3آذر1332، دنیس رایت، کاردار انگلیس بیسر و صدا وارد تهران شد. اعلام کردند ریچارد نیکسون، معاون رئیسجمهور آمریکا، از طرف آیزنهاور به ایران میآید تا آنچه را آیزنهاور «نتایج پیروزی سیاسی امیدبخش در ایران» خوانده، از نزدیک ببیند. فقط 4ماه از کودتای 28مرداد و از تمام بلاهایی که بهخاطر ملی شدن نفت، سر ملت درآورده بودند، گذشته بود.
در 14آذر، بیانیه مشترک ایران و انگلیس منتشر شد. 2 دولت ضمن وعده اعزام قریبالوقوع سفیرانشان به کشور همدیگر، اعلام کردند در نزدیکترین زمان مورد توافق طرفین درباره حل اختلاف مربوط به نفت مذاکره خواهند کرد.
همان شب، آیتالله کاشانی که تازه از حبس درآمده بود، در مصاحبه مطبوعاتی گفت: «من با قاطعیت اعلام میکنم ملت شریف ایران هرگز تن به این ذلت نمیدهند و آن روز که دولت ایران، اعلام تجدید رابطه با انگلیس بکند، روز عزای ملی است و مردم باید نوار سیاه بر سینه نصب کنند.»
وقتی در 16آذر، دانشجویان نوار مشکی به بازو بسته بودند، به دانشگاه آمدند، این همه اتفاق تلخ را یکجا دیده بودند. سربازان منتظر بهانه و فرصت، در محوطه دانشگاه میگشتند. ساعت اول کلاسها تمام شد. نظامیان انگار که دیگر تحملشان تمام شده، به داخل دانشکدههای پزشکی، داروسازی، علوم و حقوق هجوم آوردند.
رئیس دانشگاه از ترس حوادث وخیم تر، دانشگاه را تعطیل اعلام کرد. هنوز بعضی دانشجوها داشتند بابت این غر میزدند که به دانشکده فنی حمله شد. سربازان میزدند، میکوبیدند و میانداختند.
یکی فریاد زد: «دست نظامیان از دانشگاه کوتاه!» هنوز صدا خاموش نشده رگبار گلوله شروع شد. دانشجوها یک به یک به زمین میافتادند. مصطفی بزرگنیا به ضرب3 گلوله از پا درآمد. آذر شریعت رضوی را که زخمی شده بود، دوباره زدند. احمد قندچی که همچنان سرپا ایستاده بود، در گلوله باران دوم به زمین افتاد.
تا 2 ساعت بعد سربازان در سالن دانشکده فنی ماندند و به کسی اجازه نمیدادند به مجروحانی که صدای نالهشان در تالار میپیچید، نزدیک شوند. قندچی هنوز زنده بود. سینهاش گلوله خورده بود و صورتش بهخاطر ترکیدن لوله شوفاژ، سوخته بود. او را به بیمارستان نظامی بردند. مسئولان بیمارستان از مداوای او خودداری کردند و او روز بعد مظلومانه جان سپرد. سربازان با قتل 3 نفر، مجروح کردن بیش از 100 نفر و دستگیری عده زیادی از دانشجویان، فرمان شاه را به خوبی اجرا کرده بودند.
روز بعد نیکسون به ایران آمد و در همان دانشکده، دکترای افتخاری حقوق گرفت. تا ماهها از در و دیوار دانشکده فنی بوی خون میآمد.
سه قطره خون
در همینه زمینه :