درس مهم سیدمهدی قوام برایآقای وزیر
محسن مهدیان؛ مدیرعامل
یکم. یکی از وزرای محترم دولت که اخیرا در کنسرت و مجلس آوازخوانی زنان شرکت کرده بود، احتمالا با هدف جذب قشر خاکستری جامعه میگوید: باید فضای فرهنگی کشور را باز کرد و در پاسخ به منتقدان نیز ادامه میدهد اگر تحریک میشوید نبینید.
این تلقی متاسفانه در میان برخی مسئولان و حتی برخی مبلغان جوان هم دامنگیر است. اینکه برای جذب کردن باید نسبت به ضروریات دین بیاعتنا بود. عجیب است این فهم از دین.
دوم. قدیمترها، تهران چند روحانی سرشناس داشت که در یک ویژگی کلیدی اشتراک داشتند و آن هم مردمداری بود؛ سیدمهدی قوام، سیدمهدی لالهزاری، شیخرضا سراج، سیدرضا فیروزآبادی و دهها روحانی دیگر که میتوان به این لیست اضافه کرد.
یکی از ویژگیهای مهم آنها، ارتباط با افرادی بود که ظاهرا ایمان ضعیفی دارند و اهل خلاف و معصیت آشکارند. اما همین ارتباط صمیمانه و دلسوزانه کمک میکرد تا
لات و لوتهای آن زمان به منبر آنها اعتماد کنند و خیلیهایشان با تلنگری بهراه شوند. نقل شده وقتی سیدمهدی قوام، مصطفی دیوونه از لاتهای قدارهکش آن زمان را می بیند، با یک جمله ساده زندگیاش را متحول میکند.
سید مهدی میگوید «آقا مصطفی مهمترین ویژگی شما لاتها چیه» و او میگوید «اگر نمک خوردیم اهل نمکدان شکستن نیستیم.» سید مهدی هم میگوید «واقعا به این جمله باور دارید و یا لقلقه زبانتان است؟» مصطفی هم محکم میگوید «اعتقادمان است.» مرحوم قوام با همین مقدمه او را به «رحمت بیکران حضرت حق» توجه می دهد و از او میخواهد که بیش از این نمکدان نشکند.
همین جمله با مصطفی دیوونه چنان میکند که یکی از خوبان نامآور و نامآشنای تهران میشود. نقل است سیدمهدی لاله زاری وقتی یکی از بازیگران فیلمهای مسئلهدار را در خیابان لالهزار میبیند خودش سراغ او میرود و میگوید «مدتی است در مسجد غائبید، اما من دلتنگ شما هستم و میخواهم به تئاتر خانه شما بیایم و دیدار تازه کنیم.»
سوم. این تلقی آقای وزیر که تصور میکند برای نزدیک شدن به مردم باید از اصول خود کوتاه بیاییم عجیب خطای فاحشی است.
نقل است همین سیدمهدی لالهزاری در محله درکه، گفته بود هرکس علنی شراب خورد، امانش ندهید تا جایی که دربار و گارد هم جرأت خلاف علنی نداشتند.
راه نزدیک شدن به مردم پشت سر مردم حرکت کردن نیست، محبت کردن و رابطه صمیمانه با آنهاست. راه نزدیکی به مردم کوتاه آمدن از دین خدا و حرف نزدن از انقلابیگری نیست، راهش صداقت است. مردم صدق و صفا را میفهمند. طینت این مردم به سمت حق است. فقط از من و ما صداقت در دعوت به حق ندیدند. صداقتمان را باید تدبیر کنیم نه دیانتمان. همین.