گرفتاری ما این است که حافظ را فقط یک شاعر میدانیم مثل بسیاری از شاعران،که به لطف پروردگار شمارآنها در تمام اعصار و قرون برابر با نیمی از جمعیت سرزمین ما بوده است ! از خود نمی پرسیم که چرا چندین شاعر (!)با نام حافظ ترشیزی،حافظ حلوایی ،حافظ شربتی که در همان روزگاران و اندکی بعد از حافظ می زیسته اند، هرگز به یاد ما نمی آیند و شعری از آنها در خاطر نداریم؟و از خود نمی پرسیم که چرا اسم فردوسی و خیام و مولانا و سعدی وحافظ را این همه بر زبان می آوریم ؟ آیا آنچه در آن لحظه های مناسب میخوانیم ،فقط شعری از حافظ، سعدی و مولاناست یا باز تاب واقعیت ها ، مسائل و دردهای جامعه ای است که فریاد خود را از زبان حافظ و سعدی و مولانا میشنود؟
درس حافظ - محمد استعلامی
قفسه
در همینه زمینه :