• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
سه شنبه 1 آذر 1401
کد مطلب : 177847
+
-

پسر گرگ

تقویم سالمرگ
پسر گرگ

جک لندن در خانواده بدبختی به دنیا آمد. وقتی دو سالش بود با خواهر ناتنی‌اش و بقیه اهالی سانفرانسیسکو، دیفتری گرفته بودند. مادرش از دکتر می‌پرسید: «آقای دکتر برای اینکه خرج ما کمتر بشود، می‌توانیم هر دو را در یک تابوت خاک کنیم؟» عجیب است که جک کوچولو بعدا که بزرگ می‌شود، می‌رود نویسنده می‌شود و مثلا دزد یا آدمکش نمی‌شود. اصولا هر جور که حساب کنیم عجیب است که این آدم به سرش زده بنویسد. جک بیشتر از اینکه آدم درونگرای خوددرگیری باشد که دلش بخواهد ساعت‌ها پشت یک میز بنشیند و از آدم‌ها و خصوصیات ریز و درشت‌شان داستان بسازد، مرد بزن بهادر خوش‌تیپی بود. سواد را خودش یاد گرفت، چون خانواده‌اش پول نداشتند که خرج مدرسه رفتن او کنند. 11سالش بود که به‌خاطر دزدی افتاد زندان و در 17سالگی با یک گروه ملوان راه افتاد دور اقیانوس که خوک دریایی یا یک چنین چیزی شکار کند. نامه‌هایش را با نام مستعار«گرگ» امضا می‌کرد. توی اسم نصف کتاب‌هایش هم، یک جوری گرگ را آورده و کی تا به حال دیده که یک گرگ اهلی شود؟ همانطور که کسی ندیده گرگ‌ها کتاب بخوانند. ولی این یکی که ما داریم درباره‌اش حرف می‌زنیم، می‌خواند. توی بلبشوی اجداد او که پر از ملوان، خلافکار، دیوانه و طالع‌بین بود، یک رگ روشنفکرانه به جک رسیده بود. جک نوشتن را هم مثل بقیه کارها، زود شروع کرد؛ از پانزده، شانزده سالگی. نخستین کتابش که مجموعه‌ای از داستان کوتاه‌هایش بود، در 24سالگی‌اش چاپ شد. اسمش «پسر گرگ» بود و خوب فروخت. طوری که ناشر از او خواست رمانی را شروع کند. آن آخرهای عمرش در مصاحبه‌ای گفته بود چیزی نمی‌نویسد مگر برای اینکه چند جریب به زمین‌هایش اضافه کند. آخرهای عمرش که می‌گویم یعنی سی و چند سالگی. توقع ندارید که یک گرگ، 80سال عمر کند و رمان‌هایش را هم برای خدمت به بشریت نوشته باشد؟ کتاب‌های جک لندن، همان وقتی که زنده بود هم خوب می‌فروخت. مردم دوست داشتند داستان جاها و کارهایی را بخوانند که خودشان هیچ وقت جرأت نداشتند سراغش بروند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :