«مرجعیت شیعه»، نماد اقتدار و مردمگرایی
در طریق ایجاد تمدن نوین اسلامی
احمد سینایی؛ تاریخ پژوه
سدهای که بر ما گذشت، تقریبا با صدسالگی تأسیس حوزه علمیه قم، به ابتکار زندهیاد آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری همزمان بود. در واپسین سال از این قرن، دو تن از مراجع پرورشیافته این حوزه، یعنی آیات عظام: لطفالله صافی گلپایگانی و سیدمحمد علی علوی گرگانی، از میان ما رخت بربستند. تقارن این مناسبتها، فرصتی مغتنم است که در باب کارنامه این حوزه و مرجعیت آن، اشاراتی رود.
یک
تاسیس حوزه علمیه قم توسط آیتالله حائری، در دورهای صورت گرفت که رضاخان میرفت تا سنگرهای قدرت را، یک به یک فتح کند. او در این دوره و بهطور مشخصتر در پی بیاثر شدن پروژه جمهوریخواهی، متوجه قدرت حوزه و مرجعیت شد و راه ریاکاری مذهبی را، در پیش گرفت! با این همه دیری نپایید که قزاق پس از نیل به سلطنت، نقاب از چهره برداشت و ستیز همهجانبه با روحانیت و تمامی نمادهای دین را، وجهه همت خود قرار داد. در این دوره صبر و تدبیر مرحوم حائری، بس در خور تحسین مینماید. او با در پیش گرفتن سیاست انتظار و مماشات، بهانه را برای هدم حوزه قم، از رضاخان گرفت. پس از درگذشت وی، علمای ثلاث (آیات عظام: سیدمحمد حجت کوهکمرهای، سیدمحمدتقی خوانساری و سیدصدرالدین صدر)، به همین رویه تداوم دادند تا نهایتا با فرارسیدن شهریور 20و خلع و اخراج رضاخان از ایران، این نهاد علمی از رفتارهای ایذایی وی، رو به آسودگی نهاد.
دو
در سالیان میانی دهه 20و در آزادی نسبی پدید آمده، زندهیاد آیتالله العظمی سیدحسین طباطبایی بروجردی با دعوت و اصرار علمای قم بهویژه حضرت امامخمینی(ره)، در شهر قم اقامت گزید و در پی آن، مرجعیتی بس مقتدر و نافذ پدید آمد. حوزه این شهر با مدیریت 15ساله آیتالله بروجردی، به اوج شکوفایی علمی و عظمت اجتماعی نایل گشت. در دوران وی فاضلانی تربیت شدند، که هریک بعدها در حوزه حضور و نفوذ خویش، تأثیراتی شگرف آفریدند. آیات عظام صافیگلپایگانی و علویگرگانی، از برآمدگان این دوره از حیات حوزه قم هستند.
سه
در پی رحلت آیتالله بروجردی در فروردینماه 1340، پهلوی دوم که تاب تحمل نفوذ معنوی حوزه علمیه قم را نداشت، درصدد برآمد تا مرجعیت را از ایران خارج سازد، هم از این روی او، تلگرام تسلیت خویش را برای آیتالله العظمی سیدمحسن حکیم، از مراجع نجف ارسال داشت. با این همه دیری نپایید که توانمندی حوزه قم، در عرصه سیاست نیز نمود یافت و اعتراضات مراجع قم بهویژه آیتالله العظمی امامخمینی، به وقایعی چون: طرح لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، انقلاب سفید و کاپیتولاسیون، به یک بسیج اجتماعی منجر شد. رژیم پهلوی گمان برد که تبعید رهبر کبیر انقلاب اسلامی بهعنوان نماد مبارزات، میتواند رابطه او با مردم را قطع کند که از قضا ماجرا معکوس گشت و نهایتا به انقلاب 57و پیروزی آن منتهی شد. در این رستاخیر عظیم، روحانیت یکی از اصلیترین، مؤثرترین و موفقترین نیروها به شمار میرفت.
چهار
به این ترتیب حوزه قم تاکنون، سه مرحله حفظ و صیانت از خویش در دوره آیتالله حائری، رشد و شکوفایی علمی در دوره آیتالله بروجردی و تأسیس نظام اسلامی در دوران امامخمینی(ره) را پشت سر نهاده است. بیتردید دوره چهارم این فرایند، برساختن تمدن نوین اسلامی است که در دوران مرجعیت آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای و سایر اعلام جامعهگرای حوزه قم، در حال انجام است. از سوی دیگر به موازات این سیر رو به پیشرفت، تلاش برای توقف این روند و پیامدهای مهم ملی و فراملی آن نیز، ابعادی متنوع یافته است. تلاش برای پایهگذاری و توسعه جریانات سکولار در قم یا طرح افرادی بهعنوان مرجع با پشتوانههای مالی گسترده اما مجهول، از جنبههای شاخص این تلاش قلمداد میشود. با این همه بدنه حوزه قم بهدلیل هوشمندی و برخورداری از حافظه تاریخی و نیز سیره و تعلیمات سلف صالح، بعید است که از اینگونه ترفندها تأثیر پذیرفته و به ارتجاع تن در دهد. امروزه این حوزه با برخورداری از هزاران فاضل زمان آگاه، میتواند از بشر سرخورده از گرایش به تمدن مادی، دستگیری کرده و به او راه معنویت و حقطلبی را خاطرنشان سازد.