• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
سه شنبه 24 خرداد 1401
کد مطلب : 163198
+
-

انتخابی که امید دشمنان را به محاق برد!

خط تحلیلی رسانه‌های غربی و انتخاب هوشمندانه رهبر انقلاب اسلامی

گزارش
انتخابی که امید دشمنان را به محاق برد!

الهام دانایی سرشت، روزنامه‌نگار

انقلاب اسلامی ایران براساس سه‌محور ایدئولوژی، رهبری و مردم، در ساختار نظام بین‌المللی، در محدوده زمانی 1357و در محدوده مکانی ایران، از بعد فکری و تئوریک، به بعد عملیاتی راه یافت. امام خمینی(ره)، رهبری این انقلاب الهی را بر‌عهده گرفت و ایران اسلامی را، از انواع توطئه‌ها و بحران‌ها نجات داد. اختلافات داخلی، تفرقه و ایجاد جنگ‌های قومیتی، ظهور تفکرات لیبرالیستی و سعی بر نفوذ در ارکان نظام، ازجمله این توطئه‌هاست. در خردادماه سال 1368اما، اتفاق سرنوشت‌سازی برای جمهوری اسلامی ایران رخ داد؛ اتفاقی که دشمن سال‌ها در پی آن بود. امام امت روی از جهان برگرفت و رهسپار ابدیت شد. هم از این روی، مسئله جانشینی ایشان مطرح شد. در این‌باره اما، رسانه‌های خارجی و به‌ویژه بنگاه‌های خبری و تحلیلی غربی، تحلیل‌های گوناگونی ارائه می‌کردند که اکنون و در این نوشتار، به مناسبت سالروز ارتحال بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و آغاز زعامت حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، به بازخوانی و تحلیل شمه‌ای از آنها خواهیم پرداخت.

دستور کار رسانه‌های خارجی، از بحران‌نمایی تا شبهه‌افکنی
دشمنان انقلاب اسلامی با این توهم که با رحلت امام‌خمینی(ره)، نظام اسلامی و ولایت فقیه دچار تزلزل خواهد شد، اتاق فکرهایی تشکیل داده و بلندگوهای داخلی و خارجی خود را، آماده اعلام پیروزی خویش ساخته بودند. در حقیقت لحظاتی که دشمن با سال‌ها صبر، در انتظار آن به سر برده و عمر خویش را برای آن فرسوده بود، اینک فرا می‌رسید! فقدان رهبری، همراه با شرایط مبهم و ناپایدار امنیتی در مرزها، وضعیت آسیب‌پذیر امنیت داخلی و نیز شوک شدید وارد بر مردم، همگی شرایط مساعدی را برای آغاز تحریکات و تحرکات دشمن مهیا کرده بود. یکی از این اقدامات، القای جنگ قدرت و بحران تعیین ‌جانشین امام بود. در همین راستا رادیو دولتی آمریکا، در نخستین واکنش خود به خبر ارتحال امام خمینی گفت: «همزمان با تشکیل مجلس خبرگان برای تعیین جانشینی آیت‌الله خمینی، وصیت‌نامه سیاسی وی خوانده شد، ولی بیشتر تحلیل‌گران غربی می‌گویند که وصیت‌نامه سیاسی آیت‌الله خمینی، احتمالا مسئله جانشینی او را حل نخواهد کرد. این تحلیل‌گران پیش‌بینی می‌کنند که ایران اکنون در مسئله رهبری، در یک دوران نامشخص به سر خواهد برد». (1) 
همچنین دشمنان جمهوری اسلامی در پی انتخاب رهبری، ادعا کردند که مراجع تقلید، رهبری آیت‌الله خامنه‌ای را نخواهند پذیرفت و به‌زودی اختلاف و درگیری میان ایشان و دیگر مراجع تقلید، شدت خواهد گرفت. تایمز لندن در این‌باره نوشت: «گزینش[آیت‌الله] خامنه‌ای، آشکارا اقدامی مصالحه‌آمیز برای پرکردن خلأ قدرت، در دوران عزاداری بود. جدال واقعی قدرت، به بعد موکول شده است» (2) رادیو اسرائیل نیز مدعی شد: «جدال قدرت در ایران، احتمال دارد به گسترش عملیات تروریستی بینجامد.» (3)

ایجاد دوقطبی کاذب در میان مسئولان نظام
گفتنی است خط تحلیلی ناظر به بحرانی توصیف‌کردن شرایط در ایران و به‌ویژه احتمال بالای وقوع جنگ قدرت، پیش از ارتحال امام و پس از عزل آیت‌الله حسینعلی منتظری، از سوی رسانه‌های خارجی دنبال می‌شد. در این روند، آنچه در حجم وسیعی از گزارش‌های خبری و تحلیلی این رسانه‌ها دیده می‌شود، تبدیل این جنگ قدرت احتمالی، به دعوا میان دو جریان به‌اصطلاح «میانه‌رو» و «تندرو» از نظر آنهاست. در این تحلیل، جناح چپ و مسئولان دفتر امام، یعنی افرادی مانند آقایان سیداحمد خمینی، موسوی‌خوئینی‌ها، محتشمی‌پور و میرحسین موسوی، به‌عنوان نیروهای جریان تندرو، بنیادگرا و غرب‌ستیز معرفی می‌شدند و در مقابل، رهبری جریان میانه‌رو، با آقای هاشمی رفسنجانی تحلیل می‌شد. رسانه‌های غربی، رویدادهای مربوط با ماجرای عزل آقای منتظری و سپس مواضع محکم جریان چپ و شخص حاج سیداحمد خمینی علیه قائم‌مقام معزول را، نشانه‌هایی برای کوشش فرزند امام در جهت افزایش قدرت و ارتقای خود، در ساختار جمهوری اسلامی عنوان می‌کردند. صورت جامع این تحلیل را می‌توان در گزارشی از روزنامه کوریره دلاسرا چاپ ایتالیا مشاهده کرد. در این گزارش که در شماره مورخ سوم خرداد 68منتشر شده است، ضمن آنکه هدف از چاپ رنج‌نامه فرزند امام را، کنار‌زدن نهایی منتظری از قدرت و حمله غیرمستقیم به روابط هاشمی و غرب می‌داند، می‌نویسد: «هاشمی رفسنجانی در تلاش است، تا در آینده قدرت را در دست گیرد، اما احمد خمینی اکنون بیشتر از هر زمان دیگر، خود را برای دستیابی به قدرت آماده نشان می‌دهد. سیداحمد خمینی با همکاری محتشمی وزیر کشور، می‌خواهد همگام با هاشمی رفسنجانی در قدرت به پیش برود». (4) مشابه همین مدعا، از سوی فایننشال تایمز تکرار شد و این رسانه هم در گزارش مورخ چهارم خرداد، از جنگ قدرت میان سیداحمد خمینی و هاشمی رفسنجانی خبر داد. (5) در گزارش‌های متعدد دیگر نیز صرفاً به بیان اهمیت نقش این دو شخصیت اکتفا شده است و حتی برخی نویسندگان، سرنوشت رهبری آینده‌ ایران را به اتحاد احتمالی آن دو وابسته می‌کردند.

رسانه‌های خارجی و یک غافلگیری بزرگ!
اما نکته جالب توجه که در تحلیل‌ رسانه‌های خارجی به چشم می‌خورد، فقدان هرگونه گمانه‌زنی درباره‌ احتمال رهبری آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای است. این در حالی است که امام بارها و بارها خطاب به نزدیکان خود، از ایشان برای رهبری آینده نظام نام برده بودند. از این رو، با تصمیم خبرگان در انتخاب سریع و شایسته حضرت‌آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری، رسانه‌های خارجی با یک غافلگیری بزرگ روبه‌رو شدند و یکباره تمام معادلات آنها به هم ریخت و همین امر، به بروز چند خط متشتت و متناقض تحلیلی انجامید:
1- تمجید از تصمیم خبرگان: برای رسانه‌های خارجی که روزهای پیش از رحلت امام را سرشار از پیچیدگی و اختلافات و درگیری‌ها توصیف می‌کردند، انتخاب جانشین امام با آن سرعت و حمایت‌های عمومی، جالب توجه بود. در پانزدهم خرداد، بی‌بی‌سی سرعت عمل خبرگان را، یک قدم مهم برای جمهوری اسلامی در دوران پس از امام دانست و آن را موجب برطرف شدن «بحرانی که انتظار می‌رفت پیرامون جانشینی آیت‌الله خمینی» پیش بیاید، عنوان کرد.(6) رادیو آمریکا هم در این روز، انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای را مایه‌ شگفتی ناظران امور ایران دانسته و گفت: «آنها چنین پیش‌بینی می‌کردند که یک شورای 3تا 5نفره، جانشین خمینی خواهد شد». (7) خبرگزاری رویترز هم از قول ناظران مسائل ایران نوشت: «تا به حال، تهران خیلی صریح و پخته کار کرده است». (8) باقر معین، تحلیل‌گر بی‌بی‌سی هم در چهاردهم خرداد، اعتراف می‌کند: «در بین روحانیونی که مجتهد هستند و مرجع تقلید نیستند، تنها کسی که هم تجربه سیاسی داشت، هم از نظر دانش تقریباً مورد پذیرش خود روحانیون طرفدار آیت‌الله خمینی است، آقای خامنه‌ای است. البته کسانی مثل آیت‌الله مشکینی، آقای رفسنجانی، آیت‌الله مهدوی کنی و موسوی اردبیلی بودند، ولی هیچ‌کدام از آنها تجربه‌ آقای خامنه‌ای را به‌عنوان رئیس‌جمهور نداشتند و از این گذشته، آقای خامنه‌ای از نظر علمی، به‌نظر بسیاری از کسانی که تخصص دارند، از آقای رفسنجانی و چند تن دیگر برتری دارد». (9)
2- ایران به‌سوی میانه‌روی: در نظام تحلیلی رسانه‌های غربی، آیت‌الله خامنه‌ای در نسبت با شخصیت‌هایی مانند آقایان خوئینی‌ها، کروبی، محتشمی‌پور و...، شخصیتی معتدل‌تر و میانه‌روتر به شمار می‌‌آمد. آسوشیتدپرس، آیت‌الله خامنه‌ای را «رئیس‌جمهور شاعر» و «یک روحانی محبوب با لحن سخن ملایم» لقب داد.(10) واشنگتن پست هم در جریان انتشار دو مقاله پیرامون رهبری جدید ایران، زیر تصویری از آیت‌الله‌خامنه‌ای نوشته بود: «آیت‌الله خامنه‌ای فردی آشتی‌گرا است». در این روند تحلیل‌گران خارجی، آیت‌الله خامنه‌ای و آقای هاشمی رفسنجانی را، در مسیر حرکت‌دادن جمهوری اسلامی به‌سوی میانه‌روی، همراه و همسو معرفی می‌کردند. بی‌بی‌سی در هجدهم خرداد 68، تحلیلی از سولماز دبیری را برای مخاطبان قرائت کرد که در این تحلیل آمده بود: «اگر در چند‌ماه آینده، کارها بدون وقفه و به‌خوبی پیش رود، آیت‌الله خامنه‌ای و آقای هاشمی رفسنجانی با هم، سیاست‌های ایران را در یک مسیر میانه‌روتر قرار خواهند داد». (11) نیوزویک هم در تحلیلی از اوضاع ایران پس از رحلت امام، آیت‌الله خامنه‌ای را، «مردی ساکت و روشنفکری فکور» توصیف کرد. نیوزویک همچنین معتقد بود که احتمالاً «رهبران جدید ایران، متمایل به برقراری روابط با شرکت‌های غربی در مرحله‌ اول و دولت‌های غربی در مرحله‌ دوم باشند و از سیاست تشویق بخش خصوصی طرفداری کنند». (12) این جایگزینی نیروهای میانه‌رو با نیروهای تندرو، گاهی هم با الفاظی جالب در رسانه‌های غربی انعکاس پیدا می‌کرد. ازجمله روزنامه‌ آلمانی زوددویچه سایتونگ، به‌عنوان شاهدی برای تأیید همین تحلیل رایج نوشت که «بسیار دیده‌ شده است که برخلاف [میرحسین] موسوی، خامنه‌ای می‌خندد!». (13)
تفسیرگران ایرانی رسانه‌های غربی هم، تقریباً همین خط تحلیلی را دنبال می‌کردند. صادق زیباکلام در گفت‌وگویی با رادیو بی‌بی‌سی در پانزدهم خرداد، سرنوشت رابطه‌ رهبری جدید جمهوری اسلامی با عناصر تندرو را، محل ابهام دانست که نمی‌توان به‌طور دقیق گفت «آقای خامنه‌ای تا چه حد به‌عنوان ولی فقیه قادر خواهد بود که اینها را در کنترل خودشان قرار دهد». از نظر زیباکلام، تشکیلات یا گروه‌هایی مانند «دفتر تحکیم وحدت، روحانیون مبارز، بخشی از جریانات داخل سپاه، انجمن‌های اسلامی دانشجویان خط امام» مصادیق جریانات تندرو در داخل ایران به شمار می‌آمدند که اغلب آنها همسو با جناح چپ بودند.(14) فردی مانند احسان نراقی هم رسانه‌ها و دولت‌های غربی را از هرگونه تحلیل اشتباه درباره ایران جدید برحذر می‌داشت و آیت‌الله خامنه‌ای را فردی معتدل معرفی می‌کرد؛ «اروپایی‌ها عادت کرده‌اند مثلاً درباره‌ هر شخصی افراط کنند. آنها مدت‌ها عنوان می‌کردند آقای هاشمی مرد شماره یک است، بعد شماره دو و شماره سه و... الآن هم اگرچه در مورد آقای خامنه‌ای، هیچ وقت تفسیر عمیق نداشته‌اند، ولی باز از حرف‌هایشان نشانه‌ اینکه متوجه نیستند، دیده می‌شود. مثلاً یکی از تلویزیون‌های فرانسه گفت: آقای خامنه‌ای از رادیکال‌های تندرو است، درصورتی ‌که ما می‌دانیم چنین چیزی نیست و آقای خامنه‌ای فردی بسیار معتدل است». (15)
3- شبهه‌افکنی در رهبری آیت‌الله خامنه‌ای: با گذشت چند روز از انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای، رسانه‌های غربی و نیروهای ضدانقلاب، شروع به شبهه‌افکنی در تصمیم خبرگان کردند. این شبهات و اظهار تردیدها، در چند سرفصل دسته‌بندی می‌شد. سرفصل نخست، همان مدعای همیشگی بود که ولایت فقیه، با رحلت امام دچار مشکل خواهد شد و رهبری جدید، هر که باشد، نمی‌تواند همان ‌شأن و جایگاه رهبر فقید انقلاب را به‌دست بیاورد. آنها بر این باور بودند که «ولایت فقیه، همراه با خود [امام] خمینی به خاک سپرده می‌شود و دوران جمهوری اسلامی بدون ولی فقیه، در عمل آغاز شده است». (16) اشکال دیگری که از سوی این رسانه‌ها مطرح می‌شد، تردیدافکنی در قانونیت انتخاب خبرگان بود. ازجمله یونایتدپرس به نقل از تحلیل‌گران منطقه‌ای، با تأکید بر ضرورت مرجع‌بودن رهبر در قانون اساسی جمهوری اسلامی اعلام کرد: «در قانون اساسی ایران قید شده است [که] امام و رهبر جمهوری اسلامی، باید حداقل یک مرجع تقلید عالی‌رتبه یا یک روحانی در مقام آیت‌الله باشد درحالی‌که خامنه‌ای، در رتبه‌ای پایین‌تر قرار داشته و یک حجت‌الاسلام است!». (17) این مطلب به‌خوبی نشان می‌دهد که رسانه‌های ضدانقلاب، از همان بحبوحه‌ انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری نظام اسلامی، شبهه‌ شرط مرجعیت و لزوم رعایت آن برای حفظ قانونیت انتخاب رهبر را، در ذهن مخاطبانشان القا می‌کردند. شبهه‌ دیگری که از سوی رسانه‌های غربی مطرح می‌شد، احتمال جدی بروز مخالفت‌ها با انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری و نپذیرفتن این انتخاب از سوی شخصیت‌های ذی‌نفوذ بود. این در حالی بود که رسانه‌ها و تحلیل‌گران داخلی ایران، از بعد و بی‌مبنایی تحلیل‌های اینچنینی، دچار شگفتی می‌شدند و برای‌شان محل سؤال بود که چگونه در اینجا علما و فقها، آیت‌الله خامنه‌ای را فقیه مطاع، ولی امر واجب‌الاطاعه می‌خوانند، اما این یا آن دستگاه خبری و تحلیلی غربی، در این مسئله اشکال می‌کنند؟ 

ناکامی تحلیل‌گران و ناامیدی دشمنان 
بعد از رحلت امام خمینی(ره)، احتمال داشت که بحران‌های مختلفی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را زمینگیر کند که ازجمله آنها بحران جانشینی ایشان بود و همانطور که اشاره شد، دشمنان نیز به‌دنبال آن بودند تا با سوارشدن بر موج این بحران‌ها، جمهوری اسلامی را در مسیر بن‌بست نشان دهند و جامعه را دچار نگرانی و سرگردانی کنند. اما با انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای، تمام تدارکات دشمن نقش بر آب شد! چنانچه روزنامه تایمز مالی چاپ لندن، با تأکید بر ابطال نظر کارشناسان غربی اذعان می‌دارد: «همه کسانی که انتظار داشتند با درگذشت آیت‌الله خمینی سیاست‌های ایران ناگهان تغییر کند، باید همه امیدهای خود را بر باد رفته ببینند.» (18)
همچنین روزنامه لوموند در تحلیلی به انسجام درونی نظام اعتراف کرد و نوشت: «نظام ایران با راهپیمایی انبوه عزاداران آیت‌الله خمینی و تلگراف‌های حمایت از آیت‌الله خامنه‌ای، تصویری متحد از خود بروز داد. به شکلی که هم‌اکنون، ارزیابی موازنه قوا میان رهبران ایران، برای خارجی‌ها غیرممکن است.» (19)
* منابع در سرویس تاریخ همشهری موجود است.

این خبر را به اشتراک بگذارید