آشنایی با کتابهای خواندنی درباره سردار شهید حاجقاسم سلیمانی
سردار دلها در صحیفههای ماندگار
علیالله سلیمی
سرداران بزرگ سپاه اسلام معمولاً بیشتر وقت خود را در میدانهای رزم سپری میکنند و برای همین زندگی آنها با وقایع و حوادث کوچک و بزرگ بسیاری همراه است که نوشتن درباره آنها میتواند مخاطبان بسیاری از طیفهای مختلف را به همراه داشته باشد. به ویژه اگر این سردار رشید سپاه اسلام، شهید حاج قاسم سلیمانی باشد که چه در زمان حیات و چه در بعد از شهادت محبوبیت فراوانی در بین مردم کشور ما و کشورهای منطقه داشت. استقبال از کتابهایی که درباره زندگی، سلوک رفتاری، اندیشه و در نهایت، مکتب شهید سلیمانی نوشته و منتشر شده، این مسئله را تأیید میکند. نویسندگان متعددی درباره شهید سلیمانی کتاب نوشتهاند که بیشتر آثار منتشر شده در این زمینه، جزو کتابهای ماندگار در تاریخ و حوزه دفاع مقدس هستند. در این گزارش، 8عنوان از کتابهای پرمخاطب درباره زندگی و مجاهدتهای شهید حاج قاسم سلیمانی معرفی شده است.
«از چیزی نمیترسیدم»
زندگینامه خودنوشت سردار سلیمانی
کتاب «از چیزی نمیترسیدم»، زندگینامه خودنوشت سردار شهید حاجقاسم سلیمانی است که توسط انتشارات مکتب حاج قاسم منتشر شده است. این کتاب که شامل دستنوشتههای شخصی شهید سلیمانی از دوران کودکی و زندگی در روستای قنات ملک کرمان تا میانه مبارزات انقلابی در سال ۵۷ محسوب میشود، شرح زندگی مردی از دل روستایی دورافتاده در کرمان است که چند دوره از زندگی ساده و کوتاهش را روایت کرده و نشان میدهد که چگونه از چوپانی به جایگاه بلندی رسید. آنان که سردار سلیمانی را فقط با لباس نظامی دیدند خوب است ببینند که او چگونه پرورش یافته است. زینب سلیمانی، دختر شهید سلیمانی در مقدمه این کتاب درخصوص یادداشت رهبر معظم انقلاب بر این کتاب مینویسد: «صبح روز چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹، خداوند مهربان توفیق زیارتِ رهبر معظم انقلاب را که جانم فدایشان باد، روزیمان فرمود. دیدار معظمٌلَه با اعضای ستاد بزرگداشت شهید قاسم سلیمانی و ما افراد خانوادهاش بود. من، بهنمایندگی از پدرم، برای ایشان هدیهای برده بودم. این هدیه، زندگینامهای بود بهقلم حاجقاسم که قصد داشتیم بهمناسبت سالروز شهادتش، در قالب کتابی منتشر کنیم. آنچه همراهم بود، در واقع ماکِت یا نمونه اولیهای از کتاب بود. در پایان دیدار، متن را تقدیمِ آقا کردم. ایشان پرسشهایی درباره آن پرسیدند و این هدیه را با مِهر پذیرفتند. چند روز بعد از آن دیدار و در دقایق پایانیِ نهاییشدن کتاب، متنی از دفتر رهبر معظم انقلاب به دستم رسید. ایشان منّت گذاشته و قبل از مطالعه، یادداشتی بهیاد «سرباز وفادار» خود نوشته بودند. متنی بود پُر از عطوفت و بزرگواری که چون روح بر کالبدِ این کتاب نشست.»
متن این یادداشت به شرح زیر است:
«بسمهتعالی
هر چیزی که یاد شهید عزیز ما را برجسته کند، چشمنواز و دلنواز است.
یاد او را اگرچه خداوند در اوج برجستگی قرار داد و بدین گونه پاداش دنیایی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه کرد ولی ما هم هرکدام وظیفهای داریم. کتاب حاضر را هنوز نخواندهام اما ظاهراً میتواند گامی در این راه باشد.
رزقناالله ما رزقه من فضله
سیّدعلی خامنهای ۹۹/۱۰/۷»
«اسرار سلیمانی»
مقالات جمعی از صاحبنظران
کتاب «اسرار سلیمانی» مقالات جمعی از صاحبنظران درباره شخصیت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است که از سوی «احد کریمخانی» گردآوری شده و توسط انتشارات خط مقدم منتشر شده است. این کتاب دربردارنده مقالاتی از علیاکبر ولایتی، حسین سلامی، محسن رضایی، حسین امیرعبداللهیان، سعدالله زارعی، یدالله جوانی، محمد صادق خرازی، عبدالله علیعسگری و … است. واکاوی مکتب دفاعی شهید سردار سلیمانی، تفکر راهبردی شهید سلیمانی، ابعاد مکتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، منطق رفتار سیاسی شهید سلیمانی، نماد تمدن نوین اسلامی، نامهای به نسل فردا، راهبرد قدرت نرم ازنظر تا عمل در مکتب شهید سلیمانی و … بخشی از عناوین مقالات منتشر شده در این کتاب است. این کتاب تلاشی است برای تدوین دیدگاههای سران سیاسی و صاحبنظران اجتماعی درباره شخصیتی نظامی که تأثیرات شگرف اجتماعی او روزبهروز ابعاد تازهای مییابد و از این محل ضرورت بحث و بررسی درباره این شخصیت بیشتر به نظر میآید.
«سیمای سلیمانی»
ناگفتههایی از سران کشور
«سیمای سلیمانی»
ناگفتههایی از سران کشور
کتاب «سیمای سلیمانی» از جدیدترین آثار منتشر شده درباره شهید سلیمانی است که به تازگی و در آستانه دومین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی از سوی انتشارات خط مقدم انتشار یافته است. این کتاب، گردآوری خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از منظر فرماندهان، همرزمان، سیاسیون و... است که به همت حجتالاسلام و المسلمین علی شیرازی تدوین شده است. خاطرات گردآوری شده در کتاب «سیمای سلیمانی» در هفت فصل شامل ناگفتههایی از سران کشور، مسئولان سیاسی، فرماندهان و نزدیکان سردار دلهاست. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «دو هفته پس از شهادت سردار سلیمانی امام خامنهای در خطبههای نماز جمعه تهران فرمودند: «ما به حاجقاسم سلیمانی، شهید عزیز، به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به چشم یک مکتب نگاه کنیم. یک راه، یک مدرسه درسآموز.»
«شاید پیش از اذان صبح»
دلنوشته هایی برای فرمانده شهید
کتاب «شاید پیش از اذان صبح»؛ خاطرات و دلنوشته های احمد یوسف زاده، از رزمندگان دوران دفاع مقدس و نویسنده کتابهای «آن بیست و سه نفر» و «اردوگاه اطفال» از شهید قاسم سلیمانی را شامل میشود که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. یوسف زاده در ابتدای کتاب با عرض ارادت به فرماندهاش در زمان دفاع مقدس اینگونه نوشته است: «سالهایی که میجنگید، دعای خیر و نگاه ترسانم دنبالش بود که جانش از بلا دور باشد. خودش اما، نگاهش جایی دیگر بود و سرانجام خداوند او را که میجنگید، بر ما که نشسته بودیم با پاداش شهادت برتری داد.» یوسف زاده با مخاطب قرار دادن حاج قاسم دلنوشتهها و خاطرات سالهای دور و نزدیک را با او مرور میکند. در این روایتها مطالب خواندنی از شیوه سلوک و زندگی وفرماندهی شهیدسلیمانی پیش روی مخاطب قرار میگیرد.
«حاج قاسمی که من میشناسم»
روایت چهل سال رفاقت
کتاب «حاج قاسمی که من میشناسم» از آثار تازه منتشره درباره شهید حاج قاسم سلیمانی است که در آستانه دومین سالگرد شهادت این سردار بزرگ سپاه اسلام منتشر شده است. این کتاب، روایت رفاقت چهلساله حجتالاسلام علی شیرازی با سردار شهید حاجقاسم سلیمانی است که با اهتمام سعید علامیان تألیف و انتشار یافته است. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «دفترچه تلفنی داشت که شاید صد و پنجاه شماره تلفن خانواده شهید توی آن یادداشت کرده بود. روزی نمیشد که با چند نفرشان تماس نگیرد. توی هر فرصتی در طول روز، به مادر، پدر، همسر و بچههای شهدا زنگ میزد. با هر یک، ده دقیقه ـ پنج دقیقه صحبت میکرد. حالشان را میپرسید و مشکلاتشان را میشنید. توی راه خانه به محل کار، در مسیر فرودگاه و رفتن به جلسهها، این زمانها هم متعلق به خانواده شهدا بود.
«ابو باران»
سردار دلها در کلام یک مدافع حرم
کتاب «ابو باران» روایتی از خاطرات یکی از مدافعان حرم است که راوی در بخشهای زیادی از خاطرات خود به نقش تاثیرگذار سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی در نبردهای سوریه اشاره میکند. راوی خاطرات این کتاب، مصطفی نجیب، اهل افغانستان و از بنیانگذاران تیپ فاطمیون مدافع حرم است که خاطراتش به قلم زهراسادات ثابتی گردآوری و تنظیم و منتشر شده است. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «با اینکه حاج قاسم در منطقه عملیاتی حضور داشت، به علت مسائل امنیتی زیاد نمیتوانست پشت بیسیم صحبت کند. پهپادهای آمریکایی که به رنگ سیاه بودند، دائماً در آسمان منطقه گشت میزدند. آمریکاییها پهپادهای خود را از پایگاههایی که داخل خاک عراق و سوریه داشتند، بلند میکردند. بچههای اطلاعات شناسایی میگفتند: «همین که پشت بیسیم یک کلمه از زبان حاج قاسم شنیده میشود، سریع ساختمان شناسایی میشود و چهار پهپاد همزمان بالای همان ساختمان میآیند.» برای همین مکان حاج قاسم را مدام تغییر میدادند.»
«حاج قاسم سلام»
شرح خاطرات والفجر ۸
کتاب «حاج قاسم سلام» به روایتگری حمیدرضا فراهانی و به قلم مجید سانکهن به نگارش درآمده و از سوی انتشارات روایت فتح منتشر شده است. این کتاب که خاطرات فراهانی از سردار حاج قاسم سلیمانی را شامل میشود، شرح وقایعی در عملیات والفجر ۸ است که با جزئیات کامل در کتاب آمده است. کتاب حاج قاسم سلام جزو معدود کتابهایی است که پیش از شهادت سردار نوشته شده و حتی قرار بوده صفحات این کتاب را اول خودش بخواند، اتفاقی که در تقدیر این کتاب نبود. حمیدرضا فراهانی راوی کتاب هر بخش از روایتش را با سلام بر سردار شروع میکند. گویی نوشتههایش خطاب به خود اوست. سرداری که باید محتوای کتاب را میدیده و تأیید میکرده اما درست روزی که حاج قاسم قرار بود محتوای کتاب را بررسی کند، خبر شهادتش به گوش راوی میرسد. فراهانی در این کتاب سعی کرده روایات حضور خودش را هم در جبهه، خطاب به حاج قاسم بنویسد.
«داغ دلربا»
روایت یک بدرقه تاریخی
کتاب «داغ دلربا» نوشته میثم امیری به تشییع شهید سردار قاسم سلیمانی در دی ماه 98 در شهرهای مختلف کشور میپردازد و مخاطب را با خود در این سفرها همراه میکند. نویسنده با قلمی روان در این کتاب کوشیده تا مخاطب را با خود تا پایان کتاب همراه داشته باشد و تا حد امکان شور و احساس نهفته در آن بدرقه تاریخی را به خواننده منتقل کند. در بخشی از این کتاب آمده است: «بامداد جمعه، سیزده دی 1398، سردار را زدند. صبحش، مردم کرمان ریختند بیرون. دو دست روی پیشانی گذاشتند و روی جدول کنار خیابان نشستند و گریستند. صدای عبدالباسط، با سوز بامدادی کویر آمیخته میشد. خانهها، درد و تحیّر کرمانیها را تاب نداشت. آسمان شهر، سکوت کویر را نمیخواست؛ سرمایش را میخواست. این، وقتی بود که قوم ایرانی در کالبد کرمانی، «چیزی» حس کرد. این، همان لحظهای بود که ایرانی میخواست تاریخش را ورق بزند.»