اگر شاهنامه نیامده بود
آنچه در ادامه میخوانید تلخیص بخشی از مقاله مرحوم دکتر «محمد علی اسلامی ندوشن» با عنوان «اگر شاهنامه نمیبود» است که برای ارجنامه دکتر «جلال خالقی مطلق»، مصحح نامدار شاهنامه، نگاشته شده بود. دکتر ندوشن مینویسد:
« اگر شاهنامه نیامده بود، این کشور بهصورت همین آب و خاک و همین سرزمین بر جای میماند، ولی متفاوت با آنچه اکنون هست، بهاحتمال زیاد یک کشور بریده شده، از اصل خود جدا مانده، بیافق و بییاد. با این عوارض: ۱- ایران، گذشته پرشکوه خود را فراموش میکرد. آن همه نامآورانی که آمدند و رفتند، و جان خود را در راه یک آرمان از دست دادند. ۲- مفاهیم چون داد و دهش، خرد و راستی، والامنشی و دانش، با این برجستگی به گوش ایرانی نمیخورد که قهرمانان نیکوکار شاهنامه آنها را در زندگی خود به نمود آورند. ۳- دو جبهه نیکی و بدی اینگونه رودرروی هم قرار نمیگرفتند که سرانجام هم به پیروزی نیکی و شکست تبهکار خاتمه یابد. و آیندگان بگویند «شاهنامه آخرش خوش است». یعنی سرانجام حق غلبه میکند. ۴- زبان فارسی چنان بنیاد محکمی بهخود نمیگرفت. ۶- عرفان ایرانی که ریشه مشترک با شاهنامه دارد، اینگونه بالیده نمیشد. شاهنامه زبان مردانگی است و عرفان زبان عشق و این هر دو در جستوجوی نیرو هستند، برای مایهدادن به زندگی. ۷- یک دید جهانشمول نسبت به زندگی، که فارغ باشد از افتراقهای قومی و زبانی و آیینی، در تفکر ایرانی راه نمییافت که انسانیت انسان را به داد و دهش بشناسد و بگوید: تو داد و دهش کن، فریدون تویی... و آنگاه به مولوی برسد که بگوید: همدلی از همزبانی بهتر است... و سپس به سعدی که یادآوری کند: بنیآدم اعضای یکدیگرند.»