور چه شد؟احمد میرسپاسی معروف به «احمدلیستر»، شخصی است که داستان جالبی درباره‌اش نقل می‌شود؛ او ابتدا راننده وثوق‌الدوله، نخست‌وزیر ایران و از دولتمردان تأثیرگذار اواخر دوره قاجار و برادر احمد قوام (قوام‌السلطنه) بود. بعدها راننده احمدشاه قاجار و سپس راننده رضا‌خان شد. احمد میرسپاسی به‌خاطر هوشی که داشت به‌راحتی توانست با اروپاییان رابطه برقرار کند. بازرگانی را به‌سرعت آموخت و از کارخانه‌ای در انگلستان که متعلق به اشتون لیستر بود نمایندگی گرفت. اشتون لیستر در زمینه ماشین‌آلات کشاورزی فعالیت می‌کرد. احمد لیستر بعد از کسب مجوز نمایندگی ماشین‌آلات، کارخانه‌ای به‌نام اشتون لیستر تأسیس ‌کرد و به همین دلیل به احمدلیستر معروف شد. حوزه واردات و وارد شدن به جرگه بازرگانان برای او بسیار موفقیت‌آمیز بود و ثروت زیادی را برایش به همراه ‌آورد. احمد لیستر وقتی باجناق پهلوی اول شد، دیگر آوازه شهرت را بر خود تمام کرد، اما شهرتش و باقی ماندن نامش فقط به‌دلیل ثروت و نسبتش با پهلوی اول نبود. دلیل اصلی ماندگار شدن اسم او در تاریخ، ماجرای قتل پسر بزرگش، فرخشاد، به‌دست پسر کوچکش، فرامرز، بود که تا مدت‌ها در روزنامه‌ها و مجلات چاپ می‌شد. بعد از اعتراف فرامرز احمدلیستر دارایی‌های‌اش را وقف کرد تا ثروتش به پسر قاتلش نرسد.این ساختمان درست ابتدای خیابان امام خمینی(ره) و روبه‌روی بانک سپه فعلی بود که هنگام ساخت ایستگاه متروی امام خمینی(ره) تخریب شد.

  نجات معجزه‌آسا از زیر‌آوار
مریم باقرپور- روزنامه‌نگار


14 اسفند سال 1366؛ زمانی که مردم خودشان را برای نوروز آماده می‌کردند و همزمان تهران زیر بارش موشک‌های عراقی قرار داشت، ناگهان صدای انفجاری در منطقه وحیدیه شنیده شد. مردم و امدادگران به سرعت خودشان را به وحیدیه رساندند. علی کازرونی یکی از امدادگران آن روزها درباره انفجار موشک در وحیدیه تعریف کرده: «بر اثر اصابت موشک‌های عراقی تعدادی از واحدهای مسکونی تخریب شده و ابری از دود و غبار محل حادثه را فرا گرفته بود. خیلی زود کار جست‌و‌جو را شروع کردیم.» روایت‌های این حادثه تلخ و شیرین است چون ‌امید به زنده‌ماندن افراد زیر آوار خیلی کم بود اما هنگام جست‌وجو آقای هولاکویی یکی دیگر از امدادگران جوان صدایی شنید، برای همین با احتیاط بیشتری آوارها را برمی‌داشت. ناگهان با پسربچه ١١ساله‌ای روبه‌رو شد که بر اثر شدت موج انفجار میان آسمان و زمین گیر کرده و مثل یک عکس و شبیه یک تابلوی نقاشی به دیوار چسبیده بود. حدود یک‌ساعت‌ونیم طول کشید تا بچه که بعدها مشخص شد نامش مهدی است از میان آوار بیرون آورده شود. البته به‌غیر از مهدی، پدربزرگ، خواهر و دایی‌اش هم آنجا بودند که با راهنمایی‌هایش آنها هم نجات یافتند. بخش تلخ ماجرای موشکباران وحیدیه در چند خانه آن‌طرف‌تر از پسربچه رخ داد. چون در یکی از این خانه‌ها مراسم عروسی برپا بود و همین مسئله باعث شد تعداد شهدا و مجروحان این حمله موشکی بیشتر شود. براساس آمارها در اثر اصابت این موشک با محدوده مسکونی وحیدیه، ۳۷نفر از اهالی شهید و ۱۱۴نفر زخمی شدند. این عکس از آن روز وحیدیه ثبت شده است.

بهترین قصه‌های تاریخی تهران جایزه  می‌گیرند
صفحه «روایت تهران» که پیش روی شماست، به انعکاس روایت‌های خواندنی تاریخ تهران قدیم و سرگذشت شخصیت‌ها و نامداران، خیابان‌ها و گذرها، واقعه‌های تاثیرگذار و تاریخ شفاهی طهران تعلق دارد؛ با عکس‌های بازمانده از خاطرات تهران دیروز و قصه‌ها و ماجراهای پس پشت این عکس‌ها. شما هم می‌توانید در انتشار این صفحه که متعلق به خود شما و شهرشماست ما را همراهی کنید. «همشهری» بهترین عکس‌ها و قصه‌هایی را که برای ما ارسال می‌کنید با نام خودتان منتشر و به شما «همشهریان همراه» هدیه‌ای تقدیم می‌کند.
 نشانی  و شماره تماس ما: mahaleh@hamshahri.org  و ۴۶۴- ۲۳۰۲۳۴۵۵


 

این خبر را به اشتراک بگذارید