• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
شنبه 20 فروردین 1401
کد مطلب : 157592
+
-

ما را هم تیتر کنید

ما را هم تیتر کنید

سیدمحمدحسین هاشمی - روزنامه‌نگار

اهواز هوا ندارد. این را ما رسانه‌ها بارها گفتیم و نوشتیم. به دادشان برسید که نه آب دارند، نه هوا؛ این را ما مردم بارها در شبکه‌های اجتماعی مورد تأکید قرار دادیم. 
هنوز هم اوضاع همان است؛ بعضی وقت‌ها کمی بهتر، بعضی وقت‌ها کمی بدتر. اما هر چه هست، ما حواسمان خیلی وقت است که به جنوب کشور معطوف شده؛ به ریزگردهایش؛ به نفس‌کشیدن‌های سخت مردمانش؛ به تمام آن چیزی که ما دیروز در همین تهران، بدجور تجربه‌اش کردیم. همین حالا که دارم از ندیدن 2متر آن‌سوتر، از نفس‌های تنگ شده و از احوال عجیبم می‌گویم، شاخص کیفیت هوای شهر تهران روی عدد500 است. این یعنی وضعیت اضطرار. این یعنی هر کجای دنیا که باشد، مردم باید مغازه‌هایشان را ببندند؛ باید از رفتن به محل کار خودداری کنند؛ باید در خانه بمانند؛ پنجره‌ها را ببندند و صبوری کنند که وضعیت بهتر شود. اما ما اینجا، حالا، مثل همیشه از صدای خودروهای بزرگراه کنار خانه‌مان کلافه‌ایم؛ مجبوریم برای یک لقمه نان، کار کنیم و انگار نه انگار که شرایط، شرایط اضطرار است. دارم این کلمه‌ها را کنار هم‌ می‌گذارم تا به یادگار باشد و بماند برای آیندگانی که احتمالاً با ادامه‌ این روند جنگل‌خواری و برج‌سازی و استفاده از آب‌های زیرزمینی ما، در فردای زندگی، اوضاع همیشگی‌شان اوضاع دیروز ما خواهد بود. اینها را می‌نویسم تا شهادت بدهم که ما در روزگار پیشین‌شان، لااقل از اندک‌کاری که از دستمان ساخته بود، فروگذار نبودیم. اینها را می‌نویسم تا مردم امروز خوزستان بدانند که ما به دردشان دچار شدیم ولی می‌خواهم باور کنند که اوضاع آنها ذره‌ای از ما بهتر است. آنها رسانه‌های پایتخت را دارند که اگر اوضاعشان اضطراری شود، دردشان را بگویند.
 آنها هموطنانی در گوشه‌گوشه ایران دارند که لااقل وقتی کار از کار گذشت، در شبکه‌های اجتماعی حواس تصمیم‌گیران را جمع می‌کنند به هموطنانشان که در گوشه‌ای از کشور، نفس‌شان تنگ شده است. اما ما چه بگوییم. ما که اینجا کنار خودشان داریم نفس‌تنگی می‌کشیم. ما که داریم ذره‌ذره می‌میریم. ما که امروز داریم خاک می‌خوریم. ما چه بگوییم هموطن که حالا باید عادت کنیم به آلودگی‌های زمستان و خاک بهار. باید عادت کنیم به اینکه تهران، دارد کم‌کم از شهری افسون‌گر، به شهری تاریک تبدیل می‌شود که دیدن ماه که هیچ، روزهای زیادی از سال، ساکنانش را از دیدار خورشید هم محروم می‌کند.
 اینها را در روزی که هوای شهر تهران همه‌‌چیز داشت جز هوا می‌نویسم تا شاید یک روزی یک جایی کسی همشهری بخواند و به حال همشهری‌هایش که هنوز سال و‌ قرن نو نشده باید تنگی نفس بکشند، غصه بخورد. تمام.

این خبر را به اشتراک بگذارید