روایت عشق
خاطراتی از روحانی شهید به نام علی زبونی و ذکر قسمتهایی از وصیتنامه این شهید در کتابی با عنوان «روایت عشق» در دسترس علاقهمندان به آشنایی با زندگینامه شهدای معظم قرار گرفته است. در این کتاب بهمنظور پاسداشت مقام شهیدان و روحانیت، گوشههایی از وصیتنامه و زندگی شهید زبونی منعکس شده و ابعادی از معنویت و اعتقادات این روحانی و ارتباط او با مسائل سیاسی در قبل و بعد از انقلاب اسلامی به نگارش درآمده است. نویسنده در قالب ذکر خاطراتی از این شهید و نقل بخشهایی از وصیتنامه او، به اخلاق فردی و اجتماعی، اعتقاد و محبت او نسبت به اهلبیت(ع) و قرآن کریم، تلاش برای ساخت و رونق دادن به مساجد، راهاندازی هیئتهای عزاداری، علاقه نداشتن به دنیا و متعلقات آن، تلاش برای آشناکردن جوانان با دین اسلام و اندیشههای امام خمینی(ره) و سایر فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی این شهید اشاره کرده و اشعاری در مدح و رثای شاعران معاصر نقل کرده است. در بخشی از این کتاب میخوانیم:«در یکی از روزهای گرم تابستان 59،شهید زبونی، پوتینش را به کفاش داد که آن را وصله بزند، کفاش به او گفت علی جان پوتینت پاره شده چندبار آن را وصله کردهای، آیا نمیشود پوتین نو و تازهای تهیه کنی، علی با خنده جواب داد معلوم نیست این پوتین در کدام بیابان جا بماند و دیگر برنگردد. پوتین را وصله زد، واکس زد و رفت. دیری نگذشت که در جبهه گیلانغرب به شهادت رسید.» این کتاب سال 1391به همت ستاد یادواره شهدای روحانی استان همدان توسط انتشارات کوثر کویر و نصایح چاپ شده است.