یک مشت خاک
آیتالله جوادی آملی:
اگر کسی بخواهد یک شمش طلا استخراج بکند، این خروارها خاک را باید زیر و رو بکند تا یک شمش طلا دربیاورد، و کار عاقلانهای هم هست؛ آن زحمت را برای شمش طلا میکشد. فرمود: شما در کارهایتان، هر کاری که میخواهید بکنید؛ چه کارهای حوزوی و دانشگاهی باشد، چه خدمات سیاسی باشد، چه خدمات اجتماعی باشد، برای مردم بخواهید کار کنید، خیری برای کشور در اقتصاد و فرهنگ برسانید، هر کاری بخواهید بکنید؛ اینها نظیر شمش طلاست، اینها ارزش دارد و الهی است. ولی یک مشت خاکها هم هست که اینها را باید غربال بکنید، به فکر این خاکها نباشید. چهکسی اول آمده، چهکسی دوم آمده، چهکسی را با لقب صدا بکنیم، با چه لقب صدا بکنیم، به چهکسی بگوییم (آیت)، به چهکسی بگوییم (حجه)، به چهکسی بگوییم (عظمی)؛ فرمود: اینها بازی است. اینها همان خروارها خاک است که باید کنار بزنید، لابهلای اینها همان یک مشت طلاست که کار خیری است دارید انجام میدهید. اگر خدمت قرآنی است، خدمت به مردم است، بهزیستی است، بهداشتی است، کشاورزی است، دامداری است؛ همه اینها طلاست چون خدمت به جامعه اسلامی است. اما اینکه من اینجور هستم، من باید بگویم، نام مرا باید ببرند؛ فرمودند: «اینها همان یک مشت خاک است که خودتان را به آنها نفروشید.»
بیانات معظمله در درس خارج تفسیر قرآن کریم مورخ 1393/10/09