مروری بر کتاب«نخلهای تشنه کنارهای سیراب» نوشته سمیرا اصلانپور
امالشهدای جزیره هرمز
مهناز عباسیان _ روزنامهنگار
در سالهای اخیر کتابهای متعددی درباره زندگی، مبارزات، رشادتها و سرانجام شهادت بسیاری از سرداران دوران دفاعمقدس در قالب زندگینامههای داستانی چاپ و منتشر شده که اغلب آنها درباره فرماندهان، جانبازان، آزادگان و... بوده که طبعا درصد بالایی از آنها را مردان عرصههای مقاومت و پایداری تشکیل میدادند. در این میان کمتر به زندگی، مبارزات و رشادتهای زنان در عرصههای مقاومت و پایداری پرداخته شده است. البته این امر تا حدودی طبیعی است چون درصد بالایی از افراد حاضر در میادین خطوط مقدم را مردان تشکیل میدادند ولی کم نبودند زنانی که دوشادوش مردان در میدان مبارزه علیه دشمن جنگیدند و سرانجام به شهادت رسیدند. پرداختن به زندگی این عده از بانوان شهیده میتواند برگهای زرینی از ایثار و رشادتهای آنها را برای نسلهای بعدی به یادگار بگذارد. در این میان، سمیرا اصلانپور یکی از نویسندگان معاصر است که پرداختن به موضوع زندگی و مبارزات و در نهایت شهادت برخی از بانوان در دوران انقلاب اسلامی و دفاعمقدس را در دستور کارهای خود قرار داده است. او علاوه بر نوشتن کتابهای داستانی درباره شهدای مرد به شهدای زن هم گوشهچشمی داشته و آثاری در این زمینه تألیف و منتشر کرده است. از جمله، کتاب «نخلهای تشنه کنارهای سیراب» که به زندگی و شهادت یکی از بانوان سرفراز در تاریخ معاصر ایران میپردازد.
ایستادگی شهدای خانوادههای گلزاری
در این کتاب فرازهایی از زندگی شهید فاطمه نیک (درویشی) در قالب زندگینامه داستانی روایت شده است. نویسنده این کتاب را در 11فصل نوشته که هر یک از فصلها به یک برهه از زندگی آن شهید میپردازد. خلاصهای از زندگی شهید فاطمه نیک (درویشی) به این صورت است که او در سال1300 شمسی، در هرمز متولد شد و در پنجم مرداد1366 در حج خونین در جوار خانه خدا به شهادت رسید. او که بیشترین بخش زندگیاش را در هرمز به سر برده بود، پس از شهادت چنانچه آرزو داشت، در گلزار شهدای بهشت زهرای هرمز بر ساحل پر افتخار هرمز، نظارهگر بر دریای بیکران عمان و خلیج همیشه فارس، آرمید. آنجا که 8 شهید دیگر خانوادهاش، او را چون نگینی در برگرفتهاند. مردان هرمز که با دریا خو داشتند و آشنای آب و توفان بودند، در بسیاری از عملیاتهای آبی سپاه اسلام، نقش محوری و کلیدی را بهعهده گرفتند و بیشترینشان نیز در چنین عملیاتهایی به شهادت رسیدند. 2 نفر از فرزندان فاطمه نیک، محمد و علی گلزاری، در آستانه سال61، در عملیات فتحالمبین، باب شهادت را روی خانواده گشودند و پس از آنها، موسی درویشی، برادر فاطمه نیک و فرمانده سپاه هرمز و محمد شفیع مدنی، خواهرزادهاش، در عملیات خیبر به فاتح خیبر پیوستند و در جزیره مجنون به شهادت رسیدند. غلام گلزاری، سومین پسر فاطمه بود که همراه دامادشان، عبدالعلی دریانورد، در زمستان1364، در عملیات آبی والفجر هشت به صف شهدا پیوستند. حر درویشی، فرزند موسی و عبدالحسین درویشی، فرزند عباس، برادر ناتنی فاطمه نیک، 2شهید دیگر این خانواده بودند که در عملیات کربلای5 در سال1365 به شهادت رسیدند. حر درویشی تا 11سال مفقودالاثر بود و در سال1376 به جمع خانوادگیشان در بهشت زهرای هرمز پیوست. فاطمه نیک به هنگامی که همراه همسر، همسر برادر شهیدش، خواهر و خواهرزاده جانبازش در کاروان خانواده شهدا به زیارت خانه خدا رفته بود، به آرزویی که بارها بر زبان آورده بود رسید و در جوار خانه خدا به عزیزانش پیوست. افراد خانواده بدون اینکه بتوانند خبری از او داشته باشند و بعضی بدون اینکه حتی فرصت آگاهی از این واقعه را پیدا کنند، مجبور به بازگشت شدند. ماهها بعد، وقتی کاروانی از خانواده شهدای مفقود حج، رهسپار مکه شدند، پسرش محمود، جسد او را شناسایی کرد و به خانه بازگرداند. شهدای خانوادههای گلزاری، درویشی، دریانورد و مدنی در کنار دیگر شهدای جزیره هرمز، چون نگهبانانی ابدی بر آستانه تنگه هرمز به پاسداری از این سرزمین مقدس ایستادهاند. باشد که به حرمت خون مقدس آنان، نگاه نامحرمان و قدم متجاوزان از خلیج همیشه فارس دور بماند.
از نخلستانهای سبز تا آبی دریا
سمیرا اصلانپور اما این سرگذشت را در قالب زندگینامه داستانی نوشته و به مخاطبان ارائه کرده است. نویسنده در فصل اول با عنوان «از نخلستانهای سبز تا آبی دریا» به دوران کودکی فاطمه میپردازد که بر اثر مرگ پدر، مادرش مجبور میشود از روستای نخل ابراهیمی به جزیره هرمز نقلمکان کند. دوران کودکی فاطمه همراه با انواع ناملایمات زندگی سپری میشود و او در کوران مشکلات بزرگ میشود: «فاطمه را که زیر سایه مادر، در کنار خواهرش زینت و برادرانش موسی و حسین، بالیده بود، ابراهیم، مردی از مردان ماهیگیر هرمز، به خانه برد تا در کنار هم زندگی پرتلاش و کم توقعشان را بگذرانند... .» فصل دوم با عنوان «ستارههای مناب» هم به زندگی فاطمه در سالهای اولیه تشکیل خانواده میپردازد. «سنگباران جزیره» فصل سوم کتاب است که به ماجرای توفان در دریا میپردازد و رویدادهایی که در پی این توفان دامنگیر جزیرهنشینان شد. در فصلهای بعدی نویسنده به برهههای دیگری از زندگی فاطمه میپردازد که فرزندانش بزرگ شدهاند و جنگ تحمیلی هم شروع شده است. مردان خانواده، پسران فاطمه، به جبههها میروند و در عملیاتهای مختلف به شهادت میرسند. بردباری فاطمه در این مرحله از زندگی بخشی از لایههای پنهان روح بزرگ او را نشان میدهد. اصلانپور با جزئینگاریهای دقیق توانسته بخشهای مختلفی از زندگی شهدای خانواده فاطمه و خود او را به شکل داستانی برای خوانندگان ارائه کند. مخاطبان در این کتاب علاوه بر زندگی فاطمه تقریبا با زندگی 8شهید از خانواده این زن شهیده آشنا میشوند.