زن آقا
کتاب«زنآقا» نوشـــته زهرا کاردانی روایتی در قالب سفرنامه درباره سبک زندگی خانوادههای جامعه روحانیت است که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. روایتهای کتاب درباره زن و شوهر طلبهای است که هر سال در ماههای رمضان و محرم برای تبلیغات مذهبی به نقاط مختلف ایران سفر میکنند. کتاب زنآقا شرح سفر 30روزه این خانواده به یکی از روستاهای جنوب ایران در سال1396است. زهرا کاردانی تمام وقایع را شرح میدهد و تصاویری که در پایان کتاب وجود دارد به باورپذیری روایتها میافزاید. نویسنده در این کتاب با دقت فراوان جزئیات زندگی، روابط و آداب و رسوم مردم یک روستای جنوبی را توضیح میدهد اما تمرکز اصلی روایت، بیش از هر چیزی بر سبک زندگی واقعی خانوادههای جامعه روحانیت است. در بخشی از کتاب زنآقا میخوانیم: «دخترم را زمین گذاشتم. به تجربه فهمیده بودم که اینطور وقتها خندهاش نقش پررنگی در آغاز یک رابطه دارد. توجهها کمکم به او جلب شد. چند نفری آمدند طرفمان و دورش جمع شدند. بعد به مرحله بغل به بغل رفتن رسید. تا صحبتهای سید درباره برنامههای مسجد و «خیلی خوشحالیم که در خدمتتان هستیم» تمام شود، چندده تا سلام و احوالپرسی کرده و لبخند زده بودم. سیدگفته بود: «لبخند خیلی مهمه! شما وقتی نمیخندی قیافهت شبیه طلبکارا میشه. همیشه لبخند بزن»! یک نفر اسم دخترم را پرسید. تا سر برگرداندم که جوابش را بدهم یک نفر بیخ گوشم را گرفت توی دستش و چسباند به دهانش: «اسم واقعی دخترت رو به اینا نگو!» خشکم زد. برگشتم و نگاهش کردم.