کجایی کریمخان؟
ابراهیم افشار - روزنامهنگار
1. بیخود نیست که الکی الکی و یکهو عاشق کریمخان و ملافاطمه شدهام. زنی طناز، آدابدان و شاعرمسلک و هوادار ضعفا و دلخستگان که بیش از 20هزار بیت از شعرای کلاسیک ایران را از حفظ بود و در نواختن تنبور و بربط و چنگ و کمانچه اوستا بود و هنگامی که در تکیههای بازار وکیل شیراز برای مردم عادی نمایش برپا میکرد جماعت میریختند آنجا که از نصایحش خطاب به شاه زندیه درباره ذات گذرای قدرت و برابری همگان در پیشگاه مرگ، حظ ببرند. او آزادی کلاماش را مدیون کریمخان بود. کریمخانی که در زمانهاش هر کارگر در شهر شیراز میتوانست با میانگین درآمد 9تومان در سال، زندگیاش را عین فرفره بچرخاند و غم معیشت از دل بیرون کند. 9تومانی که برای غذا و پوشاک یک خانواده 7نفره کاملا کفایت داشت و چیزی هم برای هزینههای دیگر میماند. هر تومان معادل 10هزار دینار، که میتوانست نیازهای اساسی هر خانواری را به آسانی پوشش دهد. نیازهایی شامل 430کیلو گندم، 99کیلو غلات، 52کیلو برنج، 99کیلو گوشت قرمز، 25مرغ، 150تخممرغ. تازه یکیدو تومانش هم باقی میماند برای خرید روغن مطبخ، نمک، شکر، تنباکو، صابون، زغال، نفت، میوه و سبزیجات و ادویهجات و نیز یکیدو تومانی هم برای خرج لباس نخی و پشمی و گاهی گداری هم ابریشمی. آن روزها یک فرش زیبای 12متری حدود یکتومانونیم قیمت داشت و بهای یک گلیم 12متری، نصف آن بود. همچنین یک منزل معمولی شهری زیر 10تومان قیمت داشت. درحالیکه بهای یک فقره باغ در حدود یک تومان و بهای یک جریب زمین به اندازه یکچهارم تومان بود. گرانترین کالای آن عهد همان اسب بود که یک راس کهر اصل و نسبدار به مبلغ 20تومان خرید و فروش میشد و قاطر چموش به 10تومان و الاغ جوان و گاو شیرده اعلا نیز چیزی حدود یک تومان.
2. دارم درآمدهای خرج و برجهای عصر کریمخان را با امروز مقایسه میکنم. کارگری که در زمانه زندیه میتوانست با حقوق یکساله خود یک منزل در شهر بخرد اکنون با میانگین درآمد 60میلیون تومان در سال، حتی نمیتواند دو سه متر از یک آپارتمان را در محلههای مرکزی تهران یا شهرهای بزرگ تهیه کند و برود تویش بکپد. فرش دستبافی که از درآمد دوماهه یک کارگر عصر زندیه قابلابتیاع بود اکنون با حقوق 6ماهه یک کارگر امروزی قابل خریداری نیست. لابد جای خوشحالی دارد که در میان قیمتیهای آن زمان، بهای چهارپایانی مثل اسب و قاطر و الاغ شدید نزول کردهاست و یک کارگر میتواند بدون دست زدن به حقوقش، طی 2سال، چهارچرخهای بخرد و برود اسنپ کیف کند! دیگر با اسبهای وارداتی ایرلندی که قیمتش از یک تا چند میلیارد تومان است کاری ندارم.
3. کدام کارگر امروزی میتواند سالی 99کیلو گوشت قرمز بخورد؟ لابد اگر میشد ملافاطمه را زنده کرد، میشد پای تیارت او در تکیهای غبارآلود نشست و به شیرینکلامیاش گوش سپرد که با مقایسه درآمد زندگی یک کارگر امروزی با فعلگان عصر خود به جای خنده، گریه از تماشاگرانش میگیرد. هقهقهایی در میان قهقهههای مدام و قهقهههایی میان هقهقهای مدام.