• جمعه 7 دی 1403
  • الْجُمْعَة 25 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 27
شنبه 22 مرداد 1401
کد مطلب : 168288
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/gJBr3
+
-

همشهری واکنش‌ها به بیانیه سرکرده فتنه 88 را بررسی کرد

فتنه‌گری که تاریخ نمی‌داند

نوشته موسوی ناراحتی تمام‌عیار از شکست تکفیری‌هاست

گزارش
فتنه‌گری که تاریخ نمی‌داند

انتشار متن پر از کینه منتسب به میرحسین موسوی از سران فتنه 88، واکنش‌های متفاوتی را در پی داشته است. به اعتقاد عده‌ای این نوشته، جدید است، اما برخی معتقدند که آنچه منتشر شده مقدمه او بر کتابی مربوط به جمع‌آوری بیانیه‌های جنبش موسوم به سبز پس از فتنه 88است. در هر صورت محتوای آنچه توسط موسوی نوشته شده است، چیزی افزون بر مواضع قبلی او ندارد. تنها نکته‌ای که در این بیانیه به‌نظر جدید می‌رسد، حمله‌اش به سیاست‌های ایران در سوریه است که در قالب توهین به یکی از سرداران شهید مدافع حرم برجسته شده است. پرداختن به یک شایعه درباره رهبری نظام اسلامی و موروثی شدن آن نیز آخرین تیر کینه از جانب اوست. موسوی در بیانیه خود به شکل عجیبی علیه مبارزه با داعش در سوریه و همچنین کمک به گروه‌های مقاومت در یمن علیه جنایت آل‌سعود موضع‌گیری کرده و در گامی فراتر، حزب‌الله لبنان و نیز محور مقاومت علیه داعش، اسرائیل و آل‌سعود را شوم دانسته و از آن به‌عنوان «جرائم ننگین» یاد کرده است. در این راستا، برای عده‌ای مشخص نیست که چرا این نوشته اکنون منتشر می‌شود و چرا اصلاح‌طلبان در مقابل نوشتار این فرد سکوت کرده‌اند؟ این سؤال اکنون در ذهن شکل می‌گیرد که چرا این فرد همان سال 88و پس از آشوبی که به راه انداخت به اشد مجازات محکوم نشد؟ برخی بر این باورند که موسوی با این بیانیه تلاش کرده است موضوع حصر را دوباره واگویه و پررنگ کند که اگر چنین است آیا مماشات با او سزاوار است؟ از سوی دیگر، کینه‌ای که میرحسین نسبت به سردار همدانی، شهید مدافع حرم داشته است، چرا الان و در این روزگار رونمایی شده است؟ 

نابهنجاری سیاسی
تقریبا در هیچ کشوری اپوزیسیون بی‌قاعده عمل نمی‌کند. درواقع نوشته موسوی نشان داد که وی مرزهای هنجاری اپوزیسیون را نیز کنار گذاشته است؛ از این‌رو چه حاجت به سکوت و مماشات است؟ این رفتار اگر در هر کشوری صورت می‌گرفت، قطعا با برخورد سختی روبه‌رو می‌شد. اسماعیل کوثری، نماینده تهران معتقد است: «میرحسین موسوی هرازچندگاهی چنین حرف‌هایی را مطرح می‌کند تا دشمنان جمهوری اسلامی ایران و انقلاب را خوشحال کند. کسانی که تا امروز او را نمی‌شناختند، باید امروز چشم خود را باز کنند و ببینند که موسوی علیه انقلاب اسلامی و برای خوشحالی مستکبران چه حرف‌هایی می‌زند.» بر کسی پوشیده نیست اگر رشادت‌های سردار همدانی و سردار سلیمانی نبود، اکنون باید با چالش‌های امنیتی زیادی روبه‌رو می‌بودیم. غده سرطانی داعش و تکفیر را شهدای والامقامی همچون آنها نابود کردند و مشتی فتنه‌گر همچون موسوی اینگونه لجن‌پراکنی می‌کنند. نوشته میرحسین نشان از عناد با جریان حق دارد؛ چراکه سراسر باطل است. فتح‌الله توسلی، نماینده مردم بهار و کبودرآهنگ در این باره می‌گوید: «عباراتی که موسوی در این بیانیه نوشته یا کسان دیگری برای او نوشته‌اند، همان چیزی است که در بیانیه‌های جریانات تکفیری می‌بینیم یا در عملکرد آنها و منافقین شاهد بروز و ظهور آن هستیم؛ حتی بخش‌هایی از این بیانیه تندتر و موهن‌تر از عباراتی است که منافقین و تکفیری‌ها علیه ما به‌کار می‌برند.» 

کینه فتنه‌گر از سردار شهید همدانی
سردار شهید همدانی همانطور که در جریان فتنه 88، امنیت و نظم را برقرار و دست عده‌ای آشوبگر و معاند خارجی برانداز را قطع کرد، در جبهه‌های دفاع از حرم نیز با رشادت جنگید و آسمانی شد. حالا اینکه موسوی در نوشته پر از تناقض خود کینه‌ورزی به مقام این شهید می‌کند به‌خاطر ترس او از این شهید است. سیدرضا تقوی، نماینده مجلس گفته است: «موسوی این اظهارات را برای انتقام‌گیری مطرح کرده است؛ چراکه سردار همدانی یکی از عوامل مهمی بود که فتنه ۸۸ را در تهران مهار کرده بود. سردار همدانی به مردم و انقلاب اسلامی خدمات زیادی کرد و با مدیریت و فرماندهی صحیح خود جلوی بسیاری از فجایع را گرفت. میرحسین موسوی نشان داد که از سردار همدانی کینه عمیق دارد؛ چراکه سردار همدانی نگذاشت فتنه ۸۸ توسعه پیدا کند و کشور به هم بریزد. بدیهی است که ایثار، فداکاری و جانفشانی‌های سردار همدانی با طرح این مباحث باطل از بین نمی‌رود.» واقعیت این است که موسوی نمی‌تواند فراموش کند که شهید همدانی، آتشی که او در تهران به پا کرده بود را خنثی کرد و اثربخشی لشکرکشی خیابانی ضد‌انقلاب را کاملا به محاق برد. آری، او از سردار سرافراز سپاه اسلام، خاطراتی تلخ به یاد دارد، اما این واقعیتی انکارناپذیر است و ملت بزرگ ایران به‌خوبی می‌دانند که شهید همدانی بود که چشم فتنه را کور کرد و با خلق محمدی و تبیین منطقی و حتی حضور میدانی، هواداران فریب‌خورده از استکبار را هوشیار کرد. با این حال، عده‌ای بر این اعتقادند که باید نسبت به بیانیه میرحسین بی‌توجه باشیم؛ چراکه او مهره‌ای سوخته است که آخرین دست و پاهای خود را برای ادامه حیات سیاسی می‌زند. مهرداد ویس کرمی، نماینده خرم‌آباد در مجلس درباره چنین تلاشی می‌گوید: «شخصیت سیاسی میرحسین موسوی شخصیت مرده است. او با انتشار چنین نامه‌هایی می‌خواهد این بعد شخصیت خود را زنده کند.»

رأفت اسلامی کافی است
عده‌ای بر این باورند که اگر سال 88سران آشوبگر محاکمه علنی می‌شدند، اینگونه با دسیسه‌‌ای تازه از سوی آنان روبه‌رو نمی‌شدیم. مدافعان این نگاه معتقدند نظام اسلامی باید مقابل این افراد رأفت اسلامی را کنار بگذارد. سیدمحسن دهنوی، نماینده مردم تهران مدافع چنین نظری است: «رأفت اسلامی و اضمحلال عقل، امر را بر فسیل‌های سیاسی مشتبه کرده تا به‌خود جرأت اهانت به خون پاک‌ترین شهدا را بدهند. درواقع این خاصیت نمک‌نشناسان است که جانفشانی‌های اسطوره‌های وطن را تمسخر می‌کنند. محاکمه علنی و رسیدگی به خیانت‌های این افراد، کمترین پاسخ به آنان است.» از سوی دیگر، مطالعه دقیق این بیانیه نشان می‌دهد نویسنده آن دچار ساده‌‌لوحی و کج‌اندیشی زیادی است. هادی بیگی‌نژاد، نماینده مردم ملایر گفته است: «بیانیه منتشر شده آنقدر ناشیانه است که شک کردم اصلا موسوی آن را نوشته باشد‌! چراکه بررسی اولیه هم نشان می‌دهد متن بیانیه از طرف شبکه جاسوسی دشمنان ملت تنظیم شده است؛ گویا دشمن به ضربه زدن خیلی امیدوار است که این‌قدر واضح و از نزدیک پیام می‌دهد.»

زنجیره تناقض اصلاح‌طلبان
آنچه در متن نوشته مستتر است، پارادوکسی را با خود دارد که دامن اطلاح‌طلبان را هم می‌گیرد؛ چراکه اصلاح‌طلبان تاکنون مقابل آن سکوت کرده‌اند و گویا برای برخورد و اعلام برائت و مرزبندی توان تصمیم‌گیری را ندارند. درواقع می‌توان گفت بیانیه این فرد قسمتی از صفحه تناقض اصلاح‌طلبان است.
آنها از سال 1400و در دوره پساروحانی، دچار چنان آشوبی شدند که بعید به‌نظر می‌رسد بتوانند تضادهای درونی خود را به این سادگی برطرف کنند و بتوانند در سپهر سیاسی کشور سرپا بایستند. عباس عبدی، تحلیلگر اصلاح‌طلب به این موضوع اذعان دارد و گفته است: «اصلاح‌طلبان از سال 88تاکنون غرق در این تناقضات پایان‌ناپذیرند و اکنون نمی‌دانند چه باید کنند. خرداد 1400هم آخرین حلقه این تناقضات را دیدیم.» با این حال علیرضا سلیمی، نماینده محلات مجلس بر این اعتقاد است که «اصلاح‌طلبان حتماً باید در برابر بیانیه موسوی موضع بگیرند؛ چرا که وی به مدافعان حرم توهین کرده است؛ زیرا موسوی تعلق‌خاطری به ایران ندارد.» 

توقف در ایستگاه ذلت
دفاع این فرد در بیانیه‌اش از داعش و عناصر صهیونیستی بسیار عجیب است. آرش پاک‌اندیش، مدرس دانشگاه در این زمینه معتقد است: «موسوی به‌عنوان یکی از سران داخلی فتنه آمریکایی- صهیونیستی سال ۸۸، در قامت یک حامی تمام‌عیار تروریست‌های داعشی ظاهر شد و از این جهت می‌توان گفت حمایت از جبهه صهیونیستی-تکفیری ایستگاه آخر اوست. اینک شاهد حلول سرکرده داعش در کالبدی جدید هستیم و ائتلاف ناهمگونی که سال ۸۸ از سوی «عمال داخلی بدتر از خارجی» با سرویس‌های جاسوسی آمریکا، انگلیس، رژیم صهیونیستی و گروهک‌های تروریستی ازجمله منافقین صورت گرفت، شکل جدیدی به‌خود گرفته است.»

جنبشی که گفتمان ندارد
از ابتدای شکل‌گیری به‌اصطلاح جنبش سبز، این جنبش هیچ قاعده و بستر فکری روشنی نداشت و تنها متکی به هیجانات کنترل نشده و تزریقی از جانب عناصر برانداز بود. 
حالا که این فرد بیانیه‌ای با چنین مختصاتی صادر کرده است، می‌توان گفت رفتارش نوعی دیکته از جانب دشمنان بوده است؛ دشمنانی که او از همان سال 1388، در خط فکری آنان بود. جواد نیک‌بین، نماینده مردم کاشمر در مجلس گفته است: «اساسا موسوی هیچ ایدئولوژی و گفتمان دقیق و شاخصی نداشته و ندارد و چیزی جز یک عروسک خیمه‌شب بازی نبوده و نیست. رفتار وی نیز به نوعی نتیجه برنامه‌ریزی دشمنان توسط مهره‌های داخلی در حال عملیاتی شدن است. متأسفانه این فرد دانسته در این زمینه عمل می‌کنند.» بیانیه منتسب به موسوی به مذاق ضد‌انقلاب خوش آمده است؛ چراکه آنها درکی از وطن و تعصبی به آن ندارند تا تاریخ را درک کنند و بدانند که نوکری برای آمریکا افتخار ندارد. توهین موسوی به سردار شهید همدانی نشان‌دهنده نشانه‌ای روشن بر همین موضوع است. سیدرضا اکرمی، عضو جامعه روحانیت مبارز در این‌باره گفته است: «آمریکا در تلاش بود با ایجاد درگیری در مرزهای ایران و مشکلات امنیتی، از صدور انقلاب ایران که مبتنی بر استقلال است، جلوگیری کند، اما مدافعان حرم و امنیت، با مبارزه با داعش و دیگر گروهک‌های تروریستی، این توطئه را بیرون از مرزهای کشور خاموش کردند.» 

مثلث سلطنت‌طلبان، منافقان و فتنه‌گران
کاربری در توییتر با مقایسه بیانیه رضا پهلوی و موسوی به نتیجه رسیده که هر دو نوشته از یک منبع و از یک خط فکری گرفته شده است. درواقع آنچه مدنظر حامیان رجوی منفور و رضا پهلوی و فتنه‌گران بوده همگی یک چیز است؛ «نابودی نظام». ابراهیم رضایی، نماینده مردم دشتستان در مجلس گفته است: «وسلی کلارک، فرمانده سابق ناتو رسماً اعلام کرد که بعد از 11سپتامبر قرار بوده 7کشور ازجمله ایران اشغال شوند. آنچه مانع این اشغالگری‌ها شد، سلیمانی‌ها و همدانی‌ها بودند. اینکه امثال موسوی این موضوع را پس از سال‌ها نفهمیده‌اند یا حاصل خیانت است یا نتیجه حماقت.»نوشته منتسب به موسوی از هر منظری که نگریسته شود، نشان‌دهنده اوج سردرگمی اوست؛ چراکه این فرد می‌خواهد هم موضوع حصر را دوباره زنده کند و هم عنادش را دوباره با نظام آشکار سازد. اصلا انگار ماجرای سوریه و ایران و مسائل و منافع ملی را نمی‌داند یا اصلا نمی‌داند که در چه وضعیتی هستیم یا ورود به مسائل رهبری اصلا محل اعراب نیست؛ از این‌رو مغلطه کرده و خواسته خودی نشان دهد، اما نمی‌داند حتی اصلاح‌طلبان را که هیچ، دیگر روشنفکرنماها و حتی معاندین را نیز با خود همراه ندارد. به‌واقع چه‌کسی به مشتی اراجیف و مغلطه استناد می‌کند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید