• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
دو شنبه 5 اردیبهشت 1401
کد مطلب : 159187
+
-

طاووسان علیین و لنز دوربین!

پیمان شوقی
 
یک جمله طلایی ورد زبان «سینماکاران» کارکشته هست که می­‌گوید: به لنز دوربین دروغ نمی‌شود گفت! این جمله را به‌ویژه جوانان عشق بازیگری بارها در جلسات انتخاب بازیگر از حرفه ­ای­‌ها شنیده‌­اند و معنایش به زبان فارسی سره این می‌شود که آدم­‌های توخالی و بازی‌های غلط، خودبه‌خود در برابر چشم‌ تیزبین دوربین رسوا می‌شوند؛ نه این طرف صحنه کارشان با بزک­‌دوزک راه می‌­افتد و نه آن ور در سالن­ های سینما می‌شود روی چشم‌های تک‌تک مخاطبان عینک سیاه گذاشت تا ژست­‌های دروغی را نبینند و نفهمند. لنز گذاشتن و مدرک قلابی رو کردن و لشکر روابط عمومی به میدان فرستادن بی ­فایده است؛ با این‌ها شاید بشود در گوشه‌ای آموزشگاه بازیگری زد و بر کرسی استادی اش  نشست ولی با نخستین جمله‌­ای که مقابل دوربین بگویند و نخستین «اکت»ی که انجام دهند حتی پیش از کات گفتن کارگردان، لنز دروغ­شان را شناخته و رسوا کرده است.
طفلکی «اشتباهی­‌ها» اگر با هلی‌کوپتر هم از پشت‌کوه آمده باشند و در بردن «رو»ی مخاطب با سنگ‌­پا هم رقابت کنند، باز محکومند با هر ‌ژستی که می‌­گیرند به جای دل، زهره ببرند و به عوض محبوب قلوب بودن، مایه متلک و عبرت شوند. درست عین همان بانوی محترم خیابانی که همدم «همشهری کین» شد و به‌خاطر وفاداری­ محض‌اش تا انتصاب به مقام بانوی عمارت هم رسید، ولی هرچه برایش خرج کردند و معلم‌های جورواجور گرفتند و حتی کاخ اختصاصی موسیقی ساختند، «خواننده اپرا» نشد که نشد. خبرنگاران منتقدش را از نان خوردن انداختند و گران‌ترین قلم­‌ها را آوردند تا به‌عنوان استعدادی نورسیده به خلق ­الله حقنه ­اش کنند. نتیجه نداشت و مردم به ریش‌اش خندیدند تا اشک بانو درآمد و به‌صورت شوهر- اربابش تف انداخت و به همان خیابانی برگشت که در ذات و ریشه‌­اش به آن تعلق داشت و «کین» پیر را به حال خود واگذاشت . این روزها که بینش سینمایی هم مثل اصطلاحات سینمایی همه ­گیر شده، طشت دروغ­گو­ها و مهمل‌باف­‌ها خیلی راحت‌­تر از قبل از بام می‌­افتد؛ و جماعت تا ببینند ستاره مجلسی فعل طشت ­پراکنی را از حد گذرانده و به یکجور «لایف استایل» بدل کرده، دیگر فقط در خلوت به ریش‌اش نمی‌­خندند بلکه گوشی­‌ها را برمی‌­دارند و اظهارلطف می­‌کنند و نشرکنندگان این الطاف به اندازه معینی که رسید، اعتبار ستاره مزبور و هفت‌پشتش به باد می‌رود. البته اغلب این وسط مشاطه‌چی‌هایی هم هستند که مثل آرایشگر فیلم «آدم­‌برفی» ادعا می­‌کنند قادرند با انگشتان جادویی خود جوان خاکی کف آسفالت دیروز را جای یک مهندس- ­دکتر ریش‌­بزی موطلایی امروزی به خلق‌­الله قالب کنند. خدمات این هر دو دسته اگرچه برای خودشان نان دارد (چه نانی هم!) ولی برای کارفرما آب ندارد و تجربه نشان داده مشکل، مشکل همان پسته بی ­مغزی است که به فرموده شیخ اجل لب وا کردنش همان و رسوایی همان. در دنیای امروز ظهور و صعود ممانعت ­ناپذیر آدم­‌های «اشتباهی» تبدیل به یک معضل جدی شده. به هر عرصه ­ای که نگاه ­کنیم به لطف پول و قدرت و تبلیغات ستاره‌های قلابی است که به در و دیوار آویزانند؛ ستاره‌هایی که به قول قبله­ عالم  فیلم «کمال‌الملک» عرضه ‌ماه منور شدن ندارند و دلشان خوش است که آن بالا نشسته ­اند و سوسو می‌زنند، ولی آن جمله طلایی که اول گفتیم همچنان صدرنشینان را تهدید می‌کند که آقا! خانم! سرور! هنرمند!  هر چقدر «دم» مبارک را در خمره‌های هفت ­رنگ بچرخانید، هرگز «طاووس علیین» نمی­ شوید؛ به یک دلیل ساده: شما زیر نورافکن و مقابل لنز میلیون­‌ها دوربین هستید؛ و به لنز دوربین دروغ نمی‌شود گفت!

 

این خبر را به اشتراک بگذارید