جوانی که برای پیادهروی از خانه خارج شده بود، در راه رفتن به پارک فردی را با دوستش اشتباه کرد و همین اشتباه منجر به یک درگیری مرگبار شد. به گزارش همشهری، شامگاه شنبه دهم دیماه، پیکر نیمهجان مرد جوانی که در یک درگیری با ضربات چاقو زخمی شده بود به بیمارستانی در تهران منتقل شد. مرد زخمی بر اثر شدت خونریزی و جراحاتی که دیده بود جان باخت اما پیش از مرگ گفت که با فردی به نام مجتبی درگیر شده است. با مرگ او، ماجرا به بازپرس محمدحسین زارعی، کشیک جنایی تهران گزارش و با دستور او تحقیقات برای کشف راز این جنایت آغاز شد. مأموران راهی محلی شدند که مقتول در آنجا با فرد دیگری درگیر شده بود. وی ساکن همان محل بود و بهگفته خانوادهاش برای خرید خوراکی به سوپرمارکت رفته بود که در آنجا با فرد دیگری درگیر شده بود. در ادامه مشخص شد که فردی که مقتول اسمش را پیش از مرگش لو داده بود نیز در همان محل زندگی میکند. او که مجتبی نام داشت دستگیر شد و در بازجوییها به قتل اقرار کرد و گفت بهخاطر یک اشتباه دست به جنایت زده و بهشدت پشیمان است. متهم سپس به دستور بازپرس دادسرای جنایی تهران، برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
گفتوگو
اشک ندامت
متهم به قتل 26ساله است و میگوید هرگز قصد گرفتن جان مقتول را نداشته است. او که در جلسه بازپرسی اشک میریخت و اظهار ندامت میکرد، میگفت اگر میدانسته اشتباه عجیب او کار دستش میدهد، هرگز شب حادثه از خانه خارج نمیشد.
اشتباهی که از آن حرف میزنی چه بود؟
من فقط بدشانسی آوردم و ناخواسته تبدیل به قاتل شدم. مقتول را با دوستم اشتباه گرفتم و همین اشتباه کار دستم داد.
بیشتر توضیح بده.
آن شب مشروبات الکلی مصرف کرده بودم و کنترلی بر رفتارم نداشتم. تصمیم گرفتم از خانه بیرون بروم و هوایی بخورم. هر وقت مشکلات بر سرم آوار میشد برای رهایی از غصههایم میرفتم پیادهروی. آن شب هم تصمیم گرفتم برای پیاده روی به پارک محل بروم اما در بین راه چشمم به مقتول افتاد. او در حال رفتن به سمت مغازه سوپرمارکت بود. از پشت سر او را با یکی از دوستان صمیمیام اشتباه گرفتم. خیلی شبیه دوستم بهزاد بود. به سمتش رفتم به گمان اینکه دوستم است، محکم زدم روی شانه هایش اما وقتی برگشت دیدم او را با دوستم اشتباه گرفتهام. همین اشتباه کار دستم داد و دعوا شکل گرفت.
چرا عذرخواهی نکردی؟
وقتی مقتول برگشت و من متوجه شدم که او را با دوستم اشتباه گرفتهام از او عذرخواهی کردم. گفتم ببخشید که محکم زدم روی شانه هایت. اما او بد نگاه کرد. گفتم چرا بد نگاه میکنی؟ او گفت، تو زدی به شانه هایم بعد طلبکار هم هستی؟ در حال خودم نبودم و با هم درگیر شدیم و نفهمیدم چه شد که با چاقو ضربهای بهدست او زدم. اما باور کنید همهچیز در عالم مستیام اتفاق افتاد و اصلا نمیخواستم جان او را بگیرم. حالا هم بهشدت پشیمانم.
سابقه داری؟
نه. من آدم بدشانسی هستم که این بدشانسیام در آخر کار دستم داد. هیچ وقت در زندگی، به چیزهایی که میخواستم نرسیدم و بخت با من یار نبود. چند وقتی بود که کارم را از دست داده و بیکار شده بودم. هرجا بهدنبال کار میگشتم پیدا نمیکردم و با در بسته مواجه میشدم. فشار زندگی و مشکلات اقتصادی مرا از پا در آورده بود. به همین دلیل بود که شب حادثه اقدام به مصرف مشروبات الکلی کردم اما فکرش را نمیکردم که دستانم به جنایت آلوده شود و از اینکه خانوادهای را داغدار کردهام پشیمانم، امیدوارم مرا ببخشند.
دو شنبه 12 دی 1401
کد مطلب :
181658
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/zm6L8
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved