عیسی محمدی
گفتیم پراید؛ ناگهان اوج گرفت
از «جادهکرج» به آسمان اوج گرفت
مشکل ز سق سیاه ما بود مگر؟
هر چیز که آمد به زبان، اوج گرفت
در شور تو جان خویش پیوست دهم
دل را به دو ابروی تو دربست دهم
در عشق تو «بایدن» شدهام، مست و مشنگ
با هرچه که هست و نیست، من دست دهم
باید که به سمت دجله و نیل روم
یا سمت درخت مو و ازگیل روم
با قیمت گوشت آنچنان درگیرم
باید به شکار کوسه و فیل روم
آواره شدم، به کوچههای شهرت
فرقی نکند که نیش تو یا زهرت...
ای ماه، پلنگ گیج و پلنگ بودم
ما را نکشی درون قائمشهرت
پنج شنبه 8 اردیبهشت 1401
کد مطلب :
159526
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/PNnGw
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved