مرحوم علامه جعفری برای تبیین جریان عاشورا، مبتنی بر معارف دینی، تاریخی را تصویر میکند که ذیل یک هستیشناسی توحیدی، پلیدیها و خباثتها به جمال و کمال ختم میشود. علامه جعفری میگوید:«به اقتضای همین حکمت بالغه ربانی است که سازندهترین جریانها بهدنبال پلیدترین حادثهها بهوجود میآید. شیطان بهعلت کبر و غرور به اصل خود که آتش بوده است، به حضرت آدم ابوالبشر سجده نمیکند و با دستور خداوند مخالفت میکند. در نتیجه از پیشگاه خداوند رانده میشود. در عین حال این موجود پلید بهدلیل قرار گرفتن در موقعیت فریبدادن فرزندان آدم موجب میشود که آنان بهوسیله ریاضتی که در نتیجه مخالفت با اغواهای او محتمل میگردند به درجاتی عالی از کمال توفیق یابند. به مقتضای همین حکمت عالیه الهی است که خداوند احیای اسلام و انسانیت و ارزشهای والای آن را نتیجه بیرحمانهترین و وقیحانهترین جنایت یزید و یزیدیان به حسین و حسینیان قرار میدهد.» اما سؤال اینجاست آیا این اراده خداوند که در شکل قانون و یک سنت نمایان میشود، به جبر انسان منتهی نمیگردد؟ علامه جعفری در پاسخ به این سؤال میگوید:«اقدام به وقیحترین جنایت تاریخ که یزید و یزیدیان مرتکب شدند، مستند به اختیار آنان بود و هیچ عامل جبری موجب صدور این جنایت شرمآور نگشته است. زیرا تاکنون دیده نشده است که مردم دنیا دیواری را که از روی جبر بر سر یک یا چند نفر خراب شده و آنان را تلف کرده باشد، مورد لعن و دشنام و نفرین قرار بدهند. درصورتی که هر انسان آگاه و شریف که از جنایت یزید اطلاع پیدا کرد، او را مورد بدترین سب و ناسزا و لعن قرار داده است. وانگهی کدامین عامل و انگیزه طبیعی یا روانی و حتی قراردادی موجب اقدام به چنین جنایت وحشتانگیزی گشته است؟ و اگر خودخواهی و شهوتپرستی و سلطهجویی و دیگر عوامل هوی و هوس بهعنوان عامل جبری کارهای یزید را توجیه کند، آیا در تمامی تاریخ میتوان یک مجرم و گناهکار پیدا کرد؟»
برگرفته از کتاب: امام حسین(ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت
جبرگرایی
در همینه زمینه :