مالک شریعتینیاسر- نماینده مجلس
درباره حاج قاسم سخن فراوان گفتهاند، اما واقعیت این است که هر چقدر از او سخن گفته شود بازهم کم است. درباره ایشان از زوایای مختلف میتوان سخن گفت. زندگی شخصی، خانوادگی، نظامی، جهادی، فرهنگی، سیاسی، مبارزاتی، کارهای خیر و... هرکدام یک دریا حرف دارد، اما بهنظر میرسد با توجه به سخنان شخص حاج قاسم و سلوک ایشان، محوریترین وجه شخصیتی ایشان نوع نگاه به ولایتفقیه و بهویژه شخص مقاممعظمرهبری است. نمیشود از حاج قاسم سخن گفت، اما این مطلب را نادیده گرفت یا کمرنگ نشان داد. ایشان بارها و بهصراحت، باور قلبی خویش به مقام معظم رهبری را بیان کردند.
درست است که حاج قاسم یک شخصیت ملی است که از همه اقشار، گروهها، جناحها، جریانها و اقوام و مذاهب به ایشان عشق و علاقه داشته و دارند و هیچکس حق مصادره بهمطلوب کردن ایشان را ندارد، اما از آن طرف نمیتوان و نباید حاج قاسم را سانسور کرد. باور عملی به ولایتفقیه و دلدادگی از عمق جان به مقاممعظمرهبری اساسا شاخصه وجودی ایشان بود.
این نکته هم در سخنان ایشان در برهههای مختلف عیان و آشکار است و هم در وصیتنامه این شهید بزرگوار کاملا بروز و ظهور دارد. در جایی ایشان اینطور بیان داشتند که «من همه علمای اسلامی را میشناسم، چه شیعه و چه سنی، والله اُشهد بالله سرآمد همه این علما، این مرد بزرگ تاریخی است؛ یعنی آیتاللهالعظمی خامنهای» یا در جمع رزمندگان و بسیجیان نیز مجددا براین نکته تأکید میکنند که «برادران، رزمندگان، یادگاران جنگ؛ یکی از شئون عاقبت بهخیری نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری همین است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را بهدست دارد. در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه این است.»
نکته قابلتوجه دراین تعبیر بعد از قسم جلاله، اشاره به رابطه قلبی و دلی است؛ یعنی نهفقط اینکه کسی در عمل مخالفت با ولایتفقیه یا مخالفت با مقاممعظمرهبری نداشته باشد، بلکه اگر ذرهای در دل خود نسبت به رهبرمعظم انقلاب سستی و تردید داشته باشد، عاقبت بهخیر نخواهد شد و این تعبیر بهصراحت یک شاخص برای ارزیابی سیاسیون از خودشان و ارزیابی مردم نسبت به آنهاست. حاج قاسم این است و تعارف هم ندارد.
اوج این نگاه را ایشان در آن مصاحبه تاریخی درباره حوادث جنگ 33روزه و حزبالله لبنان نیز مجدد توضیح میدهند. درآنجا بعد ازاینکه توضیح میدهند برای شرح وقایع جبهه مقاومت در لبنان و اتفاقات ابتدای جنگ 33روزه خدمت مقاممعظمرهبری رسیده بودند و به لحاظ نظامی شرایط را از نگاه کارشناسی دقیقا شرح دادند، مقاممعظمرهبری وعده پیروزی در آن جنگ را دادند. بعد ایشان اینطور میگویند که:«من همیشه این اعتقاد را داشتم و به دوستانمان هم گفتهام که در این 20 سالی که در محضر آقا بودم، نتیجه تقوا و ثمره آن را که حکمت میشود و بر زبان و بر دل و بر عقل جاری میشود، من در آقا بهطورکامل دیدم. لذا در هرچیزی که الان ایشان شبهه میکنند، مطمئن میشوم که در انتهای آن، شبهه درمیآید یا بر هر چیزی که یقین میکنند، مطمئن میشوم در آن، [مقصود] بهدست میآید.»
بعد هم توصیه حضرت آقا به لبنانیها برای خواندن دعای جوشن صغیر را نقل میکنند که در لبنان و حتی میان مسیحیان فراگیر شد، اما آن نکته که نشانگر اوج نوع نگاه و اعتقاد ایشان به مقاممعظمرهبری است در وصف ایشان از سیدحسن نصرالله است: «اولا ایشان (سیدحسن نصرالله) یک خصوصیتی دارد که ماها تا حالا هیچکدام به این درجه نرسیدهایم. فکر میکنم ما اصلاً درس ولایتشناسی را باید برویم پیش ایشان یاد بگیریم. او اعتقاد جدی به بیانات رهبرمعظم انقلاب دارد و اینها را یک بیانات الهی و غیبی میداند. لذا به هر بیانی و به هر کلمهای که از ناحیه رهبرمعظم انقلاب صادر شده باشد، اهتمام جدی و توجه اساسی و فوقالعاده دارد.»
لذا ایشان با همین نگاه و با همین باور در چند جا از وصیتنامهشان نیز به اهمیت تنظیم رابطه صحیح با ولیفقیه و شخص مقاممعظمرهبری تأکید میکنند و خطاب به برادران و خواهران ایرانی میگویند:«از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولیفقیه، خصوصا این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت. خامنهای عزیز را عزیز جان خود بدانید. حرمت او را حرمت مقدسات بدانید.» بعد در ادامه خطاب به سیاسیون کشور نیز اینطور تأکید میکنند:«شرط باهمبودن توافق و بیان صریح حول اصول است. اول آنها اعتقاد عملی به ولایت فقیه است، یعنی اینکه نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او بهعنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی میخواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن اعتقاد حقیقی است و عمل به ولایت فقیه داشته باشد.»
در انتها نیز خطاب به علما و مراجع معظم تقلید میگویند:«من حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای را خیلی مظلوم و تنها میبینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات معظم با بیانتان و دیدارهایتان و حمایتهایتان با ایشان میبایست جامعه را جهت دهید.» این مسئله آن شاخص محوری و کلیدی شخصیت حاج قاسم و مکتب شهید سلیمانی است و به اعتقاد من میتوان بیان داشت حاج قاسم اینگونه حاج قاسم شد. امروز این شاخص و سنجه در برابر همه ماست. فرمانده و سردار بزرگ اسلام خود را سرباز میدانست که وصیت کرد روی مزارش بنویسند «سرباز» و به سربازی خود در این مسیر افتخار میکرد. امیدواریم بتوانیم بهمعنای حقیقی کلمه ادامهدهنده راه حاج قاسم و پیرو مکتب ایشان باشیم.
مکتب حاجقاسم ، مکتب ولایتفقیه
در همینه زمینه :