• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
سه شنبه 21 دی 1400
کد مطلب : 150488
+
-

به روایت کارگردان

زیبایی‌شناسی‌تکرار در «دشت خاموش»

زیبایی‌شناسی‌تکرار در «دشت خاموش»

احمد بهرامی- کارگردان

   مقاله‌ای در روزنامه همشهری همراه با عکس منتشر شده بود با این عنوان که در کوره‌های آجرپزی کسی بازنشسته نمی‌شود، تأثیرگذار بود، متوجه شدم که چون در این کوره‌ها آدم‌ها به‌صورت فصلی کار می‌کنند سالی5 یا 4‌ماه برایشان بیمه رد می‌شود - تازه اگر بیمه‌ای رد ‌شود چون برای همه کارگران از طرف کارفرما بیمه رد نمی‌شود- با این حساب یک نفر باید 60سال کار کند تا بازنشسته شود و این از نظر من دردناک بود. برای شناخت بیشتر با این قشر به چندین کوره‌ سر زدم و ساعت‌ها با کارگران و کارفرماها به گفت‌وگو نشستم. در صحبت با آنها، کم‌کم آدم‌های قصه را پیدا کردم، طرح اصلی را نوشتم و آدم‌ها را از ذهن خودم عبور دادم و با فیلتر ذهنی خودم شخصیت‌پردازی کردم و برایشان دیالوگ نوشتم. البته مفهوم کلی همان دیالوگ‌هایی بود که بین کارگرها در کوره‌ها رد و بدل می‌شد؛ اغلب با محور نگرانی‌ از دستمزدی که نصفه و نیمه پرداخت می‌شد. کم‌کم قصه شکل گرفت و قصه‌های فرعی خارج از خواسته‌های کارگری هم به قصه اضافه شد.
   از روزی که در سال‌1370 وارد دفتر کرج انجمن سینمای جوانان ایران شدم، یک پروسه طولانی نزدیک به 30سال را آغاز کردم تا به جایزه ونیز رسیدم. در فیلم دشت خاموش گرچه ایده و فیلمنامه برای من بود اما افراد دیگری از تهیه‌کننده و بازیگر تا سایر عوامل به‌تدریج به این پروژه اضافه شدند که مجموع آنها، واقعا این فیلم را ساختند و این اشکال بزرگ سینماست و هنوز هم وجود دارد که همه‌‌چیز به پای کارگردان نوشته می‌شود، درحالی‌که واقعا اینگونه نیست و سینما یک کارگروهی است.
   برایم اهمیت داشت که فرم تکرار در فیلم دیده شود. آجر می‌توانست این مفهوم را القا کند که زندگی سراسر تکرار است. در ونیز هم برخی منتقدان نوشتند نئورئالیسم کلاسیک ایران در این فیلم دیده شده است و فکر می‌کنم که فیپرشی هم براساس چنین برداشت‌هایی تصمیم گرفتند که جایزه را به ما بدهند.
   به همکارانم پیشنهاد می‌کنم که اگر طرحی در دست دارند، نباید منتظر این باشند که کسی آنها را تأیید کند و برای ساخت آن اقدام کنند. الان فیلمسازی‌ خیلی ارزان و راحت است و به قول آقای کیارستمی حتی با یک دوربین می‌توان فیلم بلند ساخت و به جشنواره‌های معتبر ارسال کرد.

مکث
روایتی بی‌زمان و مکان  


وقتی قرار شد که به این سوژه بپردازم در اینترنت جست‌وجو کردم و متوجه شدم که از 7هزار سال پیش ایرانیان خانه‌هایشان را با آجر می‌ساخته‌اند. بنابراین آجر به‌عنوان یک عنصر سنتی که در حال انقراض است، برایم اهمیت داشت. برای پیداکردن این لوکیشن به همه جا سرک کشیدم. قرچک ورامین، خاتون‌آباد، مشهد، سمنان، نیشابور، ... اما 90درصد از کوره‌ها دیگر به‌صورت سنتی آجر نمی‌سازند. من این کوره را چند سال پیش دیده بودم و از وجود آن خبر داشتم اما از آنجا که می‌خواستم قصه‌ای بی‌زمان و بی‌مکان را تعریف کنم و اطراف آن پس از تعطیلی‌اش پر از کارگاه‌های صنعتی شده بود در انتخابش تردید داشتم که در نهایت با همراهی تهیه‌کننده آن را برای فیلم آماده کردیم.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید