پاییز آمد
کتاب«پاییز آمد»، خاطرات فخرالسادات موسوی، همسر سردار شهید احمد یوسفی، نوشته گلستان جعفریان است که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده و محوریت موضوع آن قصه عاشقانهای است که بهرغم گذشت سالها هنوز زنده است. جعفریان درباره علت نگارش این اثر و مضمون آن گفته است: «مصاحبهها مربوط به همسر شهیدی بود که در سن جوانی(۲۴ سالگی) همسرش را در دوران دفاعمقدس از دست میدهد و دو پسر دارد. خانم موسوی جزو کسانی بوده که خودش به سپاه زنجان میرفت و آنجا آموزش نظامی میدید. نکتهای که در خاطرات نظر من را جلب کرد این بود که این پاسدار که معلم این خانم بوده از لحظهای که روبهروی ایشان مینشیند و از خانم فخرالسادات موسوی درحالیکه
۱۰ سال از او بزرگتر بوده خواستگاری میکند، این نکته را هم میگوید که من میروم و شهید میشوم و در این شک نکن، چون این هدف و آرمان من است و اگر پیشنهاد من را قبول کنی، در واقع با کسی ازدواج میکنی که ممکن است او را از دست بدهی و در خوشبینانهترین حالت ممکن است من قطع نخاع شوم و تو تا آخر عمر مجبور شوی که بار من را به دوش بکشی.» در بخشی از این کتاب میخوانیم: «پتو را از روی صورت هاجر کنار زدم. صورتش سفید سفید بود. عادی نبود. ترسیدم، بدون اینکه یک کلمه حرف بزنم به احمد نگاه کردم. احمد بیصدا اشک میریخت. گفت: تمام شد. هاجر را از دست دادیم.»