• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
پنج شنبه 30 دی 1400
کد مطلب : 151348
+
-

قاب در آتش

مروری بر حادثه پلاسکو در هنر ایران

سینما
قاب در آتش

مسعود پویا- روزنامه‌نگار

روایت فاجعه
«چهارراه استانبول» تنها فیلم سینمایی ایران است که در آن  مستقیما به ماجرای ساختمان پلاسکو پرداخته شده است


چند ماه بعد از آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو، مصطفی کیایی اعلام کرد فیلم بعدی‌اش را با محوریت این ماجرا خواهد ساخت؛ فیلمی که ابتدا «پلاسکو» نام داشت و بعد به «چهارراه استانبول» تغییر نام داد. از ۲۹دی۱۳۹۵ که ساختمان پلاسکو فرو ریخت تا بهمن۱۳۹۶ که چهارراه استانبول در سی‌وششمین جشنواره فیلم فجر به‌نمایش درآمد، کمی بیش از یک‌سال از ماجرایی که ایران را تکان داده بود گذشته بود. در این فاصله انبوهی تصویر از آنچه بر پلاسکو در آن روز غم‌انگیز زمستان۹۵ گذشته، منتشر شد. اینطور که کیایی در مصاحبه‌هایش گفت، او در حال نگارش فیلمنامه‌ای بود و ۷۰درصد آن را هم به پایان رسانده بود که ماجرای ساختمان پلاسکو پیش آمد. از اینجا به بعد کیایی کوشیده بود میان سناریو و ویران شدن پلاسکو پیوند ایجاد کند‌. آنچه هم در پرده اول فیلم می‌بینیم چیزی نزدیک به کارهای قبلی سازنده‌اش با تأکید بر کاراکتر‌های جوانی که درگیر مشکلات اقتصادی شده‌اند، است.
بهمن (بهرام رادان) و احد (محسن کیایی) از کسبه ساختمان پلاسکو هستند که به‌دلیل ورود اجناس چینی، تولیدی ورشکسته‌ای دارند و از دست طلبکاران و اهالی پلاسکو فراری‌اند، از طرفی شب حادثه پلاسکو، لادن، نامزد احد (ماهور الوند) بعد از درگیری با پدرش (مسعود کرامتی) از خانه بیرون می‌زند و احد او را در مغازه غلامرضا (خسرو احمدی) در ساختمان پلاسکو مخفی می‌کند. کیایی با این تمهید داستانی، پای کاراکترهایش را به ساختمان پلاسکو باز می‌کند.

سینمای فاجعه
  از لحظه‌ای که بهمن و احد برای یافتن لادن وارد ساختمان پلاسکو که در حال سوختن است می‌شوند فیلم چهارراه استانبول، لحن عوض می‌کند و شخصیت‌های گرفتارش را که برای حل مشکلاتشان کارشان به قماربازی هم کشیده شده، در حادثه قرار می‌دهد. از اینجا به بعد فیلمساز بر نقش آتش‌نشانان حاضر در ساختمان تأکید می‌کند؛ قهرمانانی که تا آخرین لحظه در حال نجات افراد حاضر در پلاسکو هستند. فریبرز، رئیس تیم آتش‌نشانان حاضر در صحنه (مهدی پاکدل) قرار است قهرمان اثر باشد. آتش‌نشانان، لادن را از مخمصه نجات می‌دهند. در هنگامه حوادث تلخ، کیایی، رجعتی هم به کمدی موقعیت دارد و در شلوغی پلاسکو با 2کاراکتر سردرگم و گرفتارش می‌کوشد تلخی حاکم بر صحنه را تلطیف کند‌. نکته فیلم، اجرای استاندارد سکانس‌های حادثه‌ای‌اش است. آنچه در چهارراه استانبول از پلاسکو، آتش گرفتن و در نهایت فرو ریختنش می‌بینیم در اندازه‌های سینمای ایران قابل‌قبول است. فیلم در سکانس‌های حادثه‌ای به الگوهای سینمای فاجعه نظر داشته و در حد توان کوشیده تا در حادثه‌پردازی اجرای حرفه‌ای و خوش‌پرداختی را ارائه کند.
 در میانه حادثه، کارگردان انتقاد اجتماعی را هم با دیالوگ‌های این چنینی لحاظ می‌کند.: «پلاسکو الان نریخته. چند ساله که ریخته. اون موقع که جنسای چینی و ترک رو آوردن و جون تولیدی‌ها رو گرفتن،   جنس تولید کردیم نصف قیمت چینی‌شو آوردن تو بازار، پلاسکو اون موقع مرد! ما رو اون موقع باید نجات می‌دادن. میدونی تو این نایلونا چیه؟ جنس ایرانی با برچسب ترک». به‌نظر می‌رسد کارگردان زمان مناسبی برای انتقاد اجتماعی انتخاب نکرده و چنین دیالوگ‌هایی که قرار است به فیلم لحن انتقادی بدهند، خیلی مناسب لحظات ملتهب اثر و شرایط دشواری که کاراکتر‌ها در آن گرفتار شده‌اند، نیست. همچنان که کوشش فیلمساز برای ساختن قهرمان از فریبرز، سر تیم آتش‌نشانان حاضر در پلاسکو هم، با آن حجم از فریاد و شعار خیلی موفق نیست. نتیجه اینکه چهارراه استانبول در خلق حادثه به‌مراتب موفق‌تر از خلق کاراکتر است.

واکنش سریع
فاصله یکساله فاجعه پلاسکو و نخستین نمایش چهارراه استانبول، را می‌توان واکنشی سریع نسبت به رخدادی دانست که معمولا بخش خصوصی خود را فاقد بضاعت پرداخت به آن می‌داند. عموما نهادهای دولتی متولی چنین پروژه‌هایی می‌شوند و از این جهت ساخته شدن چهارراه استانبول در بخش خصوصی، گامی به جلو محسوب می‌شود. فیلمی که بیشترین مشکلات را نه در اجرا که در فیلمنامه دارد، ولی درنهایت به‌عنوان تنها اثر سینمای ایران که درباره فاجعه پلاسکو ساخته شده، تجربه‌ای است مغتنم. تجربه‌ای در ستایش از آتش‌نشانانی که در ساختمان پلاسکو، آسمانی شدند و کیایی در دل روایت داستان پرفراز و نشیب و شخصیت‌های پرتعدادش، حواسش هست که به آنها احترام بگذارد.

مکث
روایت آتش‌نشانان

از فروریختن ساختمان پلاسکو تصاویر زیادی به‌جا مانده است؛ در لحظه فاجعه، هم انبوهی از مردم با تلفن‌های همراهشان فیلم می‌گرفتند و هم دوربین‌های تلویزیونی در صحنه حاضر بودند. بعد از فروریختن ساختمان پلاسکو به‌نظر می‌رسید، مستندسازان زیادی سراغ این سوژه بروند که تا حدودی هم این اتفاق رخ داد اما بیشتر مستند‌های مرتبط با پلاسکو را رپرتاژهای تلویزیونی تشکیل می‌دهند. مستند‌هایی که اغلب هم گفت‌وگو محور هستند و در آنها مسئولان در حال شرح ماوقع هستند و در لابه‌لای این مصاحبه‌ها تصاویری هم از آنچه بر سر ساختمان پلاسکو آمد گنجانده شده است. مستند «پنجشنبه‌سوری» ساخته محمدحسن فردوسی زاده، از معدود آثار مرتبط با ماجرای پلاسکو است که راه معمول و متداول را طی نکرده است. فیلمی که با تماس‌های تلفنی شهروندانی آغاز می‌شود که با آتش‌نشانی تماس گرفته‌اند تا از آتش گرفتن پلاسکو خبر بدهند. با چنین مقدمه‌ای فیلم بر تلاش آتش‌نشانان متمرکز می‌شود و در این مسیر از فیلم‌های آرشیوی و تصاویر ضبط شده از صحنه حادثه هم بهره می‌برد. مستند پنجشنبه‌سوری در واقع روایت آتش‌نشانان است. روایتی تلخ و تأثیر‌گذار که در نخستین نمایش مستند در جشنواره سینما حقیقت، مخاطبان را کاملا با خود درگیر کرد.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :