«ای مردم، اگر از در انصاف رفتار کنید به سعادت نزدیکترید و اگر گوش حقیقتشنو ندارید و منصف نیستید، اندیشههای خود را یکی کنید و کار را بر خود مُشتبه نکنید... متوجه باشید آیا کشتن و دریدن پرده احترام من مناسب با حال شماست؟! آیا من پسر دختر پیغمبر شما نیستم؟ آیا من فرزند وصی و پسر عمّ پیغمبر شما و نخستین مؤمنان به خدا و تصدیقکننده به آیینی که از طرف خدا آورده نیستم؟...مگر فرموده رسول خدا را درباره من و برادرم نشنیدهاید که فرمود حسن و حسین دو آقای جوانان بهشتند. اگر آنچه را اظهار میکنم تصدیق کردید، به حق رسیده و در حقیقت را به روی خود گشودهاید؛ زیرا من از آغاز عمر که شنیدم خدا دروغگویان را سرزنش میکند، دروغ نگفتهام. اگر سخن مرا نمیپذیرید، در میان شما افرادی هستند که اگر این حقیقت را از آنان جویا شوید پاسخ شما را خواهند داد... . همین بیانیه را از رسول خدا شنیدهاند بپرسید. آیا همین فرموده کافی نیست که دست از کشتن من بردارید؟»
(بخشی از خطبه امام حسین(ع) در کربلا، الارشاد فی معرفه حججالله علی العباد)
آیا همین برای نکشتن من کافی نیست
در همینه زمینه :