امیرعلی علامهزاده
جنگهای بسیاری در جهان برای «صلح» و بهنام «صلح» به پا شدهاند و پرواضح است که آنچه در این میان همیشه قربانی شده است، باز همان «صلح» بوده است. خبرنویسی که هنگام جنگ به گزارش رخداد غیرقابلقبول جنگ میپردازد، همیشه میکوشد تا «ارزشهای خبری» مورد نیاز مخاطبان را پوشش دهد که در این میان ارزشهای خبری «درگیری»، «فراوانی»، «تازگی» و البته «مجاورت» -جغرافیایی و معنوی- برجستهتر است. طبیعی است که «مخاطبان خبر»، طرفهای درگیر را میخواهند بشناسند، فراوانی تجهیزات و امکانات نظامی و شمار قربانیان نظامی و غیرنظامی را میخواهند بدانند، تازهترین رخداد همیشه جلب توجه میکند و به وقت جنگ، بیشتر. همچنین نسبت جغرافیایی و معنوی طرفهای درگیر، ارزشمند و دانستنی شمرده میشود. اما میان همه جنگها، فقط همینها باارزش است؟ و صلح -این قربانی اول جنگ- هیچ جایگاهی در ارزشگذاری خبرنویسی ندارد؟ «روزنامهنگاری صلح» ارزشهای دیگری را یادآوری میکند که با حفظ همه ارزشهای خبری موجود، به ارزشهای دستیابی به صلح، در ذهن مخاطبان و حتی طرفهای درگیر کمک میکند. ارزشهایی چون «گفتوگو» و تلاش برای شکلگیری آن، «فرایندمداری»، «مردممداری»، «راهحلگرایی» و البته «حقیقتگرایی»، ارزشهای بنیادین روزنامهنگاری صلح هستند. جنگ وقتی رخ میدهد که گفتوگو پایان مییابد و وقتی پایان مییابد، که طرفهای درگیر به گفتوگو بازگردند. هیچ جنگی، در آنی رخ نداده است و فرایند شکلگیری جنگ، کمک به یافتن راهحلی برای صلح است. نخستین قربانی جنگ، «مردم» هستند و گزارش از آنان برای همین مهم و غیرقابل چشمپوشی است. مردم همان پیران و سالمندان، کودکان و معلولان، زنان و غیرنظامیان و همه آنانی هستند که بیهیچ تأثیری و خواستی، اسیر جنگی شدهاند که زندگی واقعی را از آنان ستانده است. حقیقت همان قربانی همیشگی روایتهای طرفهای درگیر است که پوشش آن امری نیست که بیشبهه و واضح باشد و البته گزارش پرشبهه و غیرشفاف آن، در قالب حقیقت، خود حقیقت و در نتیجه دستیابی به صلح را دور و دورتر میکند. خبرنویسی کاری دشوار است و به هنگام جنگ، دشوارتر. در این دشواری ناتمام، روزنامهنگاری صلح را فراموش نکنیم که صلح، مهمترین دستاورد عقل بشری است.
خبر و صلح
در همینه زمینه :