چرا باید به روانشناس مراجعه کنیم؟
مهناز اسماعیلی، روانشناس
اینکه چرا باید به روانشناس مراجعه کنیم، سؤالی است که ممکن است برای افراد زیادی پیش بیاید. بسیاری اعتقاد دارند که روانشناس تنها برای کسانی که دچار اختلالهای روانی یا مشکلات روحی هستند لازم است. درصورتی که امروزه با وجود فشار و استرسهای که همه ما در زندگی تحمل میکنیم وجود شخصی که بتواند ذهن آشفته ما را به آرامش برساند بسیار مهم است. سلامت روان باید به همان اندازه اهمیت داشته باشد که سلامت جسم، زیرا بدون روح و روانِ سالم، کارایی جسم نیز کاهش پیدا خواهد کرد. همه انسانها در زندگی خود بحرانهایی را تجربه میکنند که بهتنهایی قادر به حل آن نیستند. اگر زوجها نتوانند آشکارا درباره مسائل خود و گذر از آن صحبت کنند، مشکلاتشان در روابط عمیقتر میشود. وقت گذاشتن برای صحبت درباره چنین موضوعهایی با شخص ثالث بدون سوگیری، به این معنی است که هر دو طرف میتوانند نظر خود را منتقل کنند، بدون اینکه مورد قضاوت قرار بگیرند. داستان واقعی جالبی درباره جزیره کوچکی در جنوب اقیانوس اطلس است. مردم این جزیره به پزشکان بیاعتماد بودند و به آنها مراجعه نمیکردند. افراد زیادی در آن جزیره به بیماری دیابت مبتلا شده بودند و هر روز بیماری آنها شدت میگرفت. به همین دلیل از سر ناچاری به پزشک مراجعه میکردند اما چون خیلی دیر شده بود پزشک مجبور بود پاهای آنها را قطع کند. در شهر شایع شده بود که اگر به پزشک مراجعه کنید پای خود را از دست خواهید داد. این درباره فرایند مراجعه به روانشناس هم صادق است. افراد زیادی به اشتباه تصور میکنند که فقط افرادی که بیماریهای جدی دارند باید به روانشناس مراجعه کنند یا مراجعه به روانشناس از تفریحات افراد ثروتمند است. همین باور غلط عمومی باعث میشود که اگر کسی به روانشناس مراجعه کند و نتیجه چندانی نگیرد، این عدمرضایت به کل روانشناسان و فرایند رواندرمانی اشاعه یابد. البته درباره پزشکان چنین باوری وجود ندارد مثلا اگر فردی از کار دندانپزشک خود راضی نباشد حتما به دندانپزشک دیگری مراجعه میکند.
از عواملی که باعث بیتوجهی زوجهای جوان نسبت به روانشناس شده، شاید این باشد که من به روانشناس نیاز ندارم، چون خودم میتوانم مشکلم را حل کنم. گاهی ما به امید اینکه میتوانیم مشکلات خود را حل کنیم برای درمان اقدامی نمیکنیم، اما به مرور زمان ممکن است مشکل پیچیدهتر و باعث شود درمان سختتر باشد. گاهی دلایل هم به این شکل ابراز میشود؛ ترجیح میدهم با دوستانم حرف بزنم. اما حقیقت این است که هیچ دوستی نمیتواند جایگزین رواندرمان شود. رابطه درمانگر و درمانجو فراتر از دوستی است، زیرا نهتنها در این رابطه شما حمایت دریافت میکنید بلکه درمانگر شما را به چالش میکشد و این امکان را میدهد که درباره خود آگاهی و بینش پیدا کنید.
دلیل دیگر شاید این باشد که درمانگرها به ما اهمیتی نمیدهند آنها بهخاطر پول این کار را انجام میدهند. افرادی که رواندرمانی را بهعنوان شغل انتخاب میکنند، به انسانها اهمیت میدهند. البته یک جنبه آن مسئله مالی و شغلی است، اما این همه ماجرا نیست.
دلیل دیگر این است؛ یکبار به روانشناس مراجعه کردم ولی کمکی نکرد. هر روانشناس ویژگیهای شخصیتی مختص بهخود را دارد، پس دلیلی ندارد فکر کنید درمانگر جدید هم دقیقا مثل نفر قبلی شما را ناامید میکند. بهاحتمالی روانشناس قبلی کسی نبوده که شما بتوانید با او ارتباط برقرار کنید. پس بهخودتان یک فرصت دوباره بدهید.
و دیگر اینکه وقت مراجعه به روانشناس را ندارم. درنظر بگیرید که زمان کاری را داشتن، وابسته به اولویتبندی ماست.
دلیل بعدی هزینه بهصرفه در شرایط اقتصادی کنونی است. شاید از متداولترین این دلایل عدممراجعه به روانشناس همین باشد. بعضی وقتها مشکلاتی در زندگی ما بهوجود میآیند که انگار آمدهاند تا از این پس با ما زندگی کنند. مسائلی که بدون کمک گرفتن از یک متخصص قابل حل یا پذیرش نیستند. اما با اهمال مشکل ریشهایتر شده و برای حل شدن به وقت و هزینه بیشتری احتیاج پیدا میکنید. از سوی دیگر رسیدگی به مسئولیتهای زندگی با وجود مشکلات عمیق و احوال نامساعد کاری بسیار دشوار و بعضا ناممکن است. در نتیجه میتوان گفت هزینه برای رواندرمانی باعث میشود شما بتوانید از مختل شدن عملکردتان در حیطه شغلی جلوگیری کنید. هیچکس نمیتواند به اندازه یک متخصص آموزشدیده در این فرایند به شما کمک کنند. متأسفانه بعضی افراد ممکن است به روشهای قدیمی و ناسالم برای مقابله با مشکلات رجوع کنند؛ از سوء مصرف مواد و نوشیدن الکل تا... .
کشورها هنگامی میتوانند به کیفیت بهداشت خود افتخار کنند که خدمات بهداشت رایگان داشته باشند. اگر توانایی رایگان کردن بهداشت در سطح کشور نیست، با کمک بیمه میتوان از هزینههای درمانی کاست. امید است که در زمینه روانشناسی هم این اتفاق اجرایی شود. ازدواج را باید مهمترین تصمیم زندگی هر فرد دانست. به همین دلیل در مشاورههای پیش از ازدواج به زوجها کمک میشود تا بتوانند انتخابشان را با ملاکهای واقعبینانه و منطقیتری ارزیابی کنند تا عملکرد موفقی در انتخاب همسر مناسب برای زندگی زناشویی و ثبات خانواده داشته باشند. استحکام یک کشور به استحکام خانوادههاست. در این راستا مشاوره قبل و پس از ازدواج میتواند به سلامت خانواده و ثبات جامعه کمک کند.