• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
پنج شنبه 10 خرداد 1397
کد مطلب : 18513
+
-

هر قربانی کودک‌آزاری در آینده مجرم نمی‌شود


یاسمن اشکی/ مدیر پروژه قایم باشک (آموزش خودمراقبتی به کودکان)
در مسئله کودک‌آزاری آنچه کمتر از کودک و نحوه رفتار خانواده پیش و پس از حادثه مورد توجه واقع می‌شود، فرد کودک‌آزار است. معمولا روش کلی برخورد با کودک‌آزارها بدین گونه است که این افراد در جامعه حضور دارند، حادثه که رخ می‌دهد، حضورشان پررنگ می‌شود و جامعه می‌خواهد آنها را حذف کند؛ درحالی‌که پیش از وقوع حادثه، در مورد آنها هیچ حرفی زده نمی‌شود. آمارها نشان می‌دهد که بیشتر کودک‌آزارها در کودکی تجربه آزار جنسی داشته‌اند و هیچ‌گاه به آنها به‌عنوان قربانی کمکی نشده است و آنها حتی نمی‌دانستند که باید به کجا مراجعه کنند. بیشتر آنها کودکی سختی داشته‌اند و درد و رنج زیادی را تحمل کرده‌اند و دچار این اختلال روانی شد‌ه‌اند. ما مطمئنیم که هیچ‌کسی با اختلال ژنتیک پیدوفلیا (تمایل جنسی به کودکان) به دنیا نمی‌آید و این اختلال کاملا اکتسابی است؛ ولی در جامعه ما فرد مبتلا چگونه می‌تواند بیماری خود را درمان کند؟ اگر بیمار به اطرافیان خود در مورد این اختلال حرف بزند، از سوی خانواده و دوستان طرد نمی‌شود؟ در سال‌هایی که درباره این موضوع کار کرده‌ام، از همه روانپزشکانی که تمایل به همکاری داشته‌اند، پرسیده‌ام که آیا شما کودک‌آزاری را که به شما مراجعه کرده است، به پلیس تحویل می‌دهید؟ اکثر قریب به اتفاق آنها جواب مثبت داده‌اند. وقتی واکنش روانپزشکان در جامعه چنین است، آنها به چه‌کسی می‌توانند مراجعه کنند. سال‌ها پیش بیجه، قاتل و متجاوز سریالی کودکان، موجزترین نکته را در مورد یک کودک‌آزار گفت؛ آنجا که از او پرسیدند آیا این بچه‌ها گناه نداشتند که به آنها تجاوز کردی؟ او گفت چطور من بچه بودم گناه نداشتم؟ می‌دانیم که پس از این حادثه اخیر توجه همه خانواده‌ها و رسانه‌ها به آموزش خانواده‌ها و کودکان در مورد نحوه مقابله با آزار جنسی کودکان است. قطعا آموزش باید داده شود اما آنچه نباید مورد غفلت قرار گیرد، نگاه کردن از سمت دیگر ماجراست؛ از سمت کسی که در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته و هم‌اکنون از اختلالی که دارد، رنج می‌برد. اگر کسی در خود تمایل به اختلال کودک‌آزاری دید، از چه منبعی باید درخواست کمک کند.

قطعا در این حوزه وقتی جرمی وقوع پیدا می‌کند، باید رسیدگی کرد و مجرم را به اشد مجازات محکوم کرد ولی همه قربانیان، در آینده به مجرم تبدیل نمی‌شوند. تعداد قربانیان در دنیا کم نیست و برای جلوگیری از مجرم‌شدن آنها باید از کودک آزار جنسی دیده حمایت کرد. برگزاری کارگاه‌ها و کلاس آموزشی برای والدین و معلم‌ها می‌تواند مفید باشد. در اکثر مواقع متجاوز، کودک را با تهدید مجبور به سکوت می‌کند و اکثر قربانی‌ها نیز این راز را با خود نگه می‌دارند. اما نشانه‌هایی وجود دارد که اگر والدین و معلم‌ها دقت کنند، از روی تغییر خلق و خو متوجه بروز چنین تجربه‌ای می‌شوند. اگر به نشانه‌هایی مانند بی‌اشتهایی، شب ادراری، افت تحصیلی و... در هفته‌های اول توجه شود و پروسه درمان از همان ابتدا - اگرچه سخت و طولانی - شروع شود، در آینده احتمال بروز اختلال پیدوفلیا در بزرگسالی وجود نخواهد داشت. آموزش به والدین و معلم‌ها ضروری است به‌خصوص معلم‌ها که می‌توانند تغییرات رفتاری کودک را زود متوجه شوند.

 این آموزش‌ها با کمترین هزینه، بیشترین تأثیر را دارد. برگزاری یک کارگاه آموزشی 3ساعته در زمینه آزار جنسی کودکان، می‌تواند ۳۰ سال زندگی حرفه‌ای یک معلم را پربار و مؤثر کند. قابلیت ترمیم روانی در هر سنی وجود دارد. دخالت‌های روانی روانکاو‌ها بسیار مؤثر است. این فرایند بسیار سخت و طولانی است و شاید به دخالت دارویی نیز نیاز باشد ولی قابل بهبود است. هر چه زودتر این فرایند شروع شود، ترمیم روانی زودتر حاصل می‌شود.  تجربه نشان داده است که استفاده از فرد قربانی در امور خیریه مثل درست‌کردن غذا در گرمخانه‌ها یا حمام کردن کودکان معلول می‌تواند در بازیابی اعتماد به نفس از دست رفته مفید باشد. احساس مفید بودن برای جامعه در فرد قربانی، فرایند درمان را تسریع می‌بخشد.

این خبر را به اشتراک بگذارید