• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
دو شنبه 6 دی 1400
کد مطلب : 149201
+
-

فریاد می‌زنیم؛ نان،کار،آموزش

4ماه پس از سقوط کابل، زنان افغانستان در گفت‌وگو با همشهری از خواسته‌ها‌یشان می‌گویند

فریاد می‌زنیم؛ نان،کار،آموزش

فتانه احدی- خبرنگار

با وجود اینکه چند‌ماه از تسلط طالبان بر افغانستان می‌گذرد و به‌نظر می‌رسد که باید از تب‌و‌تابی که در روزهای نخست حضور آنها وجود داشته، کاسته شده باشد اما زنان افغان چهره کشور را به‌گونه‌ای دیگر از آنچه تصور می‌شود، ترسیم می‌کنند؛ بسیاری اززنان افغان امروز هیچ ندارند، جز سکوت و اشک. تعداد زیادی از مدارس تعطیل شده‌اند. طالبان حق آموزش را از گروه بزرگی از دختران گرفته‌اند و تا سال آینده تصمیم ندارند مدارس مقاطع متوسطه را بازگشایی کنند. گروه بزرگی از زنان سرکار نمی‌روند. شمار زنان برقع‌پوش در کابل و دیگر شهرها افزایش پیدا‌کرده و ترس از برخورد نیروهای طالبان، آزادی آنها را به یغما برده است. در مناطق مختلف زن‌ها مجبور هستند با محارم بیرون بروند. مادرهایی که مرد یا پسری در خانه ندارند، مجبور می‌شوند یکی از دختران خود را لباس پسرانه بپوشانند، و اینگونه دختران قربانی کل خانواده می‌شوند. گاهی روایت زندگی زنان افغان به داستان‌هایی شبیه است که در باورها نمی‌گنجد.

فعالیت مخفیانه زنان
«زن نمی‌تواند در سریال‌ها باشد، زن نمی‌تواند مجری باشد، زن حق قانونی ندارد»؛ اینها را زهرا محمدی، مدیر گروه همبستگی زنان افغانستان می‌گوید. زهرا از تبعیض جنسیتی در کشورش می‌گوید و از تغییراتی که در چندماه اخیر با حضور طالبان رقم خورده است. او می‌گوید: «ما در گذشته نیز در جامعه اسلامی زندگی می‌کردیم و هیچ وقت فراتر از چارچوب و قوانین اسلامی نبوده‌ایم اما طالبان اسلام خود را آورده‌اند و همه از حکومت آنها می‌ترسند. در این جامعه جدید هیچ فعالیتی صورت نمی‌گیرد، اکثر مردم از کار بیکار شده‌اند. فعالیت‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی متوقف شده است. کارمندان حقوق نمی‌گیرند، واردات و صادرات وجود ندارد، گمرک و مرزها بسته‌ شده‌اند».
زهرا که یکی از فعالان حقوق زنان افغانستان است، از پوشش جدیدی که به اجبار انتخاب کرده و هویت ساختگی‌ای که برای خود ایجاد کرده اینگونه می‌گوید: «فعالیت‌مان مخفیانه است؛ نوع لباس و ساعت‌های بیرون رفتنمان را تغییر داده‌ایم و در خانه خود زندگی نمی‌کنیم. همه این کارها را انجام داده‌ایم تا بتوانیم در امان باشیم اما با وجود اینکه فرمان عفو عمومی اعلام شده باز هم دنبالمان می‌گردند. همه جا به‌دنبال نظامیان، خبرنگاران، فعالان مدنی و به‌ویژه معترضان هستند».
در حکومت طالبان، کار کردن برای بسیاری از زنان منع شده است. این فعال مدنی که از دندانپزشکان کابل است، اجازه کار ندارد و نسبت به این تحریم با گلایه می‌گوید که طالبان در فرمان 6ماده‌ای حق‌هایی را به ما داده‌اند که اسلام پیش از این برای زنان قائل بوده است. زهرا می‌گوید: «حق مهر و ازدواج با رضایت و حق داشتن ارثیه، تنها نیاز امروز زنان افغان نیست. ما حق کار و حق تحصیل و آموزش می‌خواهیم. طالبان موضوع فرمان خود را بر مبنای ازدواج قرار داده‌اند درصورتی که هزار‌و‌یک موضوع دیگر می‌توانستند در فرمان خود بیاورند». اشاره او به فرمانی است که اخیرا از سوی هبت‌الله آخندزاده، رهبر طالبان صادر شده است. این فرمان اگرچه اتفاقی مهم است اما متمرکز به شرایط ازدواج زنان است. در فرمان آخندزاده، فروش دختران و زنان و اجبار به ازدواج آنها منع شده است. این فرمان به‌دلیل بی‌توجهی به دیگر خواسته‌های زنان مورد‌انتقاد گسترده قرار گرفته است.
وقتی زهرا می‌خواهد از مطالبات زنان بگوید صدایش را پایین می‌آورد، گویی یک طالب در نزدیکی‌اش ایستاده و او باید آهسته‌تر صحبت کند. ترس از طالبان در ناخودآگاه ذهن او نشسته و در هر شرایطی که باشد از طالبان با صدایی که به نجوا شبیه است سخن می‌گوید. با همان صدا می‌گوید: «آزادی بیان نداریم، اعتراضاتمان سرکوب شده، دختران‌مان شلاق خورده‌اند، تلفن‌های همراهمان را شکسته‌اند و خبرنگارانمان را مورد ضرب‌وشتم قرار داده‌اند». او می‌‌گوید که فعالان حقوق زن در زیرزمین خانه‌ها و مکان‌های بسته و دور از دسترس جلسه می‌‌گذارند.
«شغل» و «آموزش» بیشترین و مهم‌ترین خواسته زنان افغان است. وقتی حقوق طبیعی زن را از او بگیرند، چه چیز برای او می‌ماند؟ به‌گفته زهرا، مرد و زن به وضعیت ایجاد شده معترضند اما در کنار زنانی که امید خود را از دست نداده‌ و اعتراض می‌کنند، زنانی هستند که پایبند سنت‌ها مانده‌اند. آنها جبر جامعه مردسالار افغانستان را پذیرفته و اعتراضی ندارند. بسیاری از آنها چاره‌ای جز این ندارند، چون همیشه سرکوب شده‌اند. زهرا می‌گوید:«وقتی زن حق نداشته باشد در یک سفره با بزرگ خانواده و مهمان غذا بخورد، حق نداشته باشد در کنار برادرش دوره‌های آموزشی ببیند، یا نتواند با دوستان خود معاشرت کند، به‌طور ناخواسته می‌پذیرد که معنای واقعی زندگی همین است که می‌بیند». زهرا نداشتن اجازه کار و تحصیل برای زن در بسیاری از خانواده‌ها را بخشی از زندگی زنانی می‌داند که دنیای دیگری را تجربه نکرده‌اند و اکنون نیز حکم طالبان را به راحتی می‌پذیرند و اعتراضی ندارند. اکنون نوع پوشش زنان را اداره امارت اسلامی تعیین می‌کند. او می‌گوید: «اگر زنی همسر، برادر و پدر نداشته باشد، نباید زندگی کند؟ چون زن است باید از گرسنگی بمیرد، آیا زن انسان نیست؟» زهرا از اینکه زنان بیکار شده‌اند به‌شدت معترض است و اینکه به وزارتخانه‌ها زنان را راه نمی‌دهند گلایه دارد. او می‌گوید:«ما در اعتراضات خود با صدای بلند می‌گوییم: کار، نان، آموزش».

کاهش امید به زندگی در افغانستان
از همان آغاز حکومت طالبان برخی از زنان تحصیل‌کرده، فعالان سیاسی و اجتماعی، فعالان مدنی و حقوق بشر و حتی بازیگران و زنان فعال در حوزه‌های هنری، این کشور را ترک کردند. آمار دقیقی از تعداد زنانی که خارج شده‌اند وجود ندارد. فرزانه، یکی از فعالان مدنی زن افغانستان می‌گوید که تعداد زیادی از زنان تحصیل‌کرده از کشور خارج شده‌اند، بعضی در حال خارج شدن هستند و زنانی هم که در داخل کشور مانده‌اند، به‌جز تعداد معدودی اکثرا خانه‌نشین شده‌اند. آمار دقیقی در مورد هیچ‌کدام از گروه‌ها وجود ندارد.
فرزانه که دکتری روانشناسی دارد می‌گوید که در افغانستان، هیچ‌گاه وضعیت به نفع زنان نبوده و نیست. او می‌گوید: «حتی در 20سال گذشته که نظام کشور، جمهوری بوده و شعار دمکراسی سر داده‌اند، زنان در عرصه‌های مختلف با چالش‌های فراوانی روبه‌رو بوده‌اند». به‌گفته فرزانه، این وضعیت در خارج از کابل به‌مراتب بدتر و با خشونت همراه بوده است. او می‌گوید:‌«در نظام فعلی، زنان کاملا حذف شده‌اند یا ناگزیر به پذیرفتن قوانین سرسخت مردسالار هستند».
فرزانه معتقد است درصورتی امید به بهبود وضعیت بانوان وجود دارد که در تشکیلات سیاسی طالبان تغییر به‌ وجود ‌آید و «حکومت همه‌شمول»، در بین تمام اقوام و مذاهب تشکیل شود. او می‌گوید که در شرایط کنونی به رسمیت شناختن و احترام به حقوق، آزادی و دستاوردهای ۲۰‌ساله بانوان بعید به‌نظر می‌رسد.
فرزانه می‌گوید که به‌طور کلی وضعیت زنان تحصیل‌کرده افغان در مواجهه با سقوط دولت و آمدن طالبان را می‌توان به 3گروه تقسیم کرد؛ گروهی که شانس رفتن داشتند و از دور با طالبان مخالفت می‌کنند، آنها که به‌دنبال مهاجرت هستند اما به مبارزه آشکار و اعتراضات خیابانی می‌پردازند، برخی که شانسی برای خارج شدن ندارند و به ناچار مجبور به پذیرفتن هستند. او می‌گوید:«رژیم فعلی چنان خطرناک است که نه‌تنها امید هیچ‌گونه چانه‌زنی با آنها نیست، بلکه کوچک‌ترین اعتراض هم پیامد وحشتناکی برای افراد و خانواده آنها دارد. با وجود این، زنان زیادی تنها یا به‌صورت گروهی در حال مبارزه خاموش و بی‌صدا هستند؛ مادرانی که همسرانشان را در جنگ 20ساله از دست داده‌‌اند و اکنون به تنهایی و با مشقت فراوان به تربیت فرزندان خود مشغولند، معلمانی که ماه‌ها بدون حقوق در حال آموزشند، دکتران و پرستارانی که بدون حقوق و امکانات کافی در حال مداوای بیماران هستند و تعداد دیگری که در بعضی از دفاتر بین‌المللی یا ملی برای ایجاد تغییر مثبت تلاش می‌کنند». سردرگمی و بی‌ثباتی دولت طالبان نشان می‌دهدکه هیچ‌چیزی قابل‌پیش‌بینی نیست. فرزانه معتقد است که فشار جامعه جهانی در مورد وضعیت زنان حتما اثرگذار خواهد بود. او می‌گوید: «شاید اگر فشار جامعه جهانی نبود مدارس ابتدایی اول تا ششم هم برای دختران باز نمی‌شد».
فرزانه از رفتار دوگانه طالبان هم سخن می‌گوید. به‌گفته او طالبان قوانین پوششی متفاوتی برای زنان و مردان در مناطق و شهرهای مختلف وضع کرده‌ است. او می‌گوید:«در پایتخت و بعضی از شهرهای بزرگ که بیشتر در دید جامعه جهانی هستند، آزادی‌ها بیشترند اما در مناطق دوردست، قوانین افراطی وضع شده و افراد حتی به‌شدت تنبیه می‌شوند. در این مناطق خارج شدن زنان از خانه به هر دلیلی بدون محرم مجاز نیست». او یک جمله پایانی دارد: «با حاکمیت طالبان امید به زندگی در بین زنان و حتی مردان به‌شدت پایین آمده است».

از خارج از مرزها به‌دنبال حقوق زنانیم
پیش از سقوط کابل، نمایندگان طالبان و مذاکره‌کنندگان آمریکایی طی بیش از یک‌سال در دوحه قطر بر سر پایان جنگ گفت‌وگو کردند. در چند مرحله، هیأتی از کابل نیز به دوحه سفر کرد تا در مذاکرات رو‌در‌رو با هیأت طالبان به گفت‌و‌‌گو بنشیند. فوزیه کوفی، نماینده مجلس افغانستان نیز یکی از افراد هیأت مذاکره‌کننده از کابل بود. او مذاکره با طالبان را بی‌فایده می‌داند و می‌گوید:«درمذاکرات با طالبان، مسئله زنان یکی از مباحث محوری بوده است؛ آن هم به این دلیل که دیدگاه گروه طالبان درباره زن برخلاف اصول و ارزش‌های اسلامی و سایر کشورهای اسلامی است». براساس آنچه تاکنون دیده شده، طالبان در دوران مذاکرات و قبل از آن می‌خواستند به جهانیان نشان دهند که نظرشان درباره جامعه، کار و تحصیل زنان تغییر کرده است. کوفی می‌گوید:«در جریان مذاکرات می‌گفتند که زنان می‌توانند مطابق اصول اسلامی کار و تحصیل کنند و فعال باشند، حتی در زمینه سیاسی در حد صدر‌اعظم هم می‌توانند پیش روند اما در واقعیت وقتی به قدرت رسیدند، مردان و زنان را از آزادی‌های انسان‌شمول، حق کار و تحصیل محروم کردند. آنها تنها می‌خواستند با وعده‌های دروغین اعتماد جهان را به‌دست آورند». این فعال سیاسی افغان می‌گوید که آیا طالبان نماینده دینی است که 1400سال قبل زنان را از زنده به‌گور شدن نجات داد، یا گروهی که دین را ابزاری برای فشار آوردن به مردم ساخته‌است؟
کوفی با تشریح وضعیت زنان در افغانستان می‌گوید:«امروز میلیون‌ها دختر از رفتن به مدرسه محروم هستند، دانشگاه دولتی بسته است، زنان نان‌آور خانواده کار نمی‌کنند، زنان سرپرست خانوار که همسرشان را از دست داده‌اند، نمی‌توانند کار کنند و غرق در مشکلاتند. این وضعیت افغانستان را دچار معضلات اجتماعی کرده ‌است».
طالبان به‌دنبال راهی برای برقراری ارتباط با جامعه جهانی است اما کوفی معتقد است که دنیا نمی‌تواند با طالبان تعامل نزدیک داشته باشد. از آنجا که افغانستان در سال‌های گذشته وابسته به کمک‌های نهادهای بین‌المللی و خارجی بوده، اکنون قطع شدن این کمک‌ها مردم را با مشکلات بسیار در زمینه معیشت و درمان روبه‌رو کرده است. او می‌‌گوید:«اگر طالبان در سیاست‌شان انعطاف نشان ندهند دنیا هم حاضر نیست با این شرایط با آنها توافق کند».
کوفی جزو فعالان سیاسی است که با سقوط کابل، از افغانستان خارج شدند. برخی از زنانی که داخل افغانستان مانده و همچنان به‌دنبال احقاق‌حقوق خود هستند، از کوفی و دیگران به‌خاطر ترک افغانستان بسیار انتقاد کرده‌اند. او در پاسخ به این انتقادها می‌گوید:«هرچند خارج از افغانستان هستم اما اینجا با آنها که در مورد وضعیت زنان تصمیم‌گیرنده هستند، مذاکره می‌کنم. در سازمان ملل و با رهبران سیاسی جهان بارها درباره زنان افغانستان و وضعیت آنها به گفت‌وگو نشسته‌ام. با توجه به اینکه حکومت کنونی افغانستان، با قدرت نظامی تسلط یافته است، مشروعیت سیاسی و حقوقی ندارد. از طرفی نیز آنها یک اقلیت هستند؛ چرا که اکثریت مردم در قدرت شریک نیستد. گروه‌های سیاسی اجتماعی، قومی و مذهبی در قدرت شریک نیستند».
او می‌گوید که دفترش در افغانستان را فعال نگه‌داشته و ارتباطش را با این کشور قطع نکرده و از راه دور نشست‌هایی برگزار کرده است. فوزیه کوفی می‌گوید که همکارانش در بسیاری از راهپیمایی‌ها شرکت کرده‌اند. او می‌گوید:«امید ما این است که وضعیت افغانستان تغییرکند. طالبان با این شیوه حکومت نمی‌توانند پایدار باشند. طالبان ناگزیر هستند واقعیت‌های امروز افغانستان را بپذیرند و تنها از راه تعامل با مردم افغانستان و گفت‌وگو با افراد سیاسی این کشور و تشکیل یک حکومت همه‌شمول بر مبنای اراده مردم و حضور گروه‌های سیاسی و زنان افغانستان می‌توانند در این کشور حکومت کنند. طالبان باید این مسئله را درک کنند؛ قبل از اینکه یک جنگ داخلی دیگر شروع شود».

 

این خبر را به اشتراک بگذارید