مرگ و سوگواژههایی سیاه
هستی پودفروش
آنقدر که هستی، وجود و زندگی، قابل فهم و درک است مرگ از آن واژههایی است که گنگیاش فیلسوفان را به تلاشی هزاران ساله واداشته تا پاسخگوی آن باشند. لزوم این پاسخگویی به این دلیل است که انسان تنها موجود آگاه به مرگ خود است. از زمان پیدایش این آگاهی تلاش کرده تا نام و واژهای را بر این نیستی بیابد. گذشتگان ما در این سرزمین واژه مرگ را برگزیدند. واژه مرگ بر گرفته شده از کلمه میر پهلوی است. ما هنوز هم مرگومیر را کنار هم استفاده میکنیم. در زبان پهلوی مورتن یا موردن فعلی است که برای مرگ استفاده میشود. در زبان اوستایی نیز مرتا یا مرته بهمعنای مردن است.
اما در دنیای زندگان، مرگ با مرگ تمام نمیشود. در زمینی که نیستی، حتمی است، پدیدهای نیاز است تا این نبودن را برای زندگان تسلی بخش کند. پس سوگ سر بر میآورد تا پاسخی احساسی بر این نیستی باشد. بنابراین سوگواری، تاریخی کهن دارد و ریشهاش به نخستین انسانهای هوشمند بازمیگردد که شروع به ساخت پدیدههای اجتماعی ازجمله سوگواری کردند. اما واژه سوگ، از کجا وارد زبان فارسی شد؟ سوگ واژهای پهلوی است که ریشهاش سوز بهمعنای سوختن بود و هنوز هم از دست دادن عزیزان مانند هزاران سال پیش جانسوز بوده است.
مقابل سوز در زبان فارسی سور بهمعنای جشن آمده است. در زبان اوستایی، کلمه سئوک، هم معنا و هم ریشه سوگ بوده و در سانسکریت نیز شوک به معنی سوختن و داغ دیدن است. ما در بسیاری از کلمات دیگر نیز این همریشهگی زبان سانسکریت و زبانهای ایرانی را در مییابیم.
اما پدیده سوگ در هر اجتماعی به شکلی سر بر میآورد. کهنترین مراسم سوگواری در تاریخ و اسطورههای ایرانی مراسم سوگ سیاوش است. پژوهشگران معتقدند همچنان نیز مراسم عزاداری قومها در مناطق مختلف ایران تحتتأثیر سوگ سیاوش و آثار آن تا امروز باقی است. در ته مانده مراسم سوگ سیاوش در مناطق مختلف، هنوز زنان سیاه بر تن میکنند. پس سیاه پوشاندن بر تن سوگوار ریشه در رسم سوگ سیاوش دارد.
اما این سیاه با مشکی چه تفاوتی دارد و چرا میگویند بر سوگوار جامه سیاه بپوشانید نه جامه مشکی. سیاه و مشکی هر دو واژههایی هستند که بر تیرهترین رنگ موجود دلالت دارند اما بار معنایی این دو تا حدی با هم تفاوت دارد.
مشکی، تنها برای نشانهگذاری رنگ تیره یا همان سیاه استفاده میشود اما سیاه نهتنها بر رنگ که بر حسی غمناک و بدشگون و ماتم زده نیز دلالت دارد. سیاه در پهلوی سیا یا سیه بوده است و مشکی ریشه عربی دارد. سیاه در ادبیات ما آنقدر بر ماتم و سوگ اشاره دارد که گاهی همراستا با مرگ استفاده میشود مانند این شعر مولوی:
آنچ خوردی وا دهای مرگ سیاه
از نبات و دارو و برگ و گیاه