همه با هم علیه خشکسالی
مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان منابعطبیعی در گفتوگو با همشهری از نقشه راه کشور برای مقابله با بیابانزایی سخن گفت
سیدمحمد فخار- روزنامهنگار
سالهای خشکسالی و تغییر اقلیم در بسیاری از کشورهای خشک و نیمه خشک دنیا به سختترین شرایط خود رسیده است. ایران نیز به واسطه موقعیت جغرافیایی با چنین شرایطی مواجه شده و اگر برنامههای جامع برای مقابله با بیابانزایی اجرایی نشود، دامنه آن به همه شهرهای کشور کشیده میشود. در چنین شرایطی با وحید جعفریان، مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان منابع طبیعی کشور به گفتوگو نشستیم تا از نقشه راه ایران برای مقابله با بیابانزایی مطلع شویم.
یکی از مفاهیمی که در سالهای اخیر به اشتباه بهکار رفته، بیابانی بودن و بیابانی شدن ایران است. شرایطی که هماکنون در پدیده خشکسالی داریم، با مفهوم بیابان یکی است؟
بیابان اکوسیستمی است که قابلیتهای منحصربه فرد و نادری دارد و میتواند مرجع خوبی برای بهرهبرداری و فعالیتهای اقتصادی باشد. برای نمونه پارک کویری آران وبیدگل نمونه بارزی در استفاده از ظرفیتهای بیابانی کشور است که قابلیتهای متعددی در حوزههای آموزشی، گیاهان دارویی و موارد مختلف دارد. با این نگاه، بیابان نهتنها چالش نیست بلکه فرصتی است که میتوان از آن بهرهمند شد. رایزنیهایی در این خصوص با سایر کشورها در حال انجام بوده و ایجاد ساختارهای جامعنگر در عرصههای بیابانی در قالب قرارداد همکاری ۲۵ ساله ایران و چین در حال انجام است.
شنیدهایم که بخش خصوصی در طرحها و پروژههای منابع طبیعی کشور وارد شده و کمک شایانی داشته است. در بخش بیابانزدایی و احیای مناطق بیابانی سهم بخش خصوصی چه اندازه است؟
یکی از سیاستهای اصلی سازمان منابع طبیعی طی سالهای اخیر قطعا توجه به مشارکت بخش خصوصی است. در سال۱۴۰۰، میزان ۸۵هزار هکتار از عرصههای بیابانی کشور در قالب پروژههای مشارکتی با سرمایهگذاری بخش خصوصی احیا شد، انجام پروژه با این روش نتایج پایدارتری دارد که تاکنون به آن توجهی نشده است. البته در این بخش برنامهریزی شده تا در سالجاری این الگوی مشارکتی برای احیای بیابانها در ۱۰۰هزار هکتار از اراضی کشور اجرایی شود. البته هماکنون بسیاری از صنایع بزرگ و معادن و بنگاههای مالی در راستای ایفای نقش مسئولیت اجتماعی خود اعلام آمادگی کردند و فکر میکنم نهضت بزرگی در این خصوص در حال شکلگیری است.
هماکنون با یکی از وخیمترین خشکسالیهای کره زمین مواجهیم. این وضعیت تا چه اندازه در ایران صحت دارد؟
کشور ما در مناطق خشک و نیمهخشک قرار گرفته و از دیرباز با چالشهای این عرصه مواجه بوده است که ازجمله آن میتوان به خشکسالی اشاره کرد. از سویی شعار روز جهانی مقابله با بیابانزایی امسال «عبور از خشکسالی با مشارکت همگانی» بود. در اینباره باید بگویم که براساس گزارشهای کنوانسیون مقابله با بیابانزایی، در مواجهه با یکی از وخیمترین خشکسالیهای کره زمین قرار گرفتهایم که از شمال چین تا شرق آفریقا را تحتتأثیر قرار میدهد و براساس آمار سازمان هواشناسی جهانی از سال۲۰۰۷ تاکنون نسبت به 2دهه قبل ۲۹درصد کاهش بارندگی داشتهایم. بنابراین اقدامات حوزه امنیت غذایی و انرژی باید با توجه به این شرایط انجام شود.
برای مقابله با چنین خشکسالی گستردهای ایران چه کرده است؟
حتما میدانید که گردوغبار یکی از پیامدهای خشکسالی است و کنوانسیون مقابله با بیابانزایی اخیراً سندی ارائه داده که میتواند در تعریف فعالیت مشترک بین کشورهای تحتتأثیر گردوغبار ایفای نقش کند و دیپلماسی همکاری منطقهای را شکل دهد. برای اینکه بتوانیم عرصههای مناطق بیابانی که بهدلیل محدودیت منابع آب شرایط آسیبپذیری از نظر تولید گردوغبار دارد را تثبیت کنیم، باید به ظرفیتهای آن توجه کرده و ظرفیت بخش خصوصی را در این مناطق تقویت کنیم؛ برای انجام این کار نیازمند قوانینی هستیم که شرایط سرمایهگذاری را تسهیل کند. از سویی بیابانهای ایران ظرفیتهای اقتصادی فراوانی دارد و جلوههای بینظیری ازجمله پرورش شتر، انرژیهای خورشیدی که میتواند بیابانها را به ظرفیت بزرگ اقتصادی تبدیل کند. بدینترتیب با ایجاد یک برنامهریزی منسجم و همکاری بخشهای مختلف میتوان فصل دیگری را در حوزه مدیریت عرصههای بیابانی ایجاد کرد و با متنوع کردن منابع اعتباری، پایداری عرصههای حفاظت شده را تضمین کرد. همچنین کارگروه ملی مقابله با بیابانزایی پس از چندسال رکود در دیماه۱۴۰۰ فعال شد و برنامههای گستردهای برای ایجاد هماهنگی بین دستگاههای مختلف برای تبیین سیاستهای مقابله با خشکسالی در دستور کار قرار داده است.
آیا درست است که وخیم بودن وضعیت موجود را بهطور کامل تقصیر خشکسالی و عوامل طبیعی بیندازیم؟
قطعا نه. عرصههای زیادی داریم که با قابلیتهای بسیار بهدلیل سوءمدیریت و عوامل انسانی، فاقد جلوههای حیاتی شده و ظاهری شبیه به یک منطقه بیابانی پیدا کرده است. این عرصه در ماهیت با اکوسیستم بیابان متفاوت است. حاصلخیزی خاک کاهش یافته و پوشش گیاهی افزایش یافته است.عرصههایی که قابلیت تولید داشت، شور و قلیایی شده و یک منطقه کشاورزی حاصلخیز به یک منطقه غیرقابل زراعت تبدیل شده و یا تغییر کاربری یافته است درصورتی که میتوانست جلوهای از ویژگیهای طبیعت را داشته باشد. همچنین جنگلزدایی، تخریب مراتع، تبدیل عرصههای جنگلها به سایر کاربریها و تغییر کاربریها مصداقی از بیابانزایی است.
در برابر چنین شرایطی برای کنترل بیابان غیرطبیعی چه باید کرد؟
راهکارها بسیار متنوع و متعدد هستند اما پوشش گیاهی یک اقدام مؤثر برای کنترل کانون توفانهای ماسهای و گردوغبار و راهکاری مناسب برای ایجاد شرایط بهتر در مواجهه با پیامدهای خشکسالی است. بنابراین جایگزین کردن گونههای درختی و درختچهای با گونههای بوتهای که نیاز آبی کمتری دارند را در دستور کار قرار دادیم. در این مسیر گونههای بومی قابلیت و ظرفیتهای خودشان را در مواجهه با خشکسالیهای گذشته نشان دادند و بهترین گزینه برای حمایت و تکثیر هستند تا بتوانیم در مناطق بیابانی ازآنها استفاده کنیم.