• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
شنبه 28 خرداد 1401
کد مطلب : 163606
+
-

خسته مثل گذشته

شهر مکتوب
خسته مثل گذشته

میثم قاسمی

خیلی سال پیش و زمانی که هنوز کارت‌به‌کارت در سیستم بانکی ایران ممکن نبود، باید ۵۰۰هزار تومان را از حسابم در یک بانک می‌گرفتم و به‌حساب شخصی در یک بانک دیگر واریز می‌کردم. چون بانک مبدأ و مقصد یکی نبودند، احتمالا باید وارد پیچیدگی‌های حواله پول می‌شدم که فرایندی طولانی بود یا راه دیگری داشت که من بلد نبودم. به هر صورت به بانکی که در آن حساب داشتم مراجعه کردم که یک بانک دولتی بود. شعبه، شلوغ نبود و فقط یکی دو نفر، جلوتر از من بودند. خوب یادم هست برای انجام یک کار ساده نزدیک به یک ساعت در بانک ماندم، چون فقط یکی از باجه‌ها کار می‌کرد و در باجه‌های دیگر، کسی نبود و همان یک کارمند هم زمانی را به صرف ناهار اختصاص داد.
پول را که گرفتم، بین جیب‌هایم تقسیم کردم و راهی بانک مقصد شدم که از قضا، خصوصی بود. نفرات زیادی در صف بودند، اما در نهایت کار من در کمتر از ۱۰دقیقه انجام شد. از همانجا مستقیم به محل کارم برگشتم و به سراغ مدیر مجموعه رفتم و التماس کردم از این به بعد حقوق ما را به حساب‌هایی در یک بانک خصوصی منتقل کند. اتفاقی که چند ماه بعد رخ داد و من برای سال‌ها از سر و کار داشتن با بانک‌های دولتی رها شدم تا اینکه چند روز پیش دوباره گذر پوست به دباغ‌خانه افتاد.
مجبور شدم برای انجام کاری به شعبه یک بانک دولتی مراجعه کنم. در همان بدو ورود، دستگاه نوبت‌دهی با التماس کار کرد. 2باجه کار می‌کردند که جلوی هر کدام، یک مشتری نشسته بود. ۲نفر هم در صف انتظار بودند و بدین‌ترتیب تخمین زدم کمتر از ۱۵دقیقه دیگر، شعبه را ترک خواهم کرد، اما خدا برایتان نیاورد. متصدی یکی از باجه‌ها، مشتری را پی نخودسیاه فرستاد و آن بنده‌خدا تا رفت خواسته عجیب کارمند بانک را برآورده کند، دید کارمند بانک نیست و وقتی از همکارانش پرسید «این همکارتون کجا رفت؟» کارمندان دیگر از سر بی‌حوصلگی جواب دادند «الان میاد» اما تا حدود ۴۵دقیقه بعد که من آنجا بودم، کارمند مورد نظر بازنگشت. شعبه شلوغ شده بود. آدم‌ها کلافه، جلوی تنها باجه‌ای که کار می‌کرد جمع شده بودند و وقتی شماره من خوانده شد به سختی توانستم خودم را جلوی شیشه‌ای که میان مشتری و کارمند بانک وجود دارد، مستقر کنم.
کارم را توضیح دادم و کارمند گفت باید به مدیر اعتبارات مراجعه کنی. پیش او رفتم، اما گفت چون حسابت مربوط به یک شعبه دیگر است و آن شعبه هم تعطیل شده، از اینجا نمی‌توانیم کاری انجام بدهیم و باید درخواستمان را در سیستم ثبت کنیم. اصلا حوصله نداشتم با حضرتش درباره بانکداری یکپارچه و کربنکینگ
 (Core banking) و... صحبت کنم. فقط می‌خواستم زودتر از بانک بیرون بزنم. برایم عجیب بود پس از این همه سال، سطح خدمات بانک‌های دولتی همچنان تغییری نکرده و این بانک‌ها همچنان خدمات‌دهنده خوبی نیستند، حتی اگر خودشان باور نداشته باشند.

این خبر را به اشتراک بگذارید