علی حاتمی
آبلیموی حالبُرت رفت سراغ بهارنارنج کیچا، آبجی خانوم مرباش...دست خوش! هل و گلابم میزاییدی حریف هفت بیجارت نمیشد ترنجبین بانو!... سهره مِهره یه دوجین بچه میزاد یکیش میشه بلبل، ننه ما کت سهره رو بست زایید گل و بلبل.سنجر! دهن مهن، کولون مولون! آخه تورو خدا از این جسد مرده شورخونه بر میومد زابراش کردین؟ آمبولانس تو خیابون ببیندش جلبش میکونه...
مادر
در همینه زمینه :