پدر و پسر آرپیجیزن
شهید «امیدعلی آموخت» شغل آزاد داشت، روستازادهای که داوطلبانه برای اعزام به جبهه ثبتنام کرد. 5بار به جبهه رفت و در مناطق عملیاتی فتحالمبین، جزیره مجنون، خرمشهر، جنوب فاو و عملیات والفجر8 حضور داشت. پسرش ایرج 13سال داشت، اما آنقدر میدانست که دشمن به کشورش حمله کرده و نوجوانان هم سن و سال او، خانه و زندگی خود را از دست دادهاند. مصمم بود تا برای دفاع از کشورش کاری کند. هر بار که پدر برای سر زدن به خانوادهاش میآمد، ایرج به پدرش که مسئولیت پایگاه بسیج ثارالله(ع) آبیک را بهعهده داشت میگفت: «شما مسئول پایگاه هستید و باید مرا به جبهه ببرید.» میگفت: «درست است که سن من کم است، ولی میتوانم به رزمندگان آب بدهم و زخم آنها را ببندم.» در آخرین اعزام، همراه پدرش که آرپیجیزن بود به جبهه رفت و در حمل مهمات کمک میکرد. 25بهمن۱۳۶۴، در منطقه فاو و عملیات والفجر8 هر دو بر اثر اصابت خمپاره، مجروح و سپس به شهادت رسیدند. شهید ایرج آموخت در وصیتنامهاش نوشته بود: «اگر جسم و جان من پیش شما نیست روحم درنظرتان است. من به معشوقم رسیدهام. عشقم الله است و من بنده او هستم و حجله عزای من حجله دامادی من است.»