ملوانها،بادبان امید برافراشتند
مریم ساحلی - روزنامهنگار
ملوانها همه جا هستند. شهر با نگاهشان روشن است و چشمهاشان سالهاست که از دیوارهای خسته و ترکخورده به جریان زندگی در بندر مهآلود دوخته شدهاست. اینجا فرقی نمیکند در چهاردیوار قهوهخانهای نمور نشسته باشی یا کارت به دکانی در دورترین نقطه از شهر افتاده باشد، هر جا که باشی نشانی از ملوان هست. انزلی شهری است که دریا با همه امواجش و کشتیها با سوسوی چراغهایشان و قوها با سپیدناکی پروازشان، از حضور روشن ملوانها نشان دارد. آنها که رد پای اوج و افولشان، بر کوچهپسکوچههای احساس اهالی این شهر حک میشود. اینجا کودکان با رؤیای ملوان و مستطیل سبز قد میکشند و میدانند که «سن سیروس- سبزترین زمین شهر است. میدانم و میدانید که در فراز و نشیب دشواریهای روزگار دلخوشیهای آدمها چندان نیست، با همه این احوال اهالی شهری که رنج تورهای خالی از ماهی، زهرخند هیولای بیکاری و دیو گرانی، تالاب رو به مرگ و نیزارهای در آتش سوخته را بر دوش میکشد، این روزها لبخند میزنند. چرا که ملوانها با اهتزاز پرچم پیروزی، چراغ امید در گرگ و میش شهر افروختهاند. اهالی بندر مهآلود 6 سال سرشار از بیم و امید، چشم انتظار بازگشت تیم محبوبشان به لیگ برتر بودند. و حالا اما این انتظار سخت به پایان آمده و لبخند بر لبان یک شهر نشسته است. این روزها روشنای امید در شهر ساحلی انزلی روایتی شکوهمند است که اندکی از خستگیهای روزگار کاسته است؛ اما خدا کند امید تا همیشه مهمان وجود اهالی این شهر و همه مردمان شریف ایرانزمین باشد.