نفتی نشی
از روزهایی که بابانفتیها با گاری، بشکههای نفت را از این کوچه به آن کوچه میبردند و مردم برای خرید نفت صف میکشیدند، خیلی گذشته است. اما این روزها که همه خانهها گازکشی شده و جایی در تهران نیست که از نعمت گاز محروم مانده باشد، باز هم نفتفروشها با گاریهایشان در محلههای مختلف به چشم میخورند و گهگداری در برخی از خیابانها و کوچهها دیده میشوند. ماجرا از این قرار است که گویا برخی از مردم پایتخت بهدلیل گرانی گاز یا عدمبهرهمندی از سیستم لولهکشی گاز، استفاده از وسایل گرمایشی نفتی را در دستور کار دارند و البته از خرید نفت لیتری ۶هزار تومان هم استقبال میکنند.
مصرف نفت در خانه، چاپخانهها و کارگاههای مختلف در شهر تهران رونق دارد و البته ویلاداران پایتخت نیز از مشتریان پروپاقرص نفت با قیمت آزاد هستند. آنها برای گرم کردن ویلاهایشان نفت میخرند و در مقابل کسانی که جزو قشر ضعیف جامعهاند، برای فروش لبو و باقالا روی گاری، از نفت بهجای گاز استفاده میکنند. اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود. قضیه این است که نیسانهای تانکردار که پاتوقشان میدان اعدام(محمدیه) است، نفت سهمیهای روستاهای شمال و غرب کشور را به نفتفروشهای خردهپا لیتری 3هزار و ۵۰۰ تا 4هزار و ۳۰۰تومان میفروشند. یعنی سهمیه نفت روستاها و شهرهای کوچک مانند الموت، رستمآباد، روستاهای اردبیل و رشت و دهها روستا و شهر کوچک توسط صاحبان نیسانهای تانکردار خریداری و به تهران وارد میشود و هیچ ارگانی هم جلوی قاچاق سوخت از شهرها و روستاها به تهران را نمیگیرد و این موضوع سالهاست که ادامه دارد. بسیاری از روستاهای مناطق کوهستانی صعبالعبور هستند و امکان گازکشی به این مناطق وجود ندارد. به همین دلیل تنها راه گرم کردن خانههای این مردم نفت است که آن هم به راحتی به شهرهایی مثل تهران قاچاق میشود و سهم مردم این روستاها به دستشان نمیرسد. بنابراین آنها برخلاف قانون ناچار به قطع درختان جنگلها میشوند تا بتوانند از طریق سوخت هیزمی گرمایش خانههایشان را تامین کنند. بیشک جلوگیری از قاچاق سوخت و نظارت بر تخصیص سهمیه نفت به روستاها میتواند از رنج مردم و مرگ جنگلها جلوگیری کند.