آشنایی با زندگی و شخصیت جک ما؛ خالق چینی شرکت بزرگ علیبابا
راه ابریشمی که از اینترنت میگذشت
در گذشتههای دور، وقتی کسی نام چین را میشنید به یاد تاجران راه ابریشم میافتاد که سختیهای بسیاری را برای معامله با کشورهای دیگر به جان میخریدند. رفتهرفته با پیشرفت جامعه و پیدایش روشهای جدید، آسان و کمخطرتر برای تجارت، از اهمیت راه ابریشم کاسته شد. شاید بتوان اینترنت را بهترین و بزرگترین تغییر در روند تجارت جهانی بهشمار آورد. چین، هنوز هم در تجارت، حرف زیادی برای گفتن دارد. کافی است نگاهی به محصولات خوب و بد دور وبرمان بیندازیم تا قدرت نفوذ و شیوههای متفاوت این تجارت در عصر جدید را با چشمان خودمان ببینیم. در این میان، «جک ما» بهعنوان یک چینی، فصل جدیدی از تجارت را در چین آغاز کرد.
سالهای صبوری
جک ما در سال 1964در هانگژو، شهری در 160کیلومتری جنوب غربی شانگهای به دنیا آمد. پدر و مادرش او را «یون» نامیدند که بهمعنای «ابر» است. نام خانوادگیاش «ما» نیز در زبان چینی بهمعنای «اسب» است. مادر جک، «کوی ونکای» در خط تولید یک کارخانه کار میکرد. پدرش «ما لایفا» در مؤسسه عکاسی هانگژو عکاس بود. هر دو به «پینگتان» علاقهمند بودند؛ یعنی شکلی از هنر مردمی چینی که شامل آوازخواندن و کارهای کمدی است و با صدای کوبیدن تختههای چوبی همراه میشود. قرار گرفتن در معرض چنین هنری در توانمندی جک برای برقراری ارتباط و شبکهسازی بیتأثیر نبوده است. بیگمان، هنر یینگتان، برای پدر و مادر جک، حکم یک تسلی و مایه آرامش در زندگی سخت سالهای پیش از انقلاب چین به شمار میآمد و پنجرهای بود به روی گذشتهای غنی و رنگارنگتر. جک، زمانی به دنیا آمد که بنگاههای خصوصی، تقریباً ریشهکن شده بودند. هنگامی که جک ما دوساله بود مائو تسه دونگ -رئیس سابق جمهوری خلق چین- دوباره به قدرت بازگشت و چین در معرض انتقامهای فرهنگی قرار گرفت. با وجود علاقه مائو به هنر پینگتان دستاندرکاران این هنر در فهرست نابودی ارتش سرخ قرار گرفتند. خانواده جک نیز از این ماجرا در امان نماند و مورد تعقیب این ارتش قرار گرفت. این ماجراها با صبوری، زندگی در سایه و گذر زمان به باد فراموشی سپرده شد.
دریچهای به جهان تازه
علاقه جک ما به زبان انگلیسی به دوران کودکی او بازمیگردد. در فوریه سال 1972، ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا بهعنوان بخشی از دیدار تاریخی خود از چین به هانگژو سفر کرد تا با مائو دیدار کند. در این سفر، حدود 100گزارشگر همراه نیکسون بودند. گزارشهای زنده این خبرنگارها باعث عادیسازی روابط جهان با چین شد. به این ترتیب، درهای هانگژو روی گردشگران خارجی گشوده شد. علاقه جک ما به انگلیسی نیز به همین دوران بازمیگردد. جک از هر فرصتی برای تمرین انگلیسی استفاده میکرد. او پیش از طلوع خورشید بیدار میشد و با دوچرخه 40دقیقه بهسوی هتل هانگژو رکاب میزد تا با گردشگران خارجی احوالپرسی کند. خودش در اینباره میگوید: «هر روز صبح از ساعت 5 جلوی هتل، انگلیسی میخواندم. گردشگران خارجی بسیاری از آمریکا و اروپا میآمدند. من آنها را بهصورت رایگان به دیدن دریاچه «باختری» میبردم و آنان به من انگلیسی میآموختند. ۹ سال تمام، بدون توجه به اینکه باران میبارید یا برف زمین را سفیدپوش میکرد من به این شیوه انگلیسی تمرین میکردم. انگلیسی کمک زیادی به من میکند. کمک میکند تا جهان را بهتر بشناسم.»
اولین قدمها برای کارآفرینی
جک در ژانویه سال 1994زمانی که 29سال داشت، دفتر ترجمه «هانگژو هایبو» را راهاندازی کرد. این شرکت در ابتدا تنها 5کارمند داشت که بیشتر آنها را آموزگاران بازنشسته تشکیل میدادند. دفتر این شرکت هم از دو اتاق کرایهای تشکیل شده بود. نخستین شرکت جک روی کمک به شرکتهای محلی برای یافتن مشتریانی در خارج از کشور متمرکز شده بود. جک در اینباره میگوید: «مجبور بودم روزها تدریس کنم و فرصت نداشتم در کار ترجمه، کمکحال دیگران باشم. ولی بسیاری از آموزگاران بازنشسته، کاری در منزل نداشتند و مستمری ناچیزی هم میگرفتند. به همین دلیل میخواستم یک بنگاه ترجمه راهاندازی کنم و به یک واسطه تبدیل شوم.» مؤسسه ترجمه جک، نتوانست به موفقیت تجاری دست یابد اما زمینههای کارآفرینی او را فراهم کرد. حالا او تجربه یک کار واقعی را از سر گذرانده بود.
دنیایی متفاوت در اینترنت
جک سالهای گذشته به وسیله یکی از همکارانش چیزهایی درباره اینترنت شنیده بود اما آن را به چشم ندیده بود. جک در سیاتل در خانه یکی از دوستانش اقامت کرد. در آنجا بود که با استوارت تراستی که یک شرکت مشاوره اینترنتی داشت، آشنا شد. تراستی درباره نخستین آشنایی جک با اینترنت میگوید: «من به او نشان دادم که اینترنت چیست. در آن زمان، اینترنت بیشتر شبیه به یک دفترچه راهنمای اطلاعات برای دولت و شرکتها بود اما بهنظر میرسید که جک به هیجان آمده باشد.» جک آن ماجرا را اینگونه به یاد میآورد: «دوستم استوارت گفت که «جک، این اینترنت است. تو میتوانی هر چیزی را از طریق اینترنت پیدا کنی.» به او گفتم «جدی میگویی؟» و برای اینکه حرف او را امتحان کنم واژه مربوط به نوشابه خاصی را جستوجو کردم. واژه سادهای بود. نمیدانم چرا این را جستوجو کردم. من نوشابه آمریکایی و نوشابه آلمانی را پیدا کردم ولی خبری از نوشابه چینی نبود. کنجکاو بودم. به همین دلیل، واژه «چین» را وارد کردم. اصلاً خبری از چین نبود. هیچ اطلاعاتی وجود نداشت. با دوستم صحبت کردم و از او پرسیدم که چرا چیزی درباره چین درست نکنیم؟ پس ما با همدیگر یک صفحه بسیار کوچک و تقریباً زشت برای شرکت ترجمه خودم درست کردیم. به این ترتیب، یک سایت برای مؤسسه ترجمه امید، بدون هیچ عکس و تصویری ساخته شد. تنها چیزی که در صفحه وجود داشت، شماره تلفن و بهای ترجمه بود. ما ساعت 40/9 صبح، آن را راهاندازی کردیم و ساعت 30/12 یکی از دوستانم زنگ زد و گفت «جک! 5ایمیل دریافت کردهای!» و من به او گفتم «ایمیل دیگر چیست؟!» در واقع من 3ایمیل از آمریکا، یکی از ژاپن و یکی از آلمان دریافت کرده بودم.»
از ایده تا علیبابا
جک دست بهکار شد و این ایده را برای یک کسبوکار تازه، صورتبندی کرد؛ چیزی که در ذهن او بود، کمک به شرکتهای چینی برای یافتن مسیرهای تجاری آنلاین بود. ماجرای راهاندازی دومین شرکت جک ما از همینجا آغاز شد. پس از رسیدن به هانگژو، جک تصمیم گرفت که یک کتابچه راهنمای آنلاین راهاندازی کند. تأسیس این شرکت، نخستین شیرجه واقعی جک ما به دنیای کارآفرینی و ترک شغل معلمی به شمار میرود. بهخاطر مشکلاتی که در دولت آن زمان چین وجود داشت، جک دردسرهای بسیاری را تحمل کرد. گذشته از تمام آن مشکلات، مشکل این بود که تنها یک کتاب راهنما بهشمار میرفت. این سایت بسیار ابتدایی بود و فقط فهرستی از محصولات هر شرکت را برای فروش نشان میداد. راهی وجود نداشت تا مشتریان احتمالی بخواهند آن محصولات را آنلاین خریداری کنند. علیبابا که اکنون هلدینگی شامل 9شرکت است، آغاز بسیار ساده و کوچکی داشت و تنها شامل یک وبسایت میشد. میتوان زادگاه علیبابا را آپارتمان شخصی جک در شهر هانگژوی چین به شمار آورد. علیبابا، یک بازار بزرگ است که در آن تولیدکنندگان و خریداران محصولات مختلف در یک مکان -یعنی سایت علیبابا- به دور هم جمع میشوند و از خدمات این وبسایت استفاده میکنند. عدهای، مدل کسبوکار علیبابا را با آمازون مقایسه میکنند اما این دو تفاوت بزرگی با هم دارند و آن تفاوت در این است که علیبابا، هیچ محصولی را ارسال نمیکند. مهمترین کار او، ایجاد ارتباط بین تولیدکنندگان و خریداران محصولات است.